سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

ابزار عدو هم شده این تفرقه انگیز

من با تو و تو با من و او فتنه همین است

وقتی که خودی ها بشوند باز گلاویز

 یا در وسط مردم و یا خاک نشین بود

یک عکس ندیدم من از او این طرف میز

 او کیست؟هَنوزم نرسیدم به جوابی

 والله خدا مُنتقم اوست جهان نیز

این یاوه چقدر مُضحک و تلخ است که حالا

 یک دایه ی غمخوار شده دشمن خون ریز

 این را برسانید به روباه گذشته است

 دوران فتوحات چپاولگر چنگیز

ما پیرو  خیبر شِکن و شاه غدیریم

از این سَر اَروند  تا آن سر تبریز

 سوگند که یک لحظه هم از پا ننشینیم

 ای چهره ی منفور به گوشت سخن آویز

سالگرد شهادت «شهید حاج قاسم سلیمانی» برگزار می شود - خبرگزاری حوزه

زهرا علی آقایی فرزند محمد رضا اهل شهر نراق

۰ نظر ۰۴ اسفند ۹۹ ، ۱۰:۵۸
سلحشوران شهر نراق

خدمت آقایان و تجار محترم نراق ، جناب حاجی محمد جعفر و جناب معاون التجار(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) و جناب میرزا شکرالله خان دام مجدهم
مرقومه ‌شما زیارت شد. از سلامتی هر یک نهایت مَسرت و تشکر حاصل گردیده است،که همواره وجود هر یک قرین صحت و سلامت باشد.

بنده دعاگو هم سلامت هستم و بدعاگویی اشتغال دارم. ضمنا اینکه در باب املاک رودخانه مرقوم فرموده بودید که معلومات و تصدیق خود را عرض کنم. لازم شد از ..... زحمت دهم املاک رودخانه هرج و مرج است و هر کَس هرکَس(هر کی هر کی) ومِلک هرکسی از اراضی و قصبه معلوم نیست و همه روزه مابین رعایا قیل و قال(مباحثه) و... و دردسر است. البته شما آقایان یعنی سه نفر باید خودشان یا امینی معین فرمایید به دلیجان تشریف بیاورند که کلیه املاک قسمت ... دو دانگ ... آقای حاجی محاسب دیوان حاضریم . غیراز این هم نمی‌توان کاری کرد. املاک شش دانگ باید کلیه قِسمَت شود.حد و سود هرکس معلوم شود .
در باب... ملک شخصی بنده که سالهای سال است دارم، ولی موضوع از رودخانه و نهر رودخانه و یک کف رو از نهر رودخانه، شرب نمی شود. مِلک جدا نهر جدا از نهر... غلام معروف و مالی آباد شُرب می‌شود. چهل سال است که مالِک و متصرفم . خدا نکند من مِلک کسی را تصرف کنم ، راوی خیلی سنی بوده است .
در باب مُقنی ، البته زود روانه شود، مالکین مِلک هم یا خودشان یا وکیل خودشان حاضر شود که هرکَس مِلک خودش را بشناسد. البته کوتاهی نفرمایید . زیاده ایامکم مسعود و عمرکم محمود

معروض می‌ دارد چند یوم قبل مختصری عرض شد درباب مُقنی، جوابی زیارت نشد. اینک هم در کمال عجله تصدیع می‌دهد دو نفر مُقنی فورا بفرستید که مشغول سلف کندن شوند که وقتی نمانده و سایر شُرکا را هم ملاقات فرموده قرار مهمی بگذارید یک نفر هم بفرستید بیاید. باز دیرکند به تصدیق او هرکس سهمیه خود را بدهد. البته البته کوتاهی نفرمایید دیگر وقت باقی نمانده، چنانچه مقنی نیاید مِلک لم یزرع می ماند و ضرر کلی دارد. می گوید دلیجان مُقنی نیست. مژده سلامتی خودتان را همه وقت اطلاع بدهید، جناب ناظم را احوالپرسم.
وصول دهم ذی الحجه 1334 (مصادف با 16 مهر 1295 )

از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند قدیمی مربوط به تاجران نراق سپاس گزار می باشیم .

از جناب آقای حمیدرضا  سلطانی شایان فرزند اکبر  از بابت بازنویسی ، تایپ سند مربوط به 107 سال قبل قدردانی می گردد .

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۹ ، ۱۰:۴۲
سلحشوران شهر نراق


ما را در سر سودای عاشقی است

                                                   و دفاع همچنان باقیست

                                                                                                                                                                                                              و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۰۲ اسفند ۹۹ ، ۱۰:۵۸
سلحشوران شهر نراق

خدمت حضرت مستطاب شامخ الارکان بندگان اجل آیت الله فی الارضین حجت الاسلام والمسلمین آقا محمد ظله التعالی
عرض میشود البته خاطر مبارک مستحضر و مسبوق است در موضوع اینکه تقریباً دو سال قبل رضای داماد همشیره استاد محمد علاف باتفاق استاد محمد مزبور شرفیاب حضور مبارک گردیده بودند و شکایت از حقیر نموده بودند که چرا آب می آورد به حوض خانه میکند در صورتیکه حقیر علم و اطلاع نداشتم و در مدرسه بودم و به میراب خواهش آب نکرده بودم جایی که آب وقفی دولت آباد( احتمالا روستای دولت آباد از توابع بخش نیاسر شهرستان کاشان) را اسماعیل میراب میتوان گفت تخمیناً سَرجه پنج هزار دینار تا نگیرد به خانه کسی وارد نمی کند آنها شکایت از آمدن آب کرده بودند ،حضرت بندگان آقا روحی فداه جناب مستطاب شریعتمدار آقای آقا فاضل را با نعمت برای کشف این قضیه بمدرسه فرستاده بودید که استاد محمد علاف و رضا از شما شکایت دارند چرا آب به خانه برای حوض می آوری ؟
استدعا از محضر مبارک آنکه هرگاه خاطر مبارک از این قضیه و مقدمه مستحضر است دو کلمه مرقوم و به خاتم مبارک مزین و مختوم فرمایید که عندالحاجه حجت بوده باشد . الامرکم الاقل العالی المطاع

پاسخ مجتهد به سوال شرعی :
مطالب مستوره(در پرده) در سوال صدق است تقریباً در دو سال قبل مذاکرات مرقومه نزد این حقیر واقع شد ... فی شهر صفر 1347(برابر 29 تیر 1307)

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارزشمند حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سوال شرعی در مورد آب وقفی 95 سال قبل سپاس گزار می باشد .

توضیحات :
این سند به شماره 174 در کتاب مجموعه اسناد کتابخانه افشین عاطفی ، کاشان به کوشش سید صادق حسینی اشکوری لحاظ گردیده و در زیرنویس یا پاورقی به جای سوال از حجت الاسلام آقا محمد ، سوال از حاج میرزا شهاب الدّین نراقی نوشته شده است .

میر آب یا میراب : یعنی امیر آب یا رئیس آب در واقع میر آب مدیر و محاسبه گر زمان و ساعت آبی و تقسیم گر عادلانه و تعیین زمان تحویل دادن آب قنات به افراد بوده است.

۰ نظر ۰۱ اسفند ۹۹ ، ۱۰:۲۸
سلحشوران شهر نراق
نراق بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی واقع است . بشر از دیر باز تا کنون همواره برای راحتی زندگی خویش تلاش می کرده است.تامین نور محیط اطراف زندگی در شب یکی از دغدغه های انسان های نخستین بود .
 
 
با کشف آتش ، بشر از آن برای گرم نگه داشتن محیط زندگی و پخت و پز و از مشعل برای روشن کردن شبهای تاریک استفاده می کرد. استفاده از نور و روشنایی در آغاز با مواد روغنی حیوانات و گیاهان محقق شد. با روی کار آمدن این مواد روغنی(پیه) و روغن گیاهان روغنی مانند روغن منداب ،کَرچک و... زندگی بشر برای دیدن و ادامه زندگی بعد از غروب آفتاب شکل گرفت.
به مرور چراغ هایی روی کار آمدند که با سوخت روغن گیاهی و حیوانی باعث تامین روشنایی و غلبه بر تاریکی شدند. و بشر از این طریق توانست بر تاریکی و ظلمت شب غلبه نماید.
 
بر اساس اطلاعاتی که از نیاکان و پدر بزرگ ها سینه به سینه نقل شده حاکی از آن است که در ۸ دهه قبل در شهر نراق از روغن پیه و چراغ های پیه سوز برای تولید نور روشنایی استفاده می کردند. چراغ های پیه سوز مانند چراغ های الکلی امروزی بود که در داخل منبع آن پیه ذوب کرده حیوانات را ریخته و روشن می کردند . علت نامگذاری این چراغ به پیه سوز این بوده که سوخت اصلی آن ها قبل از اکتشاف نفت و دانه های روغنی از چربی حیوانی بود .
 
نگاهی گذرا به چراغ‌های روشنایی و خوراک‌پزی قدیمی و سنتی شهر تاریخی نراق
 
لازم به ذکر است که شعله چراغ روغنی پیه سوز با توجه به زرد بودن شعله، بدون دود بود. دو نوع چراغ پیه سوز سفالی و فلزی وجود داشت که سفالی آن را شب ها در کوچه ها و زیر گذرها و بازارها قرار می دادند تا نور افشانی نمایند.
به مرور زمان دانه های روغنی مانند کَرچک،منداب ،کُنجد و... در دسترس قرار گرفتند و انسان به این فکر افتاد که از روغن این دانه ها برای سوخت چراغ روشنایی استفاده نماید.

 
در وهله اول نحوه استخراج روغن از دانه های روغنی مطرح بود که خوشبختانه امکانات آن در نراق فراهم بود.کارخانه عَصارخان نراق کارش تولید روغن از دانه های روغنی بود. برای تهیه روغن چراغ در این کارخانه که در آن زمان توسط شکرالله عابدینی و پسران فعالیت داشت ، دانه های روغنی از جمله کرچک، منداب و کنجد را زیر سنگ بزرگ آسیاب که با مال می چرخید می ریختند و به این صورت روغن آنها گرفته می شد و داخل یک پیت حلبی می ریختند و از آن به عنوان روغن چراغ می فروختند.
یا خود این روغن را در داخل چراغ موشی می ریختند و از نور آن بهره مند می شدند. با آمدن روغن چراغ به بازار چراغ ها با روغن حیوانی خداحافظی کردند.
 
 
چراغ های روغن سوز هم همان چراغ های پیه سوز بودند منتها سوخت آنها روغن چراغ بود.معروف ترین چراغ های روغنی را چراغ موشی می گفتند که نوع قدیمی آن از مس و سفال بود که به دلیل شباهتش به پوزه موش ها به آن چراغ موشی می گفتند . داخل آنها فتیله های نخی ضخیم می انداختند و روشن می کردند و نوع جدید آن را هم از قوطی های حلبی مخصوصا قوطی های روغن ماشین یا هر قوطی در دار حلبی دیگر بود که وسط در قوطی را با یک میخ سوراخ می کردند و از آن یک نخ پنبه ای به اندازه قطر سوراخ رد می کردند و داخل مخزن نفت می کردند. سر فتیله به اندازه دو سانتیمتر بیرون بود و موقعی که کل فتیله به روغن آغشته می شد آن را روشن می کردند.

Image result for چراغ موشی
 
از چراغ موشی های روغنی در حمام‌ ها،لایروبی و حفر قنوات و چاه های آب استفاده می کردند.همچنین برای تامین روشنایی کوچه ها و خیابان ها استفاده می شد چون نور آن کم بود و کور کورَک(سو یا شعله کم) می سوخت.
مُقنّیان نراق در آن زمان در داخل قنوات از چراغ موشی استفاده می کردند که دود آن آزار دهنده بود ولی طولی نکشید که چراغ های کاربیت جای چراغ موشی را گرفت و کار مقنیان را راحت کرد.این چراغ دارای نور کافی و فاقد بو بود و در اشکال مختلف با طرز کار متفاوت وجود داشت.
بنابراین می توان تخمین زد که نخستین وسایل روشنایی یعنی نسل اول چراغ های روغنی و پیه سوز در نراق متعلق به یکصد سال پیش است چون مطمئنا قبل از مرحوم شکرالله عابدینی کسان دیگری هم در این کارخانه فعالیت داشتند و روغن چراغ تولید می کردند .
http://www.honarnews.com/images/docs/000083/083511/images/1398_4xP4NPlE(1).JPG
 
از کهنسالان نراق که در قید حیات هستند ۸۰ سال پیشِ کارخانه عَصارخان را به خوبی به یاد دارند و فعالیت شکرالله عصار و پسران و نحوه تولید و استفاده از روغن چراغ با چراغ موشی را به وضوح دیده اند.
کم کم با ورود نفت سفید به زندگی مردم،چراغ های نسل دوم روی کار آمدند و چراغ های پیه سوز و روغن سوز از خانواده ها خدا حافظی کردند. این چراغ ها انواع مختلفی داشتند که می توان به چراغ بادی،لامپا ،گردسوز،توری و انواع چراغ های خوراک پزی سنتی اشاره کرد که در ادامه با نحوه کار هر کدام به اختصار اشاره می شود :

✅ چراغ بادی

نام دیگر این چراغ فانوس بود و اولین چراغ نفت سوز بود. دارای یک حباب شیشه ای بود که باد نمی توانست آن را خاموش کند ، منتها نورش کم بود. فتیله آن تخت و قابل تنظیم و با اهرم بالا و پایین می آمد. دارای یک دسته بود که به راحتی می شد آن را حمل و جا به جا یا به جایی آویزان کرد.به همین دلیل بیشتر برای روشنایی مسیر،سرکشی به آغل گوسفندان، میهمانی رفتن، آبیاری شبانه کشاورزان مورد استفاده قرار می گرفت.
 
 
بیشتر خانواده ها در نراق دارای بیش از یک فانوس بودند که هنگام غروب آفتاب یکی از آنها را روشن می کردند و جلو در خانه آویزان می نمودند که هم باعث روشنایی کوچه وهم ورود میهمان به خانه باشد. در خانه های اعیانی چندین چراغ فانوس را داخل هشتی یا محفظه ای جنب ورودی خانه می گذاشتند و یکی از آنها را هم روشن و جلو ورودی آویزان می کردند تا در موقع ورود میهمان به خانه،خودش چراغ را روشن و وارد خانه می شد و پس از بازگشت هم چراغ را خاموش و سر جای خودش قرار می داد. در مراسم احیای شب های قدر و عزاداری از فانوس و شمع در مساجد یا بُقعات شهر نراق استفاده می کردند.
 
 
به طور کلی این چراغ مزایای زیادی داشت و به عنوان علامت و آدرس در کوچه های تاریک شهر هنگام شب هم استفاده می کردند تا میهمان بتواند در تاریکی شب مسیر را به راحتی پیدا کند. برای مثال در داخل بازار شمس السلطنه نراق ، وسط بازار(چهارسوق) مرحوم ماشاءالله عضایی از تاجران کهن کسوت یک مغازه داشت که در طول سال هر شب یک چراغ فانوس بالا سر در مغازه روشن و آویزان می کرد و چون بازار در مسیر جاده ابریشم بود و کاروانسرا و تاجر سرای بازار هم روبروی حجره این مرد معتمد بود ، تاجرانی که شب به نراق می رسیدند با علامت چراغ به کاروانسرا وارد شده و شب را در آنجا می ماندند و بعد از انجام کارهای خویش نراق را ترک می کردند.
 
همچنین ‌این تاجر سرشناس نراقی در شب های ایام ماه محرم برای راحتی عزاداران چندین فانوس در بازار آویزان می کرد. از مزایای دیگر فانوس این بود که می شد شب ها به عنوان چراغ خواب از آنها استفاده نمود.برای این کار هنگام خواب فتیله را پایین می کشیدند و راحت می خوابیدند.
مشکل این فانوس ها این بود که شعله آنها کوچک بود و علاوه بر آن وقتی مخزن نفت داغ می شد شروع به کم و زیاد شدن شعله شده  و پتِ پِت می کرد و خاموش می شد .

✅ چراغ لامپا

چراغ لامپا نخستین نسل چراغ های نفتی تولید روشنایی بود که با نفت سفید می سوخت.منبع آن از جنس مس ، شیشه یا سفال بود. دارای سر پیچ محکم بود و فتیله آنها هم تخت و با چرخ دنده قابل تنظیم بود و یک نوع حباب شیشه ای به نام شیشه لامپا روی آن قرار می گرفت تا نور چراغ درخشان تر گردد .
 
 
این شیشه مانع از آن می شد که باد آن را به راحتی خاموش کند .لامپا دارای اشکال متفاوت بود که یک نوع آنها دیواری بود و به آن چراغ دیواری می گفتند. نور آنها تقریبا کم بود و از آنها برای روشنایی اتاق استفاده می کردند. جای آن هم در تاقچه، روی کرسی یا روی زمین بود که دور آن می نشستند. در آن زمان قیمت یک لیتر نفت دو قِران بود و از شیشه به جای جا نفتی استفاده می کردند و به مغازه می بردند و با پرداخت سی شاهی یا دو قران از فروشنده نفت خریداری می کردند.
 
 
در حمام های خزینه ای هم از این چراغ استفاده می شد. یاد دارم در دهه ۴۰ که به حمام پایین نراق می رفتیم در هنگام غروب آفتاب مرحوم حسن بیابان گرد یک چراغ لامپا روشن می کرد و آن را پشت یک پنجره شیشه ای که حد فاصل سرِحمام و صحن حمام‌ می گذاشت و نور این چراغ از دو طرف روشنایی سر حمام و صحن حمام را روشن می کرد.همچنین مرحوم بیابان گرد یک چراغ موشی هم داشت که سر حمام استفاده می کرد .

✅ چراغ گردسوز

بعدها چراغ گرد سوز جانشین لامپا گردید. تفاوت چراغ گردسوز با لامپا در شکل فتیله بود.فتیله چراغ گرد سوز همان طور که از نامش پیداست به صورت دایره ای بود و گرد می سوخت.روی فتیله آن هم یک عدد کلاهک قرار داشت که بر روی لوله ای که از وسط منبع نفت می گذشت سوار می شد.این کلاهک،هوا را از زیر چراغ وارد قسمت روشن چراغ می کرد و باعث می شد که چراغ بهتر بسوزد.
 
 
چراغ گردسوز به علت گرد بودن فتیله اش هم دارای نور و حرارت زیاد بود به طوری که مادر بزرگ ها یک سه پایه فلزی روی آن می گذاشتند و قابلمه غذا و یا دیزی آبگوشت را روی آن قرار می دادند تا غذا پخته شود . چراغ گردسوز آخرین نسل چراغ های نفتی برای تامین روشنایی بود .

✅ چراغ زنبوری

این چراغ را در گویش نراقی به آن چراغ توری می گفتند چون در آن به جای فتیله از توری استفاده می شد. از طرفی چون در حال سوختن صدایی شبیه وِزوِز داشت چراغ زنبوری خوانده می شد.
 
سوخت آن نفت و منبع آن فلزی با آب وَرشو یا نقره بود و با تلمبه روشن می شد. برای روشن کردن آن ابتدا کمی الکل در تنوره چراغ می ریختند و آن را روشن می کردند تا داغ شود.سپس تلمبه می زدند و نفت به صورت گاز از چراغ خارج می شد و به توری می پاشید و نور افشانی می کرد. گرمای حاصل باعث می شد که بقیه نفت هم تبخیر شده و برای سوختن آماده گردد.
مشکل این چراغ حساس بودن توری بود که در اثر کمی تکان توری آن می ریخت.این چراغ مخصوص اعیان نشین ها بود و تمام خانواده ها آن را نداشتند و هر کس بر اساس وسع مالی اقدام به خرید آن می کرد.
 
نوع پایه بلند آن وجود داشت که  دارای ۳ توری بود و از آن برای مراسم های عروسی و عزاداری در مساجد و منازل و بقاع متبرکه نراق استفاده می شد.
این چراغ ها معمولا جنبه اجاره ای داشتند و برای هیات مذهبی را اجاره می کردند و یا به صورت نذری به هیات می آوردند و شبها در مراسم زنجیرزنی و سینه زنی استفاده می کردند. نوحه خوان های قدیم همچون مرحومان سلطانعلی قاسمی ، آقا سید جمال موسوی ،حاج غلامحسین قاسمی،حسن کاظمی و... مانند امروز برای نوحه خوانی به چراغ نیاز نداشتند تا با استفاده از نور آن نوشته های کتاب و کاغذ را بخوانند بلکه همه نوحه ها و اشعار مذهبی را حفظ بودند و اگر احیانا چراغ هم خاموش می شد نوحه خوان ها و هیئت به کار خود ادامه می دادند. نوحه خوانی بحر طویل مرحوم‌ سلطان علی قاسمی به یاد ماندنی بود که در تاریکی شب در مسجد جامعه نراق در بین عزاداران می خواند.در پایان کار هم چراغ ها به صاحبانشان بر گردانده می شد .

چراغ های خوراک پزی در نراق
 
همزمان با اختراع نفت به مرور انواع چراغ های خوراک پزی به بازار آمد و مردم نراق را از سوخت آتش برای طبخ غذا بی نیاز کرد. با توجه به چراغ های نفتی روشنایی موجب شد که اشاره کوتاهی هم به چراغ های خوراک پزی بنماییم:

✅ چراغ پِریموس

این چراغ اولین نسل چراغ های خوراک پزی بود که با سوخت نفت فشرده کار می کرد. دارای ۳ پایه و مخزن نفت برنجی بود. با نفت کار می کرد و تلمبه ای بود.برای روشن کردن آن مقدار کمی نفت داخل تنوره می ریختند و روشن می کردند.

 
به محض داغ شده تلمبه می زدند و نفت فشرده به صورت بخار از چراغ خارج و آن را روشن می کرد. این چراغ در اشکال مختلف وجود داشت نوع بزرگ آن برای رب پختن و بزرگتر از آن هم برای تنور نانوایی و... استفاده می کردند.نوع خوراک پزی آن ساخت کشور سوئد و انگلیس بود .

✅ چراغ سه فتیله ای

این چراغ هم نوعی چراغ خوراک پزی بود که شکل آن گرد و آبی رنگ بود. سوخت آن نیز نفت و دارای سه فتیله قابل تنظیم داشت و برای خوراک پزی از آن استفاده می شد.
 
این چراغ چون آرام می سوخت ، زمانی که برای طبخ غذا نیاز نبود در داخل یا خارج منزل یک یا دو فتیله آن را روشن می کردند و یک قابلمه یا دیگ مسی کوچک آب روی آن می گذاشتند تا با حرارت ملایم چراغ گرم شود و آب گرم برای وضو گرفتن و نظافت بچه های شیرخوار در دسترس باشد. چون در آن زمان آبگرمکن نبود و از این طریق آب گرم برای موارد ضروری آماده می کردند.
 
 
برای آشپزی در آن زمان بیشتر ، مردم خواهان چراغی بودند که بتواند کار آشپزی و گرم کردن خانه را هم زمان انجام دهد و از آن‌ حد اکثر استفاده را ببرند. طولی نکشید که چراغ والور و پس از آن چراغ علاءالدین به خانه ها راه یافت و به خواسته آنها جامه عمل پوشاند. چرا که این دو چراغ هم می توانستند هم خانه را گرم کنند و هم از آنها به عنوان چراغ خوراک پزی استفاده کرد.در صورتی که چراغ خوراک پزی فقط مخصوص طبخ غذا بود.

 
در قدیم مردم نراق عمدتا غذای خود را در داخل خانه روی این چراغ ها می پختند. نوع غذا هم ساده بود مانند: آبگوشت، تاس کباب،شفته و. ... این غذاها به راحتی در منزل پخته می شد ونیاز‌به تشریفات خاصی هم نداشت. فقط در سال دو بار می خواستند پلو بخورند یک بار شب چله و یک بار هم شب عید که این کار را در مطبخ خانه روی اجاق داخل دیگ مسی می پختند و  نوش جان می کردند. پخت سایر غذاها در داخل اتاق روی چراغ پخته می شد.
 
 
چراغ والور ساخت انگلیس و علاءالدین ساخت ایران و متعلق به شرکت عالی نسب تبریز بود. چراغ والور ارتفاع کمی داشت و از علاءالدین کوتاه تر بود ولی کار هر دو مشابه بود بعد از آن به مرور بخاری های نفتی در اشکال مختلف به بازار آمدند که شرح آنها در این مقوله نمی گنجد. با اختراع برق و گاز و آمدن وسایل برقی و گازی به بازار به مرور زمان چراغ های نفت سوز به تاریخ پیوستند و زینت بخش دکورهای منازل امروزی گردیدند.
 
 
سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد مرتضی علی آقایی نراقی نویسنده ارجمند ، محقق توانا  و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ شهر تاریخی نراق از بابت این نوشته سپاس گزار می باشد .
۱ نظر ۳۰ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۰۶
سلحشوران شهر نراق

شماره ۱۲۴۹
تاریخ ۱۳۲۶/۹/۳۰
اداره فرهنگ شهرستان محلات
پاسخ مرقومه ۴۵۹۷ مورخ ۱۳۲۶/۹/۲۸ در موضوع مشخصات و جریان ثبتی موقوفات شمس السلطنه اعم از مزروعی و مستغلات بشرح زیر معروض میدارد :
۱- تیمچه(کاروانسرایی کوچک) و بَهاربند(مکان غیر مسقف تابستانی) به یک پلاک ۱۳۱۳ فرعی از ۴۲۲۴ اصلی نراق و بهاربند مورد سؤال نیز جزو موارد اجاره شکرالله یوسفی است و از لحاظ درآمد در سالهای گذشته تا آخر سال ۱۳۲۳ تمام مستغلات موقوفه شمس السلطنه که مشتمل به تیمچه و بهاربند و کلیه دکاکین باشد بدون نظم و ترتیب در سال منتهی به ۴۰۰ ریال بالغ میشد در صورتیکه اقلاً دو برابر این درآمد در هر سال هزینه برف روبی میپرداختند و در حقیقت تنها هزینه برف روبی بیش از درآمد بوده تا در سال ۱۳۲۳ که اینجانب(شریف بیان الحق) به نراق آمده با تهیه مقدمات و تشریفات فوائد درآمد مستغلات را به سالی ۲۵۵۰ ریال افزایش داده مشروط بر اینکه به مصرف خرابیها و تعمیرات برسد .

۲- یکدانگ و نیم از مزرعه نصرت آباد پلاک ۴۲۵۷ اصلی موقوفه شمس السلطنه که سالهاست در اجاره آقای علی ابوالحسنی(فرزند فرج الله کدخدای نراق) بوده از لحاظ درآمد گذشته سالی ۹۰۰ ریال  و در سال جاری برای تجدید اجاره طبق تشخیص کارشناسی حداقل اجاره بها سالی سه هزار ریال تعیین شده ، و نیز از جهت مصرف کلیه رَقبات‌ از مزروعی و مستغلات برای دبستان تخصیص داده شده و سالهای گذشته به نحو مذکور برای خرید اثاثیه یا اطفال بی بضاعت و غیره و گاهی هم تعمیر قنات و غیره عمل میشده .

۳- کلیه رَقبات‌ موقوفه شمس السلطنه(مرحومه طلعت نراقی فرزند محمد) مُصَرّح(تصریح شده) در وقفنامه بتصرف وقف است و مقررات اوقافی نسبت به آنها اجرا می‌شده و می‌شود و نیز تمام رقبات‌ مزبور به ثبت رسیده و تحدید(حد و مرز) هم شده‌ لکن هنوز سند مالکیت صادر و ابلاغ نشده‌ است .

۴- سبب مداخله مستقیم اداره همانا ممنوعیت متولی وقف بوده که از سال ۱۳۱۲ که طبق مقررات و اخطارهای قبلی صورت گرفته تاکنون رقبات‌ مزبور از یَد متولی وقف مرقوم منتزع(جدا شده) و از موقوفات متصرفی شناخته شده است .

۵- علت استثناء کارخانه صابون پزی پلاک ۳۷۸ فرعی از موارد اجاره شکرالله یوسفی این بوده‌ که‌ آقایان شهابی(علی اکبر) ریاست فرهنگ وقت و انواری(احتمالا احمد) رئیس دبیرستان قم در خلال جریان برگزاری اجاره‌ مستغلات نامبرده در اسفند ۱۳۲۳ به نراق آمدند ضمن بازدید مدرسه قدیمه نراق که سال‌هاست مخروبه و ویران است و وضعیت محل کارخانه صابون پزی در مقابل مدرسه نامبرده که‌ آنهم قسمت زیادی از سقف و دیوارهای اطراف آن خراب و مصالح آن مورد خطر دستبرد ولگردها بود تصمیمی اتخاذ نمودند با جلب موافقت مقامات مربوطه‌ و تعیین اعتبار مدرسه قدیمه برای محل دبستان و محل کارخانه صابون پزی مُحاذی(مقابل) مدرسه جهت دفتر فرهنگ و سکونت آموزگاران که از خارج به‌ نراق می‌آیند ساختمان شده و بالنتیجه دو محل مزبور بنام فرهنگ آباد و عمرانی به خود گیرند از این رو طبق نامه های شماره ۲۹۷/۱۳۱۲ مورخ ۲۴/۲/۹ و ۲۷۶۴/۸۴۷ مورخ ۲۴/۳/۹ و۳۸۸۱/۱۱۴۱ مورخ ۱۳۲۴/۴/۹ که بضمیمه تقدیم شده است اولاً شفاهی دستور دادند چون محل کارخانه صابون پزی خراب و قابل استفاده مستاجر نخواهد بود فلذا از مورد اجاره مستثنی و در سند قید شود و در ثانی کتباً نیز تائید شده که رونوشت هر یک بضمیمه تقدیم میگردد.
بنا بمراتب معروضه یکدانگ و نیم از مزرعه نصرت آباد(حومه شهر نراق) سال‌هاست در اجاره آقای علی ابوالحسنی بوده و فعلاً نیز زیر کِشت نامبرده و برای تجدید اجاره در دست اقدام است و قسمت تیمچه و بهاربند و تمام دکاکین دائر و بایر در اجاره شکرالله یوسفی است که در فروردین ۱۳۲۷ پایان می‌پذیرد .

نماینده فرهنگ نراق بیان الحق(شریف بیان الحق اصفهانی فرزند زین العابدین تاریخ فوت ۱۲ دی ۱۳۵۲ محل دفن تخت فولاد اصفهان)

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد خستگی ناپذیر حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی بررسی ثبت موقوفات مرحومه طلعت(شمس السلطنه) نراقی ۷۳ سال قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۹ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۲۹
سلحشوران شهر نراق

بهشت میچِکد از دست های مادرها
که خورده مُهرِ اِجابت دعای مادرها

هزار نُسخه بپیچَد طبیب ، درمان باز
نهفته دَر دلِ  " مُشکل گُشا " ی مادرها !

شکسته کِشتیِ اُمّیدشان ؟ نه هرگز ، چون
همیشه هست خدا ناخدای مادرها

خوشا به حالِ درختانِ مُرده در جنگل
که میشوند زمانی عصای مادرها

به عَرش هم بِرسَد سَرو باز محتاج است
به سجده روی زمین ، جایِ پایِ مادرها

درونِ ظرفِ گدایی ما فقط جان است !
دو حَبّه عُمر که آن هم فدای مادرها


Image result for دعای مادر

زهرا علی آقایی فرزند محمدرضا اهل شهر نراق

۰ نظر ۲۸ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۲۱
سلحشوران شهر نراق

عموم مستاجرین املاک و مجاری و اعیان ثُلث مرحمت شان حاجی محمد تقی تاجر نراقی را شهود میدارد که بمال الاجاره هذه السنه لوی ئیل(سال نهنگ) 1334 را باستحضار و استصواب جناب معاون التجار نراقی(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) تسلیم جنابان عمده التجار خیرالحاج حاجی محمد ابراهیم و آقا محمد حسین تاجران نراقی نمائید و قبض رسید دریافت دارید که بتوسط  اینجانب به مصرف وصیتی آن مرحوم تخلف نشود که شرعاً حرام است .
تحریراً فی بیست و هفتم شهر شوال 1334(5 شهریور 1295)

بندگان شریعت ارکان امال مَناهیج(راه پیدا و گشاده) شریعت غرّا(درخشان) و قائد(پیشوا) مراصل ملت یرضا(راضی) باسط بساط دین مصطفوی و موسس اساس آئین مرتضوی البحر الموید القمقام والتحریر المسدد الطمطام حضرت مستطاب حجه الاسلام فلان دام ظله العالی علی رئوس الخاص والعام .
گذر بابا ولی(گذر بابا ولی کاشان به بازار بزرگ کاشان ومسجد باباولی منتهی می شود)
مُکلّاست(کُلاه دار)  آقا سید نصرالله اخوی آقا میرزