سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

در کوچه پس کوچه های شهر کهن و تاریخی نراق از توابع شهرستان دلیجان در استان مرکزی که گذر می کنی تقریبا به هر زن یا مردی که بر می خوری سهمی و لو اندک در هشت سال دفاع مقدس مردم ایران دارد . غبطه می خورم که چرا تا کنون این همه فداکاری در تاریخ به ثبت نرسیده و معرفی نشده است

img_3272.jpg   img_3274.jpg

حاج عباس کمره ای فرزند رضا 80 ساله و متولد سال 1312 در نراق می باشد . سواد ندارد و شغل اصلی اش کشاورزی می باشد . وی می گوید توان رزم در خطوط مقدم جبهه را نداشتم .

fgid.jpg

حاج عباس کمره ای

عشق به رهبرم آیت الله سید روح الله خمینی(ره) و حفظ مملکتم از تجاوز ارتش عراق باعث گردید طی هشت سال جنگ تحمیلی دو نوبت اعزام داشته باشم. هنوز دو ماه از تجاوز ارتش عراق به میهن اسلامی ایران نگذشته بود که در آبان 1359 با همت اولین امام جمعه شهر نراق حجت الاسلام سید محمد باقر شریف موسوی از طریق فرمانداری شهرستان دلیجان به پادگان منظریه شهر قم اعزام شدیم .

img_3670.jpg             zsdrty.jpg
امام جمعه شهر نراق مرحوم آیت الله سید محمد باقر شریف موسوی


 
گروه ما 15 نفر بودیم که می بایست 15 روز ماموریت محرمانه داشته باشیم . در واقع ما جایگزین اولین گروه اعزامی بودیم . هر دوره افراد ماموریت یافته از نراق و دلیجان و حومه بودند .وظیفه ما ارسال مهمات جنگی به سرحدات آسیب دیده از جنگ بود . گروه ما یک مجروح هم داشت و حاج رضا رضایی فرزند نظرعلی در حین انتقال مهمات به دلیل لغزندگی از بارش باران از روی تریلی به سمت زمین سقوط کرد و پایش شکست . بیش از سه ماه با هزینه شخصی در منزل بستری بود و مردم به ملاقات وی می رفتند .رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) همچنان فراخوان نیرو به جبهه را اعلام می کرد . بر حسب وظیفه برای دومین بار آهنگ رفتن به جبهه کردم . این بار نیز فعالیت ما پشتیبانی و بازسازی بود .

http://majid014.persiangig.com/image/%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9%20%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3%20%D8%B2%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86/%28248%29.jpg

ستاد لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) در انرژی اتمی آبادان آسیب دیده بود و سال 1366 به حومه اندیمشک انتقال یافت . هر شهر و روستای استان مرکزی وظیفه ساخت قسمتی از پادگان تازه تاسیس را بر عهده گرفت .

http://www.navideshahed.com/attachment/1388/07/222723.jpg

مردمان فداکار و مومن شهر نراق طبق قرار داد ساخت مخابرات پادگان شهید زین الدین در منطقه صدر در پنج کیلومتری شهرستان اندیمشک استان خوزستان را تقبل نمودند . تمام امکانات اعم از مصالح ؛ آهن آلات ؛ لوازم و وسایل توسط رانندگان زحمتکش با ماشین های شخصی خود از نراق به سمت جبهه روانه گردید .مهمترین نیاز برای ساخت مخابرات نیروی انسانی بود که داوطلبین نراقی به صورت نوبه ای به مدت 15 روزه ماموریت داشتند . بنده نیز توفیق داشتم در یکی از این اعزام ها حضور داشته باشم تا اندک خدمت گذاری خودم را به پیشگاه تاریخ ملت ایران عرضه کنم .

http://upload7.ir/images/05624659600463079974.jpg

اکنون که پیرتر شده ام به عشق مملکت و رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای در تمامی مراسمات پشتیبانی از نظام شرکت می کنم . به پاسداشت 80 شهید نراق مدیون حفظ خون آنها می باشیم .

img_0202.jpg

حاج عباس کمره ای فرزند رضا اهل شهر نراق 19/02/1392

۰ نظر ۱۸ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۱۴
سلحشوران شهر نراق

 

 

عکس پنج بسیجی شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان در استان مرکزی که طبق ترتیب نشستن در سنگر جبهه محمدیه دارخوین (آبان 1360) به نوبت شربت شهادت نوشیده اند :

 

از راست :
عبدالله محمودی عملیات فتح المبین تاریخ شهادت 2/1/1361
مهدی عباسی عملیات فتح المبین تاریخ شهادت 2/1/1361
محمدرضا بخشی عملیات رمضان تاریخ شهادت 24/4/1361
عباس رمضانی عملیات رمضان تاریخ شهادت 7/5/1361
مصطفی طالبی عملیات والفجر یک تاریخ شهادت 16/1/1362

 

آنان را که از مرگ می ترسند، از کربلا می رانند .وهرکه می خواهد ما را بشناسد ، داستان کربلا را بخواند .خوشا آنان که مردانه می میرند وتوای عزیز! خوب میدانی که تنها کسانی مردانه می میرند که مردانه زیسته اند                                             شهید سید مرتضی آوینی

 

 

 

یادشان گرامی و روحشان شاد

 

 

۰ نظر ۱۵ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۰۶
سلحشوران شهر نراق

شهریور ماه 1375 خدمت سربازی من تمام شد . دقیقا ۲۴ ماه در لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) تیپ یکم خدمت کردم .

img_0695.jpg

محمود مرادی

 با اینکه سربازی بیش نبودم مسئولیت ممیزی تیپ را به عهده داشتم . فرمانده وقت لشکر سردار حاج محمد کوثری بود که اکنون نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است.جانشین ایشان هم حاج سعید سلیمانی بود که تاریخ 19/10/1384 در حادثه هواپیمای فرماندهان سپاه همراه با سردار احمد کاظمی به شهادت رسید . فرمانده تیپ هم سردار چیذری(احتمالا محسن) بود .

img_1868.jpg

تیپ یک لشکر ۲۷ دارای سه گردان عمار ؛مقداد و مالک بود که اسم آنها برای نیروهای جنگ آشنا است . در مدت دو سالی که در خدمت فرماندهان ستاد لشکر و تیپ بودم با چهره های زیادی از فرماندهان سپاه آشنا شدم .

naragh_gardesh8.jpg

 چند نفر از آنها در همین مدتی که من خدمت می کردم به درجه رفیع شهادت نائل آمدند مانند حاج سعید شاهدی و شهید محمود غلامی .

http://img.tebyan.net/big/1390/10/18522921720661891501062492282249516612768118.jpg             http://www.askdin.com/gallery/images/514/1_9.jpg
             شهید سعید شاهدی                       شهید محمود غلامی

حتما شنیده اید که میگن سربازی انسان را مرد میکند . باور کنید من در این مدت دو سال به اندازه همه سال های تحصیلم درس یاد گرفتم . چند ماهی مانده بود به اتمام خدمتم که مسئول امور مالی تیپ پیشنهاد داد باید آماده استخدام در سپاه پاسداران شوی .

doctor_naraghi3.jpg

چون کار شما را کسی بلد نیست و اگر خدمت شما تمام شود کارهای ممیزی روی زمین می ماند . تعلق خاطر من به زادگاهم شهر نراق باعث شد که این پیشنهاد را نپذیرم .  با اصرار خودم مجبور شدن نیروی قراردادی استخدام کردند و من کلیه کارها را در مدت سه ماه به ایشان آموزش دادم و توانستم کارت پایان خدمت خودم را بگیرم و راهی شهرم شوم .

image۲۳۳۶.jpg

نراق که آمدم کاری برایم وجود نداشت . حجت الاسلام علی محمد مهدیزاده تازه کار بازسازی امامزاده بی بی زبیده خاتون ( از نسل چهارم امام جواد"ع" ) را شروع کرده بود .پیشنهاد داد کارگر بنایی نیاز داریم و ما هم چون کارگر زاده بودیم پذیرفتیم . اولش خیلی سخت بود .

 خاتون  در زمستان.jpg

امامزاده بی بی زبیده خاتون (س) واقع در شهر نراق

به قول معروف شغل پشت صندلی را اون هم در بهترین نقطه تهران که آینده خوبی هم داشت با کارگری در بی بی زبیده خاتون(س) عوض کرده بودم . نزدیک یک سال وضع به همین منوال گذشت .

naragh_nakhjir1.jpg

غروب یک روز که در امامزاده تک و تنها کار می کردم و هیچ کدام از کارگر ها نبودند دلم شکست . به بی بی عرض کردم خانم در دنیا و آخرت شما حکومت می کنید . من کار تهران را به عشق خدمت به شهرم نراق ترک کردم .

http://upload.iranvij.ir/image_mordad91/20947239599985083609.jpg

دعا کنید کاری آبرومند برای من پیدا شود تا بتوانم تشکیل خانواده داده به سنت پیامبر هم عمل کنم . یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که به طرز کاملا عجیبی به زور بنده را بر خلاف میل خیلی ها حتی شهردار وقت پشت میز کار در شهرداری نراق نشاندند که خود شرح ماجرای خواندنی دارد.  این مطلب و شاید خاطره را نوشتم تا خیلی ها بدانند و بفهمند که برای خدمت به خلق نیاز به توفیق الهی است نه تایید این و آن .

img_1826.jpg

استخراج از وبلاگ شهر من نراق نوشته شده توسط شهردار بسیجی آقای محمود مرادی فرزند علی محمد

۰ نظر ۱۲ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۲۱
سلحشوران شهر نراق

با همه مقاومت الهی صورت گرفته بیشترین آسیب های روحی و روانی هشت سال دفاع مقدس نصیب خانواده های رزمندگان گردید . زیرا هر روز در انتظار خبر ناخوشایندی بودند .

dsc00130.jpg

حاج حسینعلی بیابانگرد به همراه همسرش سرکار خانم قاسمی

عملیات "فرمانده کل قوا خمینی روح خدا" در خرداد 1360 در منطقه پل مارد با موفقیت به پایان رسید و تعدادی از رزمندگان شهر نراق از جمله بسیجی ابوالفضل بیابانگرد در پدافندی این عملیات در جبهه انرژی اتمی (آنسوی رودخانه کارون)حضور داشت .

1 (12).jpg
        
شهید ابوالفضل بیابانگرد
عملیات ثامن الائمه و شکست حصر آبادان انجام گرفت و 25 نفر از سلحشوران شهر نراق در جبهه محمدیه دارخوین در حاشیه رودخانه کارون خطوط پدافندی را همراه نیروهای دیگر در اختیار داشتند .

1 (71).jpg

ابوالفضل در نوجوانی

آذر ماه 1360 چند نفر از این تعداد از جمله ابوالفضل بیابانگرد از ناحیه چشم مجروح گردید و یکی از چشمانش در بیمارستان لبافی نژاد تهران تخلیه گردید .  کمتر از سه ماه بعد ابوالفضل با چشمان نافذ اما معیوب به ندای حسین زمان خمینی کبیر لبیک گفته و راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید .

1 (86).jpg  1 (89).jpg

شهید بیابانگرد در منطقه تفریحی آبشتا در شهر نراق

سال جدید نوروز که مردم عزیز میهن اسلامی را جشن گرفته بودند در تاریخ 02/01/1361 خبری دهن به دهن در شهر نراق پیچید که طی عملیات فتح المبین در جبهه شوش خوزستان چهار نفر از بسیجیان (سید غلامرضا باشی عبدالله محمودیابوالفضل بیابانگرد مهدی عباسی) به شهادت رسیده و سه نفر به اسارت نیروهای ارتش عراق گرفتار(قدرت الله ایزدی عباس باقری احمد ابوالحسنی) و بقیه نیز مجروح گردیده اند .

008.jpg

با توصیفات فوق الذکر چه قلبی از پدر و مادر شهدا و ایثارگران می تواند آسیب نبیند .

1 (93).jpg

                                                                                                                                                                                                                  حاج حسینعلی در کنار فرزند شهیدش

آقای حسینعلی بیابانگرد دچار عارضه قلبی گردیده و اکنون در بیمارستان کسری تهران تحت معالجه قرار دارد و با عملی که توسط دکترها انجام داده سلامتی خود را بازیافته است .

8jppuhy50euu48fb9b.jpg

حاج حسینعلی بیابانگرد در بیمارستان کسری

همسر مکرمه اش سرکار خانم نیر قاسمی با وجود مشکلات جسمی همچنان مواظبت از ایشان را بر عهده دارد .
فرزندان این خانواده لحظه ای پدر را تنها نگذاشته و مثل پروانه عاشقانه گرداگرد وی مشغول مساعدت به سلامتی او هستند .

jlg2mk3bug4usqzdhnw.jpg

                  آقا ماشا’الله و آقا اصغر بیابانگرد بر بالین پدر در بیمارستان کسری

حاج حسینعلی بعضا چهره فرزند شهیدش ابوالفضل که یکی از موسسین بسیج نراق بوده را مد نظر قرار داده و آرام و با طمانینه اشک می ریزد و شکر خداوند را به جا می آورد .مادر شهید فرصت را مغتنم شمرده و اظهار می دارد اواخر پاییز سال 1360 فرزندم زخمی و برای بهبودی کامل به نراق منتقل شده بود و به ایشان گفتم تا مدتی نمی توانی به جبهه بروی و او گفت :

781aaoj5yz3tq223qu8e.jpg

مادرجان خداوند به شما پنج فرزند سالم هدیه کرده و نیاز است خمس فرزندانت را ادا کنی و خمس فرزندان من می باشم . هنوز چشمش سالم نشده بود که عاشقانه و عارفانه به جهاد رفت و به معشوقش رسید .


همه با هم برای تمامی مریضان و حاج حسینعلی بیابانگرد دعای شفا بخش از خداوند مسئلت داریم .

 

img_2424.jpg

                                                                                                                                                             

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۰۶
سلحشوران شهر نراق

حمیدرضا  محمدی فرزند محمدجواد چندین بار خدمت حاج آقا طه مقدسی امام جمعه شهرستان محلات رسیده و از ایشان درخواست می نموده که دعا کند که شهید شود . و آقای مقدسی برای سلامتی و عاقبت به خیری اش دعا می کرده است .

0133mohamadihamidreza.jpg

شهید حمیدرضا محمدی

کار به جایی می رسد که دفعات بعد این درخواست حمیدرضا با گریه و قسم ائمه اطهار همراه می شود و حاج طه نیز وضع را که اینگونه می بیند شرط می کند که من برای شهادت تو دعا می کنم و تو هم باید روز قیامت شفاعت من را بر عهده بگیری .

1 (98).jpg

حجت الاسلام سید عبدالعلی مقدسی فرزند سید مرتضی(1304 - 1383) مشهور به حاج آقا طه امام جمعه فقید شهرستان محلات

 

حمیدرضا محمدی فرمانده تخریب لشگر 17 علی ابن ابیطالب(ع) سرانجام در عملیات والفجر 2 در منطقه مهران استان ایلام به تاریخ 11/5/1362 آسمانی شد و شربت شهادت نوشید .

  img_0843.jpg

نقل از هادی ایزدی فرزند عباس اهل شهر نراق 27/11/1389

 

قسمتی از وصیت نامه شهید حمید رضا محمدی :

 

برادران عزیز یاران همه صف خونین بسته و شهادت را ادامه زندگی قرار داده اند حزب ا... را یاری کرده و در صف ...قرار گیرد همه خود را آماده جنگ کنید که اسلام همیشه با کفر در جنگ است و اسلام درآینده اجتناح به نیرو دارد خواهران گرامی رسالت زینت گونه اتان را با رسانیدن پیام شهیدان به انجام رسانید و با حفظ حجاب اسلامی و نفی حجاب و فرهنگ طاغوت از پایمان شدن خون شهیدان جلوگیری کنید .

1 (37).jpg

سال 1361 جبهه های جنوب حومه آبادان استان خوزستان ،  امام جمعه محلات در بین رزمندگان

رزمندگان از راست :
ناشناس - شهید حمید رضا محمدی فرزند محمد جواد - مرحوم حجت الاسلام سید عبدالعلی مقدسی فرزند سید مرتضی مشهور به حاج آقا طه امام جمعه فقید شهرستان محلات - سید هاشم فراهانی فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات - حسین نباتی فرزند شهید مندعلی محافظ آقای مقدسی اهل شهر نراق - ... قدس
نشسته از راست :
ناشناس - مرحوم سردار محمد رضا (مسلم ) شاهرخی

 

پروردگارا می خواهم خود را در راهت فانی کنم . بسوزم تا به لقا تو برسم و ترا ببنم بخواهم تکه تکه شوم تا اشید لیاقت دیدار ترا و همنشین با شهدا را پیدا کنم میخواهم با اخلاص در نیست و علم شهید شوم . می خوام با فرق شکافته و بدن غرق به خون دیدارت بیایم میخواهم سرم را در راهت بدهم اما بتو برسم .

 

روحش شاد و یادش گرامی

 

 

۰ نظر ۰۸ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۱۴
سلحشوران شهر نراق


mbrijg8swu1rofn71sm.jpg

 مدرسه خاطره انگیز فاضل نراقی شهر نراق ، بالای مغازه حاج قاسم اصفهانی مدت هاست به دلیل فرسوده بودن تخریب گردیده است .این عکس مربوط به قریب نیم قرن پیش می باشد که بالغ بر 150 دانش آموز در آن مشاهده می گردد .

از حاج عبدالعلی عبدالله زاده ممقانی معلم بازنشسته جهت ارائه این عکس و مجموعه آلبومش متشکر هستیم .



همشهریان نراقی هر کس دانش آموزان را شناسایی کرد همراه با اسامی پیغام بگذارد .


وبلاگ سلحشوران شهر نراق

۰ نظر ۰۵ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۰۶
سلحشوران شهر نراق

محمد ابوالحسنی مشهور به غلام متولد 1339 هست . زادگاه وی شهر زیبا و کهن نراق از توابع شهرستان دلیجان در استان مرکزی می باشد .

dsc00078.jpg

محمد ابوالحسنی مشهور به غلام

پدرش عزت الله ابوالحسنی فرزند احمد متولد 1310 و در سن 47 سالگی تاریخ 8/5/1354 شمسی دارفانی را ودع گفت .
dsc01065.jpg
مرحوم عزت الله ابوالحسنی

 

مادرش خانم طلعت محمودی فرزند حسین متولد 1307 با سختی فراوان هفت فرزند ریز و درشت را بزرگ کرد و عاقبت تاریخ 25/06/1389 به رحمت خداوند پیوست .

dsc01059.jpg
مرحومه طلعت محمودی

 

هفت فرزند این خانواده عبارتند از : فاطمه ، کبری(زهره) ، فرج الله ، محمد(غلام) ، گوهر ، احمد ،محمد و قاسم ابوالحسنی .

 

.jpg            img_0173.jpg


محمد قبل انقلاب که در دبیرستان حاج عباس معصومی نراق تحصیل می کرد از پیروان راستین رهبر کبیر انقلاب آیت الله سید روح الله خمینی(ره) بود .

 مرحوم قاسم ابوالحسنی.jpg

                                                                                                                                                مرحوم قاسم ابوالحسنی

او تا 22 بهمن 1357 و پیروزی انقلاب مردم ایران بر علیه رژیم ستم شاهی پهلوی در مبارزه فعال بود . خرداد 1359 موفق به اخذ دیپلم شد .

49.jpg

دیری نپایید دشمنان سید روح الله خطر صدور انقلاب را متوجه و در تاریخ 31 شهریور 1359 جنگ هشت ساله را بر علیه ایران تحمیل کردند .ابوالحسنی برای حفظ دین و مملکت ده روز بعد از شروع جنگ تاریخ 11/7/1359 در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات عضویت یافت .

scan7.jpg
محمد ابوالحسنی در لباس سبز پاسداری

آذر سال 1359 در میدان شهر نراق مغازه ای از حاج سلطانعلی کاظمی اجاره و ضمن کسب معیشت خود و برادرش احمد و همچنین برای آشنایی جوانان "کتابفروشی شهید مطهری" را دایر کرد . کتابفروشی پاتوغ عده ای از بسیجیانی بود که بعد اکثرا در جبهه به شهادت رسیدند .

 (33).jpg


بسیجیان نراق مدت ها بود فعالیت داشتند و حتی یک نوبت به جبهه های جنگ اعزام شده بودند و لیکن مکانی برای استقرار نداشتند .
 
مرداد 1360 بسیجیان در درمانگاه صفایی که بلا استفاده بود مستقر و فعالیت علنی خود را آغاز کردند. یکی از افرادی که به همراه دوستان دیگر از طریق سپاه محلات نسبت به راه اندازی این مقر کوشش کرد محمد(غلام( ابوالحسنی بود .

31.jpg

نمایی از ساختمان سابق بسیج شهر نراق

یکسال بعد از پیوستن محمد به سپاه پسر عمه اش سردار کاظم محمودی(شهید) به علت تبلیغات موثر وی به سپاه پاسداران محلات پیوست .

rdu2u2e1pq6ohxlajoz5.jpg
سردار شهید کاظم محمودی

پس از انقلاب اکثر مراکز آموزشی در دانشگاه ها در اختیار گروه و گروهک های ضد انقلاب اعم از منافقین ، پیکاری ها ، توده ای ها ، لیبرالیست ها ، ته مانده عناصر رژیم پهلوی و... بود . هر روز دردسر و غائله ای برپا می کردند .به فرمان معمار انقلاب امام خمینی(ره) دانشگاه های ایران تعطیل گردید . پاییز سال 1359 دانشگاه ها با پاکسازی عناصر معاند بازگشایی شد .

38.jpg

چهار صد نفر از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سراسر کشور پس از گذراندن مراحل خاص به دانشگاه راه پیدا کردند . از سپاه پاسداران شهرستان محلات که عمده نیروهای انقلابی منطقه را پوشش می داد محمد ابوالحسنی و امرالله آمحمدعلی بیگ(احمدعلی بیگ) فرزند عزیزالله جذب دانشگاه تهران گردیدند .

8.jpg    46.jpg

محمد ابوالحسنی در دفاع مقدس

 

این 400 نفر اکثرا در دانشگده هنرهای زیبا وارد شدند و در فعالیت های هنری از قبیل عکاسی ؛ فیلم برداری ؛ فیلم سازی ؛ گرافیک ؛ تاتر ؛ بازیگری و ... به فراگیری علم پرداختند .زمانی که غائله 14 اسفند 1359 توسط عناصر سازمان منافقین و سید ابوالحسن بنی صدر در دانشگاه تهران به وقوع پیوست او دانشجو بود .

48.jpg    t8xr84jzjkevo35yzt.jpg

                                            شهید کاظم محمودی ،شهیدمظاهر لطفی ، محمد ابوالحسنی

دفاع مقدس مردم قهرمان ایران و اعزام های مکرر نیرو برای مقابله با تهاجم ارتش بعث عراق تحمل را از این 400 دانشجو گرفته و اکثرا به مرور به جبهه ها روانه شدند و تعدادی به شهادت رسیده و عده ای نیز مجروح گردیدند . ایشان نیز به دلیل حضور در جنگ ؛ دانشگده هنرهای زیبا را رها و در خطوط مقدم حاضر شد .

32.jpg

تاریخ 20 خرداد 1360 سید ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور از مقام فرماندهی کل قوا عزل گردید . رزمندگان به میمنت این خبر فرخنده عملیاتی در منطقه سلمانیه و پل مارد در حاشیه رودخانه خروشان کارون بر علیه ارتش متجاوز عراق انجام دادند که نام " فرمانده کل قوا خمینی روح خدا" لقب گرفت .

22.jpg

محمد ابوالحسنی در این عملیات به واسطه ترکش به پایین کمر زخمی و پسر عمه اش کاظم محمودی نیز از ناحیه سر مجروح گردید . آن مقطع حاج محمد مهدیزاده(برادر شهید فضل الله) فرمانده سپاه محلات بود .عملیات شکست حصر آبادان تاریخ 5/7/1360 به نام ثامن الائمه شروع شد . 25 نفر از سلحشوران شهر نراق در پدافندی عملیات ثامن الائمه حضور داشتند .

17.jpg

مجموعا حدود 90 نفر از رزمندگان منطقه دلیجان ؛ محلات و نراق در غالب سه دسته به مدت سه ماه در خط پدافندی عملیات در جبهه محمدیه دارخوین مستقر بودند . محمد ابوالحسنی فرمانده یکی از این دسته ها بود .آن زمان سرلشکر سید یحیی رحیم صفوی مشهور به رحیم مسئول محور بود . سید هاشم فراهانی نیز فرمانده سپاه محلات و علی رعیتی راد اهل نراق قائم مقام این نهاد بود .

12.jpg

غلام از ناحیه سپاه پاسداران محلات در تابستان سال 1361 به مدت چند ماه در مقام فرمانده بسیج شهر نراق انجام وظیفه نمود و توانست نیروهای مومن و علاقمند به امام راحل را جذب و راهی نبرد حق علیه باطل نماید.حفظ امنیت مردم نیز از زمره فعالیت های بسیج بود.

3.jpg

 

در چند ماه مسئولیت وی " ستاد پشتیبانی جنگ نراق" تحت مدیریت ایشان و مساعدت های بی دریغ دومین امام جمعه حجت الاسلام هبت الله نوروزی فرزند حسنعلی(1310 1382) کمک های مردم فداکار نراق به جبهه ها انتقال می یافت .

تیر ماه 1361 همزمان با شهادت پسر دایی اش احمد رضا محمودی یک دستگاه ماشین جیپ مستعمل به شماره پلاک  18996 قزوین 11 را با هزینه شخصی خریداری و پس از تعمیر تا مدت ها در اختیار بسیج قرار داشت و تمامی امورات مقر و گشت و جوله های پیرامون شهر با این وسیله رتق و فتق می گردید.

fguif.jpg    28.jpg

        محمد ابوالحسنی مشهور به غلام ، مرحوم جانباز حاج محمود رزاقی

مرداد 1361 آیت الله محمد رضا مهدوی کنی فرزند اسدالله اهل روستای کن از توابع تهران و آیت الله فضل الله مهدیزاده محلاتی فرزند غلامحسین ( 1309شهادت 1364) نماینده مجلس شورای اسلامی سفر یک هفته ای به شهر خوش آب و هوای نراق داشتند .

33.jpg

آیت الله مهدوی کنی به همراه شهید محلاتی در نراق

مهمانان در منزل تاریخی آقا تقی خان رئوفی اسکان داده شدند . فرماندار شهرستان دلیجان آقای دیبایی مقدم مسئولیت تامین حفاظت ایشان را بر عهده بسیجیان و فرمانده بسیج آقای ابوالحسنی قرار داد. آیت الله مهدوی کنی از تاریخ 17/12/1389 به مدت دو سال ریاست مجلس خبرگان رهبری را بر عهده گرفتند .

26.jpg

آیت الله مهدوی کنی ، اسماعیل حبیبی ، محمد ابوالحسنی

17 مرداد 1361 غلام در معیت حجت الاسلام هبت الله نوروزی امام جمعه فقید نراق(بعد تا زمان فوت امام جمعه رامهرمز شد) و حجت الاسلام علی محمد مهدیزاده و همراهان دیگر اجناس و کمک های مردمی شهر را برای رزمندگان به جبهه جنوب انتقال و ضمن بازدید مناطق عملیاتی با رزمندگان نیز ملاقات داشتند .

23.jpg

پیروزی های سلحشوران همچنان در جبهه ها ادامه داشت و آبان 1361 عملیات ظفرمند محرم در جبهه عین خوش موسیان استان ایلام آغاز شد .

پاسدار ابوالحسنی به عنوان مسئول تعاون گردان در اثر موج انفجار مجروح و پسر عمه اش کاظم محمودی به عنوان جانشین فرمانده گردان و بعد فرمانده گردان محمد رسول الله از تیپ 17 علی بن ابیطالب(ع) تاریخ 16/8/1361 طی عملیات محرم به شهادت رسید .

30.jpg

نامبرده تا مورخ 30/9/1361 با لباس مقدس سپاه فعالیت رسمی داشت . پس از آن در شغل های مختلف برای کسب نان حلال کوشش نمود و به مدت 17 سال به شغل فنی و تاسیسات ساختمانی روی آورد و از تجربیات وی مردم استفاده کردند .

5.jpg

فرماندار وقت شهرستان محلات آقای ناصر جمشیدی از اقوام نزدیک علی اکبر جمشیدی(ناطق نوری) رئیس مجلس شورای اسلامی در زمان داشتن مسئولیت در تهران چند پیشنهاد برای پست های کلیدی دولت به او می دهد که او نپذیرفته و صرف نظر می کند .

1.jpg

برادر وی به نام احمد ابوالحسنی طی عملیات فتح المبین تاریخ 2/1/1361 پس از مجروحیت به اسارت نیروهای ارتش بعث عراق در آمد و پس از هشت سال استقامت در زندان های آن کشور مورخ 29/5/1369 به میهن اسلامی و شهر نراق بازگشت و جانباز 55 % می باشد .

.jpg        gcfgrooigiidz6sxtg2.jpg

از راست : محمد ابواتحسنی مشهور به غلام ، آزاده جانباز احمد ابوالحسنی

 

برادر دیگرش فرج الله ابوالحسنی کارمند صنایع فولاد اهواز در خوزستان بود و خدماتی طی دفاع مقدس داشته است .

 

5ioc21pmt2yh18e7r87s.jpg

       فرج الله ابوالحسنی

مادرش خانم طلعت محمودی با اینکه سرپرست خانواده بود و علاوه بر احمد فرزندان دیگرش نیز در دفاع مقدس مردم ایران حضور داشتند و عمه پنج شهید بود تحمل و مقاومت وصف ناپذیری در تاریخ به ثبت رسانید .

ait0qoirycqlbarz0e3.jpg

لحظه دیدار احمد و مادرش پس از اسارت

دو نفر از پسر دایی هایش به اسامی عبدالله و کاظم محمودی فرزندان علی و دو پسر دایی دیگرش به اسامی نصرت الله و احمد رضا محمودی فرزندان یوسف در دفاع مقدس به شهادت رسیده اند . نوه دایی اش به نام سید محمد جوادی نیز از زمره شهدای این خانواده می باشد .

7.jpg

ابوالحسنی در سال 1384 در رشته حقوق لیسانس خود را دریافت نمود و مدتی است دفتریار اسناد رسمی 650 تهران می باشد . در بهمن ماه 1391 کاندیدای مستقل چهارمین دوره انتخابات هیات مدیره کانون سردفتران و دفتریاران بود .

 

dsc00066.jpg

 

ایشان در وقت های مناسب همراه همسر مکرمه اش به فعالیت های خیرخواهانه و کانون فرهنگی و امورات بسیج می پردازند .

میوه های ازدواج حاج محمد و خانم محمودی سه فرزند می باشد که برای جامعه مفید هستند و باعث افتخار خانواده و مردم می باشند :

 

1- علی ابوالحسنی مهندسی عمران دانشگاه تهران

2- آرش(هادی) ابوالحسنی سال سوم نقشه برداری دانشگاه تهران

3- شیما ابوالحسنی لیسانس فلسفه . همسرش روح الله رجبی لیسانسه و طلبه حوزه علمیه قم می باشد .

 

این جوانان برومند عضو کانون نخبگان می باشند و رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای حمایت بی شائبه ای از نخبگان کشور دارد .

img_0200.jpg

صدرالذکر همواره پیرو فرامین آیت الله خمینی(ره) و بعد از معظم له از سربازان رهبر معظم انقلاب حضرت آیت اله سید علی خامنه ای بوده و هم اکنون در راه ولایت قدم می گذارد .

 

آقای محمد ابوالحسنی برای چهارمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در تهران پایتخت ایران کاندید گردیده است . انتخابات شوراها همزمان با انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تاریخ 24 خرداد 1392 برگزار خواهد شد . شورای شهر تهران نیاز به 31 عضو اصلی و 12 نفر جانشین دارد .

۰ نظر ۰۲ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۲۱
سلحشوران شهر نراق

حاج مظاهر پیشه ور فرزند حسین از نیروهای مخلص و جانفدای رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی (ره) و اکنون نیز یکی از نیروهای ولایت مدار و تابع فرامین رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله سید علی خامنه ای می باشد .

1.jpg (16).jpg

مظاهر پیشه ور

وی یکی از 18 نفر موسسین بسیج شهر نراق در مرداد ماه 1360 می باشد و در تمامی صحنه ها حضور فعال دارد .پیشه ور از عملیات غرور آفرین فتح المبین از جبهه به زادگاهش بازگشته بود .

1.jpg (12).jpg

اوایل اردیبهشت 1361 حدود بیست نفر از محصلین شهرستان دلیجان به دلایلی جهت ادامه تحصیل به دبیرستان حاج عباس معصومی نراق معرفی شدند . حسین یوسفی فرزند محمد علی اهل جاسب و ساکن دلیجان که سال 1363 مسئول بسیج شهر نراق شد ، یکی از آن دانش آموزان بود .

1.jpg (17).jpg

رزمنده جانباز مظاهر پیشه ور

سیدمهدی موسوی فرزند سید احمد در مقطع سوم دبیرستان تحصیل می کرد و با یکی دو نفر از آن نیروها در خصوص مسایل انقلاب جر و بحث می کنند .

ym1yaopkvzxfllluuxw.jpg

    سیدمهدی موسوی

در این اثنا دوستان از دبیرستان به بسیج تلفنی تماس گرفته و هشدار می دهند راکب موتور سیکلت تریل قرمز رنگ را متوقف کنند .

0020.jpg

از راست : مظاهر پیشه ور ، شهید قاسم جعفری ، شهید محمدرضا بخشی

سید مهدی هم زیرکانه زودتر از محیط مدرسه خارج شده وبه جلوی درب بسیج آمده تا زمان توقف تذکر و امر به معروف انقلابی کرده باشد .

حاج مظاهر در خصوص ادامه این ماجرا اظهار نمود : جلوی پایگاه نگهبان بودم . موتور سوار که تنها بود نزدیک و نزدیکتر می شد . دستور ایست دادم که توجه نکرد و به مسیرش ادامه داد .

1.jpg (14).jpg

اسلحه کلاشینکف را از ضامن خارج و مسلح نموده و روی زانو نشسته و نسبتا به سمت آسمان سه رگبار پی در پی شلیک کردم که حدود 25 تیر رها شده بود .

الحمدالله موتور سوار قسر درفته و فرار نمود . روز بعد پاسدار حسین نباتی فرزند شهید مندعلی من را دید و گفت آقای سید هاشم فراهانی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات از بابت تیراندازی جلوی بسیج نراق خواسته که شما را ببیند .

1.jpg (13).jpg

روز بعد رفتم محلات و آقای فراهانی با عصبانیت و انتقاد شدید گفت چه کسی به تو دستور تیراندازی داده و اگر بلایی سر موتور سوار می آمد چگونه پاسخگو بودی ؟ سپس به صورت شفاهی از من خواست دیگر تکرار موارد مشابه را نداشته باشم .

چند روز پس از حادثه تیراندازی ؛ درس و مدرسه را رها و برای چندمین بار برای ادای دین به آرمان هایش و فرمان امام راحل مبنی بر حضور در جبهه ها راهی نبرد حق علیه باطل در سرحدات استان خوزستان می گردد .

1.jpg (15).jpg

مظاهر ضمن حضور در مرحله اول ، طی مرحله دوم عملیات ظفرمند بیت المقدس در تاریخ 2/3/1361 ( روز قبل از آزاد سازی خرمشهر ) زمانی که در تیپ 57 حضرت ابوالفضل لرستان تیربارچی بوده به وسیله ترکش خمپاره از ناحیه سر ، شانه و پهلو مجروح می گردد . هم رزمش جواد نیکوئی فرزند مرتضی اهل شهرستان محلات وی را پانسمان موقت نموده و با نفربر به عقبه جبهه منتقل می شود .

1.jpg

بعد با چند مجروح دیگر به وسیله یک فروند چرخبال به بیمارستان شهید دکتر بقایی اهواز منتقل و روز بعد نیز با یک فروند هواپیمای سی - 130 ارتش به تهران انتقال می یابد . به مدت حدود سه هفته در بیمارستان ایرانمهر (بیمارستان شهید دکترمحمد علی رهنمون) واقع در خیابان دکتر علی شریعتی بستری تا بهبودی نسبی حاصل می گردد . او اکنون از جانبازان 35 % می باشد .

برادرانش علی محمد پیشه ور جانباز 35 % و عباس(غلامعباس) از رزمندگان دفاع مقدس بوده اند .

2011-09-19 (2).jpg    image5075.jpg

     علی محمد پیشه ور                   غلامعباس پیشه ور

حاج مظاهر حدود سال 1362 از سپاه دلیجان به تهران منتقل و همچنان در دفاع مقدس حضور داشت . مجموعا در لباس مقدس بسیج و سپاه 40 ماه سابقه درخشان جبهه در کارنامه اش ثبت نموده است .

بیسیم و اجزا و وسایل مخابراتی چه در جبهه و چه زمانی که در سپاه ولی امر انجام وظیفه می نمود مثل موم در دستانش اقدامات موثری را خلق می کرد .

پیشه ور سال 1389 بازنشسته شد و خداوند سعادت خدمتگزاری به مردم در کاروان های حج و عتبات عالیات را نصیبش کرده است .

1.jpg (2).jpg

با تشکر از حاج سید مهدی موسوی و حاج مظاهر پیشه ور 4/2/1390


۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۵۵
سلحشوران شهر نراق

بسیجی بودیم ولی هنوز مقر ثابتی نداشتیم . با فراخوان  سپاه پاسدارن شهرستان محلات ، سیزده نفر از شهر نراق  از تاریخ 29/12/1359 لغایت 13/01/1360 جهت فراگیری آموزش مقدماتی بسیج به آموزشگاه صفی آباد از توابع محلات اعزام شدیم که بعدا شش نفر آنها به اسامی : سید غلامرضا باشی ، عبدالله محمودی ، مهدی عباسی ، عباس رمضانی ، محمدرضا بخشی و غلامرضا قجری به خیل شهدا پیوستند .

scan0363.jpg      قجری003.jpg

رزمنده جانباز اکبر قجری

چون محصل بودیم و برای کسب علم و دانش تلاش می کردیم ، ایام تعطیلات نوروز برای آموزش توسط سپاه انتخاب شده بود .

با اتمام سال تحصیلی ، در تاریخ 15/03/1360 در لباس مقدس سربازی مشغول خدمت شدم . در مرداد ماه سال 1360 زمانیکه برای مرخصی میان دوره به نراق بازگشتم ، متوجه شدم که بسیجیان پایگاه خود را در درمانگاه متروکه صفایی که قسمتی از آن نیز قبرستان بود ، راه اندازی نموده اند .

scan0380.jpg   قجری016.jpg  

رزمنده جانبازاکبر قجری

سپس به مناطق عملیاتی کردستان اعزام شده و بعد از سپری نمودن چند ماه از خدمت ، نوبت استراحت در عقبه جبهه به من رسید و به پاسگاهی در شهرستان خوانسار واقع در استان اصفهان منتقل شدم .

در همین ایام ، عملیات بیت المقدس برای آزادسازی بندر خرمشهر توسط رزمندگان غیور اسلام در حال انجام بود و من نیز به مانند تمامی اقشار جامعه ، اخبار این حماسه را دنبال می کردم تا اینکه خبر رسید در روز جمعه 17/02/1361 یکی از بهترین و برترین دوستان بهتر ازجانم ، غلامرضا قجری فرزند علی به همراه دیگر همشهری شجاع و مبارزم علیرضا قجری فرزند سلطانعلی به شهادت رسیدند .

image5221.jpg   image5214.jpg   128 (7).jpg

شهید غلامرضا قجری

بعد از شنیدن این خبر جانسوز ، به آسایشگاه رفته و آنقدر گریه کردم که متکایم از شدت اشک خیس شده بود و دوستان سربازم به فرمانده پاسگاه اطلاع داده بودند که معلوم نیست سرباز وظیفه اکبر قجری چه اتفاقی برایش رخ داده که بی تابی می کند.

فرمانده نیز بعد ار باخبر شدن از این واقعه ، خودش ساکم را آماده کرد و به مدت یک هفته به من مرخصی داد تا در مراسم تشییع پیکر پاک شهید غلامرضا حضور داشته باشم .

0010.jpg

من و غلامرضا از بچگی با هم بزرگ شده بودیم و همکلاس بودیم او درس را نیمه تمام گذاشت و برای یاد گرفتن منبت کاری به تهران نزد دایی اش میرزاعلی قجری رفت و در فراگیری این هنر مهارت یافت و در نیمه دوم سال 1360 مجددا به نراق بازگشت و به عضویت بسیج درآمد و همزمان نیز در اتاقی جنب مرغداری آقای عابدینی منبت کاری میکرد .


   قجری027.jpg

نامه بسیجی غلامرضا قجری فرزند علی (شهید) اهل شهر نراق از جبهه گل به سر سومار استان کرمانشاه برای دوستش اکبر قجری فرزند احمد در حین خدمت سربازی تاریخ 20/11/1360

به دلیل نیاز جبهه های نبرد به نیروهای جان بر کف ، وی برای دومین بار عازم منطقه شد و در فتح خرمشهر جاودانه شد .

من نیز بعد از پایان خدمت سربازی به دنبال راه او که رسیدن به کمال و انسانیت و دفاع از وطنمان بود رفتم و در دو نوبت نیز مجروح شدم لکن توفیق وصال به دوست را پیدا نکرده و داغ غلامرضا تا ابد بر دلم نشست .


scan0367.jpg

اکبر قجری فرزند احمد اهل شهر نراق29/02/1391




۰ نظر ۲۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۵۵
سلحشوران شهر نراق

این عکس اوایل خرداد 1360 در منطقه دارخوین در محور اهواز – آبادان گرفته شده است . چند روز بعد عملیات مهم فرمانده کل قوا   خمینی روح خدا در تاریخ 21/3/1360 به مناسبت عزل سید ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور از فرماندهی کل قوا صورت گرفت .

ابتدای جنگ واحد تدارکات سیگار در خطوط عملیاتی جبهه توزیع می کرد و فقط افراد سیگاری بر اساس سهمیه ؛ میزان مشخص دریافت می کردند . ولی در عجبم این قلیان که سر هم بندی شده چگونه به این جبهه راه یافته است .

گرچه این چهارده نفر اهل دود و دم نبوده و فقط چند نفرشان به صورت تفننی سیگار می کشیدند ولی مثلا شرایط را به گونه ای فراهم کرده اند که ما در نوبت پک زدن به قلیان هستیم .حتی شوخی این کار را فرماندهان دوست نداشتند؛ ولی ظاهرا فرمانده یا مرخصی بوده و یا خواب و بهتر است بگوییم پیچونده شده است .

از 14 نفر حاضر در عکس که عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات هستند 8 نفرشان به شهادت رسیده اند .

از راست :

1- جانباز جواد نیکویی فرزند مرتضی اهل محلات
2- شهید سید ابراهیم رضوی فرزند ... اهل تجره کاشان
3- ناشناس
4- مصطفی قجری فرزند رمضان اهل شهر نراق
5- شهید کاظم محمودی فرزند علی اهل شهر نراق
6- شهید حسن ایرانشاهی فرزند جعفر اهل خمین
7- شهید حسن یارمحمدی فرزند محمد رضا (قلیان کش)
8- شهید محمد علی مریزاد فرزند علی اصغر اهل محلات
9- شهید جلال صفری فرزند... اهل محلات
10- جانباز محمد نجفی فرزند عزت الله اهل محلات
11- ناشناس

ایستاده از راست :

12- شهید قاسم عدلی فرزند محمد اهل محلات
13- ناشناس
14- شهید غلامعلی(امیر) رضایی فرزند محمد رضا اهل محلات


جانباز محمد(غلام) ابوالحسنی فرزند عزت الله اهل شهر نراق در خصوص این عکس و خاطرات جبهه اظهار می دارد :


این قلیان داستان جالبی دارد که بعدا" خواهان زیادی برای عکس گرفتن و گاهی هم پک زدن به آن پیدا کرد . برای مراقبت از آن تمهیدات جالبی اتخاذ می گردید و برادران سپاهی برای تک زدن آن تلاش میکردند . ولی این قلیان در مالکیت نیروهای نراقی بود .

عزیزانی را که در تصویر مشاهده می کنید همگی رزمندگان سپاه پاسداران شهرستان محلات هستند .


تمامی چهارده عزیر در عکس از بزرگوارانی بودند که در جبهه پراکنده بودند و برای دیدار در یک بعد از ظهر بسیار گرم و در کنار سنگر بتونی در پل های محور اهواز آبادان کنار هم جمع شده بودیم و بچه ها با این قلیان عکس های زیادی گرفتند . از جمله شهید مکارم و علیبک و شهید حاج حسین خرازی و ده ها شهید والامقام دیگر .

این گوشه ای بود از ماجرای این عکس بسیار قشنگ و خاطره انگیز برای این منطقه جنگی . عکسی که 10 الی 20 صفحه امکان نوشتن خاطرات دارد . دو عملیات مهم فرمانده کل قوا و عملیات شکستن حصر آبادان در این منطقه بود و بچه های نراق و محلات حضوری پر رنگ داشتند .

گاهی فرمانده زرهی ارتش هم که در مجاورت نیروهای ما مستقر بودند دلش برای این قلیان تنگ می شد و احوالی از ما می پرسید . وی انسانی بسیار مومن و انقلابی بود و به این بهانه روزی یک مرتبه دور هم جمع می شدیم و در باره چگونه دفاع کردن و نحوه آرایش نیروهای عراق و حفظ نیروهای خودی در مقابل آتش سنگین دشمن صحبت می کردیم .

دست خالی بودن نیروهای مردمی و سپاهی از سلاح و حتی در خصوص فشنگ هم در مضیقه بودیم . سید ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور خیلی خیانت کرد به ما و حتی سلاح سبک هم نمی دادند .

در عکس به لبخندها خیره شو درپشت آن غمی بزرگ است و هر چه از زمان جنگ می گذشت این غم ها سنگین و سنگین تر می شد .

هر روز شاهد و ناظر به خون غلتیدن یکی از این عزیزان بودیم . هم اکنون که به گوشه ای از این خاطرات اشاره می کنم بغض گلویم را می فشارد و اشک در چشمانم حلقه زده است این عزیزان مسئولیتی بزرگ بردوش ما نهاده اند. 


به این عکس‌ها، خیره شو خیره شو

به اون روزهای پر از خاطره
نخواه گرمی خوابه چشم کسی
بزاره که بیداری یادت بره

یه باری از امروز،رو دوشته
که واسش یه عمره زمین میخوری
همه منتظر تا ببینن کجا
تو از جاده‌ی عشق، دل می‌بُری!
ولی ایستادن، فقط کار ماست
ما که قصمون، قصه‌ی خواب نیست
بیا دل به دریا بزن، شک نکن
سرانجام این رود مرداب نیست


وبلاگ سلحشوران شهر نراق 27/02/1392 


۱ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۳۷
سلحشوران شهر نراق

شما تا کنون گواهینامه های متعدد از خود و یا دیگران را مشاهده کرده اید . لیکن نگهداری و داشتن گواهینامه دوچرخه پایی از یک همشهری اهل نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی به نام حسین قنایی فرزند میرزا را ندیده اید .

xcyd8lwbz9tphybnw79.jpg

حسین قنایی اهل شهر نراق متولد 1322 می باشد که حدود 50 سال قبل در سن 23 سالگی موفق به دریافت گواهینامه دوچرخه پایی شده است . شماره گواهینامه 37212 و تاریخ 12/6/1345 از اداره پلیس و راهنمایی شهر قم توسط سرهنگ گل تپه برای آقای حسین قنایی نراقی صادر گردیده است . در تذکر پشت گواهینامه نوشته شده :

bqjyx6e3nd5ces7t978v.jpg

 

" در صورت ارتکاب سه مرتبه خلاف سرعت و سبقت و انحراف بچپ در ظرف یکسال گواهینامه شما برای مدت ششماه و در صورت تکرار سه مرتبه دیگر برای مدت یکسال ضبط خواهد گردید . "

 

4kc95h0y1ysrptl6ob5a.jpg

 

ظاهرا از سال 1309 شمسی(83 سال قبل) داشتن گواهینامه دوچرخه پایی در کشور ایران رایج و قانونی اعلام شده و قبل انقلاب نیز حذف شده است . از حاج حسین قنایی فرزند میرزا اهل شهر نراق در ارائه این سند که مربوط به نیم قرن پیش می باشد متشکریم .

 

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۳۷
سلحشوران شهر نراق

سه ماهی از جنگ تحمیلی عراق علیه حکومت نوپای جمهوری اسلامی ایران گذشته بود که تاریخ 22/09/1359 به خدمت مقدس سربازی نائل آمدم و مدت 24 ماه به طول انجامید .

hooxnaue2gknyans8xc.jpg

علیرضا حیدری

دوره آموزشی را در شهر کرمان گذراندم و مابقی خدمتم را تا انتها در مصاف و رویارویی حق علیه باطل در جبهه های سومار و گیلانغرب در استان کرمانشاه به سرانجام رساندم.

image2858.jpg

بنده جمعی لشکر 81 زرهی بودم و در رسته های مختلف انجام وظیفه می نمودم و همزمان با دریافت کارت پایان خدمت به دلیل فعالیتهای موثر در دفاع مقدس کارت ایثار نیز دریافت نمودم.پس از اتمام سربازی به استخدام آموزش و پرورش در آمده و به شغل شریف معلمی اشتغال ورزیدم.

z8c9qvcybnwde4wwkw.jpg

معلم بازنشسته علیرضا حیدری

در طول حضورم در مناطق جنگی دو خاطره از حضور رزمندگان  و سلحشوران شهر نراق در جبهه در خاطرم مانده است :

1-  حضور 10نفر از بسیجیان شهر نراق در زمستان سال 1360 در جبهه گل به سر سومار بود که به دلیل نزدیکی خطوط پدافندی به ملاقات با یکدیگر مبادرت می نمودیم .

gpk553zfiy75dla2ks1.jpg

از آن تعداد سه نفرشان در فرصت های بعد به اسامی حجت الاسلام سید ابوالفضل بابایی فرزند سید رضا و سیف الله اکبری فرزند شکرالله فوت نموده اند و غلامرضا قجری فرزند میرزاعلی به شهادت رسیده است . هفت نفر دیگر نیز در زمره جانبازان جنگ تحمیلی می باشند.


2- زمستان سال  1360 حاج محمدرضا بحرینی فرزند حسین که در غالب نیروهای مردمی به جبهه سومار اعزام شده بود .آنجا همدیگر را ملاقات کرده و باعث شور و شعف گردید . ایشان یک دستگاه آمبولانس اهدایی مردم شهر نراق را به جبهه سومار انتقال داده بود .

image4864.jpg

اعضای خانواده ما در دفاع مقدس حضوری فعال داشته اند :

برادرم علی اکبر حیدری که خدمت سربازی اش را در سپاه پاسدارن می گذراند در محور اهواز – خرمشهر  به تاریخ  05/04/1367 پس از مجروحیت به اسارت تیروهای ارتش بعث عراق در آمد و تاریخ 05/06/1369 با افتخار به میهن اسلامی بازگشت.

untitled-17.jpg

آزاده جانباز علی اکبر حیدری در زمان اسارت

ایشان به اصطلاح در شهر نراق تشییع و در گلزار شهدا خاکسپاری گردید .لکن پس از برگزاری مراسم چهلمین روز از شهادتش به یکباره با آمدن نامه ای از عراق متوجه مجروح و اسیر شدن علی اکبر شدیم.

scan0007.jpg

آزاده جانباز علی اکبر حیدری در زمان آزادی

از آن پس سنگ تاریخ به نام برادرم علی اکبر برداشته و تاکنون به نام شهید گمنام مورد احترام خانواده ما و همه مردم نراق قرار گرفته است .

برادر دیگرم  محمدرضا حیدری زحمات فراوانی در دفاع مقدس متحمل گردیده و اکنون از زمره جانبازان جنگ می باشد .

image2728.jpg

        محمدرضا حیدری

عشق و ارادت خانواده ما همچنان به ولایت و نظام مقدس جمهوری اسلامی پابرجا است .


image۲۶۰۴.jpg

علیرضا حیدری فرزند رضا اهل شهر نراق 14/02/1392

 

۱ نظر ۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۲۵
سلحشوران شهر نراق

اوایل اسفند ماه 1360 در روستای خاوه اردهال در منزل آقای سید جلال  میرخدابخشی نشسته بودیم . پاسدارمحمدرضا سبزه ای فرزند علی وارد شد و پس از احوالپرسی گفت علاقمند هستم به جبهه بروم و تصمیم دارم به زودی ثبت نام کنم .

شهید محمدرضا سبزه ای

به ایشان عرض کردم ما از بسیج شهر نراق مقرر است تاریخ 8/12/1360 از طریق سپاه پاسداران محلات به جبهه اعزام شویم و اگر دوست داری بیا که با هم باشیم .

وی در عملیات پیروز فتح المبین شرکت داشت و در کنار چهار شهید نراق در تاریخ 2/1/1361 در منطقه زعن از توابع شوش به شهادت رسید . من هم پس از مجروحیت به اسارت عراقی ها گرفتار شدم .

 n5ot6fyedrj7wpig39oc.jpg

 آزاده جانبازعباس باقری فرزند حسینعلی اهل شهر نراق

2/3/1390



زندگینامه شهید محمدرضا سبزه ای


کودکی و تحصیلات               

اوّل فروردین ماه1338 سحرگاه جمعه خاک پاک روستای خاوه اردهال که معطر به شمیم رضوانی علی ابن باقرعلیه السلام  است، شاهد به دنیا آمدن نوزادی بود که محمد رضا نام گرفت.

او در دامان پاک مادری مؤمنه به نام خانم عذرا شریفی و در دست پر محبّت پدری شیفته ی اهلبیت علیه السلام  پرورش یافت. محمد رضا دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی را با سرعت طی کرد و از همان اوان کودکی در محضر پدرش- حاج علی سبزه ای- با خواندن قرآن آشنا شد.

2vmy47qegfow7cjy9ht0.jpg

شهید پس از أخذ مدرک دیپلم به منظور خدمت به فرهنگ جامعه اسلامی و تربیت شاگردانی شایسته، در نهضت سواد آموزی شهرستان دلیجان مشغول به کار شد ولی از آنجا که شور پاسداری از انقلاب رخصت ماندن در شهررا به او نمی داد، شهریور 1360 به عضویت سپاه شهرستان محلات در آمد.


حاج سید اکبر سلیمی فرزند سید محمد اهل خاوه اردهال اظهار داشت :

من و محمد رضا سبزه ای در عملیات فتح المبین بودیم . زمانی که به دپوی عراقی ها رسیدیم دشمن از آمدن نیروهای ایران مطلع بود . چون به زمین و منطقه مسلط بود بر ما چیره شدند . سبزه ای آنجا به شهادت رسید .
حدود 33 نفر از نیروهای اعزامی از محلات که محمدرضا پاینده از دلیجان - محمد رضا سیزه ای از خاوه اردهال - چهار نفر از نراق به اسامی سید غلامرضا باشی؛عبدالله محمودی؛ابوالفضل بیابانگرد؛مهدی عباسی و بقیه از محلات مظلومانه و غریبانه به شهادت رسیدند .
همچنین حدود 21 نفر به اسارت نیروهای ارتش عراق گرفتار شدند که سه نفرشان اهل نراق و بقیه محلاتی بودند.


پدر شهید اینگونه بیان می کند:

(( محمد رضا به من گفت می خواهم با تعدادی از نیروهای محلات به جبهه بروم، گفتم: تو که تازه همسرت را عقد کرده ای، اگر می شود جبهه نرو. محمد رضا گفت: من ازدواج می کنم و جبهه هم باید بروم. خلاصه ازدواج کرد ولی در روز عروسیش اجازه نداد هیچ کس حنا ببندد وسر وصدایی بکند. گفت دیروز در دلیجان و نراق شهید آورده اند و خوب نیست ما جشن پر سر وصدایی داشته باشیم. خلاصه در تاریخ 17/10/1360 ازدواج کرد و پس از دو ماه که از ازدواج گذشت آهنگ جبهه را ساز کرد.))


1ck61wmbgbl90w9iqn0t.jpg

شهید سبزه ای جوانی بسیا با وقار و دوست داشتنی بود اما از آنجا که پرنده سبک بال روحش که ظلمت این خاکدان را برنمی تافت در مورخه ی 2/1/1361 به کنگره عرش پرواز نمود.

محمد رضا اولین پاسدار و اولین شهید جنگ تحمیلی از روستای خاوه بود که خون پاکش سبب شد تعداد زیادی از جوانان غیّور خاوه ای پس از او مفتخر به پوشیدن لباس سبز پاسداری شوند. تشییع پیکرش بسیار با عظمت بود آن لحظه ای که می خواستند او را دفن کنند نگذاشتند پدر، مادر و خواهر و برادرانش چهره ی او را ببینند چرا که ایشان در زیر رگبار به گونه ای مجروح بود که کسی نمی توانست او را از ناحیه ی صورت بشناسد.

 فرازی از وصیت نامه ی شهید:

پیام من به مردم این است که نسبت به این انقلاب و جمهوری اسلامی و امام امت وفادار باشند و برای سلامتی او دعا کنند و هر گونه توطئه ضد انقلاب را خنثی کنند و این مزدوران بد بخت را سر جای خود بنشانند....                                          

                                                                                                      
وبلاگ سلحشوران شهر نراق

۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۲۷
سلحشوران شهر نراق

به مناسبت سی و یکمین سالگرد عملیات ظفرمند بیت المقدس و آزاد سازی خرمشهر اردوی یکروزه ای از طرف بسیج شهر نراق تاریخ جمعه 20/2/1392 به منطقه سرسبز دره واقع در ارتفاعات بالای آبشتا(بهشت آباد) برگزار شد .

 5nr42ri81myd8rjfdv3.jpg

در این روز به یاد ماندنی یاد و خاطره پنج شهید نراقی( محمدرضا رمضانی علیرضا قجری علی اصغر عبداللهی محمد رضا باقری غلامرضا قجری) عملیات بیت المقدس گرامی داشته شد .

0010.jpg  0012.jpg  0011.jpg  0041.jpg  0042.jpg

از سرگرد مهدی نباتی فرزند شهید مندعلی از بابت برپایی این اردو و فعالیت های موثر دیگر تقدیر و تشکر می شود . الحق در زمان تصدی ایشان در فرماندهی بسیج نراق تحول و دگرگونی خاصی ایجاد شده است .

wo23w8lipw0fieupjwht.jpg

                                                                                                                                                         مهدی نباتی

در بررسی صورت گرفته خانواده های شهدا ؛ رزمندگان دفاع مقدس ؛ جانبازان و مردم مومن از فعالیت های مثمر ثمر سرگرد نباتی خوشنود می باشند .در اینجا جا دارد از زحمات و حضور حاج محمود مرادی شهردار بسیجی و رئیس و اعضای محترم شورای شهر نراق ؛ حجت الاسلام مهدی ایمانی امام جمعه محترم و آقای احمد جعفری مسئول امور ورزش و جوانان در تشریک مساعی و پشتیبانی از چنین همایش هایی قدردانی گردد .

sbv308osxexl1o9awo94.jpg    iuievheoapmh0g4dalbf.jpg     c4zq4xas1dff2an61a9f.jpg

        محمود مرادی            حجت الاسلام  ایمانی               احمد جعفری

تعدادی از جانبازان ؛ آزادگان و سرداران دفاع مقدس نراق در جمع قریب به 130 نفر از افراد در این کوهپیمایی بزرگ شرکت داشتند .
سردار حاج احمد فتوحی از فرماندهان عالیرتبه دفاع مقدس و لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) پس از نماز ظهر و عصر برای مومنین صحبت های تحقیقی در خصوص علل شکست دشمنان در جنگ تحمیلی را بیان نمودند .

dvs7urwzv5gjpgmxv5.jpg
سردار حاج احمد فتوحی

۱ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۵۵
سلحشوران شهر نراق

معلمان گرانقدر یکی از پایه های حضور در انقلاب مردمی و دفاع مقدس بودند . بسیاری از آنان قبل از انقلاب بر علیه رژیم ستم شاهی پهلوی روشنگری نموده و از حامیان با وفای رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله سید روح الله خمینی(ره) بودند .



اکنون نیز گوش به فرامین رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله سید علی خامنه ای می باشند.شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان در استان مرکزی معلمین نیکو خرد و نیک گفتار زیادی دارد که در عرصه های مختلف کشور اسلامی حضور فعال دارند .داود مظفری فرزند علی محمد متولد 1341 از زمره معلمین کوشا و مومن می باشد .

scan0355.jpg

در سال 1361 با بسیج نراق فعالیت را آغاز کرد . به فرمان مولا و مقتدایش سید روح الله(ره) در آبان 1361 با عده ای از سلحشوران شهر نراق راهی جبهه های حق علیه باطل گردید .

new image.jpg

معلم بازنشسته داود مظفری در کنار حجت الاسلام مهدی ایمانی امام جمعه محترم شهر نراق

داود و همراهان در پدافندی عملیات ظفرمند محرم در جبهه پاسگاه شرهانی عراق و مشرف به شهر زبیدات در مقابل پاتک های ارتش عراق مقاومت جانانه ای از خود به یادگار گذاشتند .

روحیه ایثار و مقاومت چنان بود که ایشان بر روی لباس رزم خود واژه هایی تکرار ناشدنی تاریخ را به خط زیبای خود نوشته بود .جملاتی مثل مسافر کربلا

scan0270.jpg    scan0284.jpg

مشاهده این نوشته ها در رزمندگان دیگر صحنه نبرد و مقاومت روحیه شوق و بالندگی ایجاد می نمود .
با همه پیروزی های درخشان جبهه دو نفر از همرزمانش به اسامی مندعلی نباتی فرزند حسین و علیرضا رزاقی فرزند مصطفی تاریخ 17/9/1361 در اوج غربت و مظلومیت به شهادت رسیدند .این دو شهید بزرگوار به مسن ترین و جوانترین شهیدان نراق مشهور هستند .


تلخ و شیرین زندگی و دفاع مقدس با هم عجین بوده و در اثنای حضور در خطوط مقدم خبر قبولی اش در تربیت معلم تهران را شنید .او بسیجی و معلمی بود که سر کلاس درس از ایثار و شهادت فرزندان ایران زمین برای دانش آموزان سخن گفت .

scan0282.jpg

دومین حرکت جهادی داود مظفری اعزام از طریق اداره آموزش و پرورش شهرستان دلیجان در مرداد 1367 به جبهه شکل گرفت . مقطع پدافندی عملیات مرصاد در جبهه چهار زبر کرمانشاه محل استقرار و نبرد ایشان بود .

آنجا نیز رزمندگان سربلند از بوته آزمایش بیرون آمده و در مقابل کفار و منافقین برای کشور افتخار آفریدند .

3.jpg

فرزند برومند وی بسیجی دریادل آقای علی محمد مظفری همپای پدر مقید و تحت ولایتمداری امام سید علی خامنه ای پر تلاش و کوشا می باشند .

dsc02388.jpg

با تشکر از داود مظفری فرزند علی محمد اهل شهر نراق12/1/1390



۰ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۴۸
سلحشوران شهر نراق

حسینعلی محمودی فرزند علی متولد 1334 و اهل شهر نراق ذاکر اهل بیت می باشد . پس از دریافت دیپلم به شغل معلمی که شغل انبیاء می باشد روی آورده و قبل از پیروزی انقلاب در مساعدت به نهضت امام خمینی (ره) همراه معلمین دیگر نراق در صف مبارزان بر علیه رژیم ستم شاهی پهلوی قرار داشت .

scan0104.jpg

حسینعلی محمودی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جبهه نیروهای مومن بسیج قرار گرفت و هم زمان به شغل معلمی خود ادامه داد . ایشان و برادرش عبدالله محمودی(شهید) و تعدادی دیگر از دختران و پسران از اولین افرادی بودند که نهضت مبارزه با بیسوادی را در زادگاهشان راه اندازی نمودند .

scan0089.jpg

اولین روز پاییز 1359 که عراق جنگ هشت ساله را بر ایران اسلامی تحمیل نمود سیل آوارگان استان خوزستان در اثر تجاوز آشکار ارتش عراق راهی شهرهای عمقی کشور شدند .شهر کوچک نراق از توابع شهرستان دلیجان در استان مرکزی نیز افتخار داشت که از حدود 400 نفر از جنگ زدگان به نحو شایسته استقبال و از آنان مهمان نوازی کند .

scan0097.jpg

مسئول آوارگان شهرستان دلیجان آقای غلامحسین مهدیزاده سرابی کارمند جهاد سازندگی اراک و مسئولیت جنگ زدگان نراق از سال 1359 لغایت 1362 بر عهده حاج حسینعلی محمودی بود . این دو داوطلبانه به شغل خود مشغول و در اوقات فراغت و تعطیلی ها به امورات مهمانان خوزستانی انجام وظیفه می نمودند .

.jpg

معلم بازنشسته حسینعلی محمودی

دو برادر حاج حسینعلی و حاج مرتضی به اسامی عبدالله محمودی تاریخ 2/1/1361 طی عملیات فتح المبین و کاظم محمودی تاریخ 16/8/1361 طی عملیات محرم به شهادت رسیدند .همچنین دو پسر عمویش به اسامی نصرت الله محمودی فرزند یوسف تاریخ 22/9/1359 در جبهه سر پل ذهاب کرمانشاه و احمد رضا محمودی تاریخ 13/4/1361 طی عملیات رمضان به شهادت رسیدند .

007.jpg  0017.jpg  0037.jpg  0044.jpg  0057.jpg

خواهر زاده ایشان سید محمد جوادی فرزند سید رضا تاریخ 18/12/1362 طی عملیات خیبر در جبهه جزیره مجنون به شهادت رسید .پسر عمه وی به نام احمد ابوالحسنی طی عملیات فتح المبین به اسارت نیروهای بعث عراق در آمد .

scan0093.jpg

آسیب های جنگ تحمیلی نه تنها روحیه نامبرده و خانواده اش را خدشه دار نکرد بلکه باعث شد در دی ماه 1365 خود لباس رزم بر تن کرده و در پدافندی عملیات های کربلای چهار و پنج حضور داشته باشد . فعالیت های مشارالیه در تبلیغات مهندسی رزمی لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) و مقطعی نیز خدمه کاتیوشا در خطوط پدافندی سازماندهی گردیده بود .

image4398.jpg

حسینعلی محمودی به همراه فرزندش سعید هنگام اعزام به جبهه

به قول یکی از دوستان خانواده محمودی ها به غیر از فعالیت های درخشان دیگر در دادن شهید و اسیر افراط داشته اند .حاج حسینعلی محمودی از شغل شریف معلمی بازنشسته شده و مثل سابق ذاکر اهل بیت عصمت و طهارت و خدمتگزار زائران عتبات عالیات می باشد .

 

scan0088.jpg      95049986794351241502.jpg

تنها برادر او حاج مرتضی محمودی معلم بازنشسته و عضور شورای شهر نراق می باشد .

dsc02398.jpg

   مرتضی محمودی

حاج حسینعلی از پیروان راستین ولایتمداری رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله سید علی خامنه ای می باشد و اظهار می دارد برای حفظ نظام و مملکت از هیچ تلاشی فروگذار نمی باشم .

.jpg

حاج حسینعلی محمودی فرزند علی اهل شهر نراق14/03/1390


۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۲۸
سلحشوران شهر نراق

مرتضی لطفعلی فرزند حسین از بسیجیان شهر نراق می باشد و در اقدامات فرهنگی و تبلیغاتی فعالیت موثر داشته است .

image6505.jpg

مرتضی لطفعلی

 شاید هنوز آثار هنری وی بر روی دیوارهای نراق به جای مانده باشد . بسیاری از پلاکاردهای رزمندگانی که به شهادت می رسند با اشک و فغان وی با فرچه روی پارچه نوشته می شد . همزمان که به شغل شریف معلمی می پرداخت ؛ کمک حال بسیج در امورات ورزشی و فرهنگی نیز بود .

copy (4) of ccf20110122_00000.jpg        image3490.jpg

معلم بازنشسته مرتضی لطفعلی

وی بنابه فرمایشات گهربار رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی(ره) و تکلیف الهی سابقه دو نوبت اعزام طی هشت سال دفاع مقدس در کارنامه دارد .

image6486.jpg

مرتضی با عده ای زیادی از سلحشوران نراق در تیپ 17 علی بن ابیطالب(ع) طی عملیات بیت المقدس حضور داشت و در اثر موج انفجار زخمی گردید . وی موضوع مجروحیت خود را تا کنون کتمان نموده و به بنیاد جانبازان مراجعه ای نکرده است .
قریب 30 تن از رزمندگان نراق در آزاد سازی خرمشهر استان خوزستان سهم داشتند که از این تعداد پنج نفر شهید و پنج نفر هم مجروح گردیده اند .

1 (13).jpg

سلحشوران شهر های محلات و نراق مقطع عملیات بیت المقدس و آزاد سازی خرمشهر - اردیبهشت 1361

 


دومین اعزام به جبهه آقای لطفعلی در غالب بسیجی داوطلب و از طرف جهاد سازندگی شهرستان دلیجان برای بازسازی شهر هویزه خوزستان می باشد .

 

برادران ایشان به اسامی ماشاءالله اصغر علیرمضان هر کدام در دفاع مقدس مردم ایران حضور داشته اند .
ملت قدرشناس از خود گذشتگی چنین سلحشورانی می باشند که اجازه ندادند یک وجب از خاک میهن اسلامی مان در اختیار اجانب و دشمنان قرار بگیرد .

 

image3509.jpg


 

 

۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۲۸
سلحشوران شهر نراق

سال 1355 با داشتن همسر و دختر یکساله ام به نام الهام عظیمی در سپاه دانش دوران سربازی را به پایان رساندم .مهر ماه 1356 با علاقه ای که به شغل معلمی داشتم به استخدام اداره آموزش و پرورش شهرستان دلیجان در آمدم .

image4362.jpg

علی اکبر عظیمی

در ادامه قیام و نهضت امام خمینی(ره) بر علیه رژیم دست نشانده و ستم شاهی محمدرضا پهلوی در حد توان در پخش اعلامیه ، راهپیمایی و تشویق همکاران به اعتصاب ، ارادتمندی خود را به انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) آغاز نمودم . 22 بهمن 1357 انقلاب به پیروزی رسید. 31 شهریور 1359 کفر جهانی در مقابل انقلاب اسلامی آرایش نظامی گرفتند و جنگ هشت ساله را بر ایران تحمیل کردند .نیروهای معدود داوطلب و ارتش و سپاه برای مقابله با تهاجم دشمن به مقابله برخواستند . لیکن یارای مقاومت نبود.

بر این اساس سربازان منقضی خدمت سال 1356 برای معرفی به ارتش فراخوانده شدند تا پس از آموزش های تکمیلی برای مقابله با دشمن به جبهه ها اعزام شوند .

 

دیگر سربازان منقضی خدمت سال 1356 شهر نراق عبارت بودند از :

img_1456.jpg

سید مصطفی باشی فرزند سید عباس که دی 1359 در جبهه بستان مجروح شد.

hu0o2.jpg

اصغر صفری فرزند مرتضی قلی

http://www.8pic.ir/images/45535115326329446126.jpg

محمد رجبی فرزند ماشاءاله

wq46.jpg

محسن بهجتی فرزند یوسفعلی

 

عبدالعلی حدادی فرزند......اهل..... داماد آقا سید عباس باشی

 

و همچنین سربازان نراقی دیگر که از تهران و شهرهای دیگر ابتدا به پادگان قصر فیروزه تهران و بعد به جبهه اعزام شدند . در واقع اولین سلحشوران نراقی ورود به عرصه کارزار با دشمن بعثی عراق سربازان منقضی 56 و از جمله حقیر می باشند.
با شنیدن این تکلیف به اداره آموزش و پرورش دلیجان مراجعه و پس از کارهای مقدماتی از تاریخ 7/7/1359 با اولین گروه به شهر اراک مرکز استان مرکزی حرکت و به پادگان آموزشی قوچان متعلق به ارتش جمهوری اسلامی ایران در استان خراسان رضوی عزیمت نمودم .

dsc00312.jpg

معلم بازنشسته علی اکبر عظیمی

آنجا در لشکر 77 ثامن الائمه خراسان تیپ 2 گروهان ادوات در رسته خمپاره انداز 120 میلیمتری سازماندهی و شروع به فراگیری آموزش شدم . سپس به عنوان فرمانده قبضه شماره یک گروهان از طریق بندر امام خمینی(ره) با کشتی از راه دریا به پادگان خسرو آباد شهرستان بندری آبادان در استان خوزستان اعزام شدیم .

image4364.jpg

آبادان در محاصره نیروهای ارتش عراق بود . بعد در مدرسه راهنمایی میثم تمار مستقر و به شناسایی های اولیه پرداختیم . سپس به کوی بهروز آبادان که در واقع خرمشهر غربی ماموریت یافتیم و شروع به عملیات کردیم . یکی دو روزی بر همین منوال گذشت و خبر رسید که ارتش بعث با یک لشکر مسلح با تمام ادوات زرهی پس از بهمن شیر به کوی ذوالفقاری رسیده است .

image4374.jpg

شبانه و با استفاده از تاریکی شب تغییر موضع داده و همراه با یک گروهان پیاده و گروهان خودمان خود را به کوی ذوالفقاری رساندیم . تنها سلاح سنگین ما چهار قبضه خمپاره انداز 120 میلی متری بود . در پناه نور حاصل از شعله مخزن های پالایشگاه نفت آبادان موضع گرفتیم . شب عجیب و سرنوشت سازی بود .

احتیاج به گرا نبود چون به هر نقطه کوری که شلیک می کردی آلوده به وجود نیروهای عراق بود . باید به گونه شلیک می کردیم که دشمن زبون احساس کند توپخانه قوی مقابلش ایستاده است .

image4366.jpg

بر این اساس هر چهار قبضه خمپاره با هم عمل می کردند و لوله های قبضه چنان سرخ شده بود که گویی در حال انفجار است . ولی چاره ای نبود و بدون استراحت تا صبح مقاومت و جنگ نابرابر را ادامه دادیم . جان برکفان بسیج و سپاه پاسداران نیز همزمان با ارتش در حال ستیز با کفر جهانی به سرگردگی صدام بودند .القصه با دفاع جانانه ارتش و سپاه آن شب و شب بعد ارتش عراق با همه تجهیزاتش از بهمن شیر عقب نشینی کرد و با به جا گذاشتن تلفات در میدان تیر آبادان زمین گیر شد .گر چه چند تن از یاران به شهادت رسیدند ولی شب زیبا و به یاد ماندنی بود که در راه جهاد با تمامی کفر بین المللی حضور داشتیم .

image4371.jpg

من تا سه ماه از خانواده خودم و پدری ام خبری نداشتم و بالطبع آنان نیز بی خبر تر از من بودند و با شایعاتی که آن مقطع در جنگ بیشتر دلواپسی ایجاد می نمود روزگاران را به سختی تعقیب می کردند .همسرم سرکار خانم صدیقه سیدین که همکار فرهنگی ام نیز بود با دختر کوچکمان الهام عظیمی سختی ها و استرس ها را به خاطر خدا تحمل نمودند .

new image.jpg

سرکار خانم صدیقه سیدین

یک روز یکی از اهالی کوی ذوالفقاری که از جنگ آواره شده و در شیراز سکونت یافته بود آمده بود تا مقداری از اثاثیه اش را انتقال دهد . من از این فرصت استفاده کردم و یک تکه مقوای بسته های فشنگ را از روی زمین برداشته و روی آن همراه با آدرس شهر نراق نوشتم من در پناه حق سالم هستم و نگرانم نباشید.ایشان محبت کرده بود در شیراز و آن نوشته را تحویل پادگانی متعلق به ارتش داده بود و آنها نیز لطف نموده به آدرس نراق پست کرده بودند و زمانی که خانواده متن نوشته شده را روی تکه مقوا را پس از سه ماه بی خبری محض خوانده بودند بی نهایت خوشحال شده بودند .شش ماه ماموریت سربازان منقضی خدمت 1356 تمام شد و من هم اردی بهشت سال 1360 به زادگاهم شهر نراق بازگشتم و مجددا به زکات علم پرداختم .

image4377.jpg

لازم است بگویم در عرض شش ماه من فقط یک بار مرخصی چهار روزه گرفتم که فقط یک روز و نیم قابل استفاده شد زیرا راه زمینی برای تردد به آبادان وجود نداشت بلکه با لنج و از طریق دریا به رودخانه ای می آمدیم و بعد وارد بیابانی شده و از جاده خاکی که به خسرو آباد ختم می شد بر می گشتیم .

هنوز یکماهی طعم زندگی شیرین کنار خانواده ام نگذشته بود که برادر همسرم احمدعلی سیدین فرزند حیدر علی عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان خمین تاریخ 12/3/1360 در جبهه قله شمشیر منطقه سومار در استان کرمانشاه به جمع شهیدان راه خدا پیوست و جنازه مطهرش هنوز بازنگشته و مشغول پاسدارای از اسلام و قرآن در قله شمی (شمشیر) می باشد.

zsdtyzdry.jpg

 شهید احمدعلی سیدین

مسئولیت من و همسرم سرکار خانم صدیقه سیدین در حفظ پاسداری از ارزش های معنوی و خون شهدا بیشتر شد و در بهار سال 1361 در کنار هم با فرزندانمان الهام عظیمی سه ساله و فاطمه عظیمی شش ماهه به صورت داوطلب از طریق نهاد بسیج آموزش و پرورش به سنندج مرکز استان کردستان وارد و در شرایط دشوار شهرستان مرزی مریوان تا سال 1363 استقرار یافته و در فعالیت های فرهنگی کوشا و توانا بودیم .

dsc00256.jpg

علی اکبر عظیمی فرزند امیدعلی اهل شهر نراق28/11/1390

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۳۷
سلحشوران شهر نراق

 
سال 1366 با تعدادی از سلحشوران شهر نراق در خط پدافندی شلمچه خرمشهر استان خوزستان مستقر شدیم .

 روز بعد که هوا روشن شد صدای حسن نباتی فرزند شهید مندعلی به گوش رسید که گفت : اوه اوه ننه ؛ این عراقیه چنقذره .

scan7.jpg    زاده 2.jpg
                                                   حسن نباتی                                                موسی عابدینی

من هم بلند شدم و از دریچه سنگر صحنه را نگاه کردم و دیدم یک عراقی تنومند و قوی هیکل با سبیل بلند در حال حرکت است . باز حسن گفت: ببین موسی ما بسیجی ها با این سن کم و جثه کوچک باید با چه نره غولی بجنگیم .
1 (12).jpg
موسی عابدینی فرزند علی اهل شهر نراق 27/

۰ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۳۷
سلحشوران شهر نراق

 آذر سال 1361 در بسیج شهر نراق اسلحه ام یک  را در مقابل چند نفر از دوستان گرفته و شبیه به مربیان آموزش گفتم : برادران به این صورت اسلحه را در دست گرفته و در کنترل خود قرار می دهیم . ابتدا گلنگدن را می کشیم و بعد از ضامن خارج می کنیم .

sil7oii93az3v78mfza7.jpg

نصرالله حیدری

از نوک مگسک هدف را زیر نظر می گیریم . من برای نمایش لوله تفنگ را به آسمان می گیرم و با انگشت سبابه به همین نحوی که ملاحظه می کنید شلیک می کنید که در کمال ناباوری سقف سالن بسیج سوراخ شد .

 

2pvooxgn39gi3dqocqpv.jpg

صدای ناهنجار و بلند تفنگ من را مات و مبهوت کرد و تنها شانسی که آوردم و از آموزش های قبلی یادم مانده بود لوله اسلحه رو به آسمان بود . از بس مربیان یاد داده بودند اسلحه پر یا خالی را همیشه به آسمان بچکانید . خشاب پر روی اسلحه بود که من تصور کردم خالی است .

 

 

qvo66d5mxzq3pxyxptx.jpg

 

نصرالله حیدری فرزند رضا اهل شهر نراق15/02/1390

 

۰ نظر ۱۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۴۸
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook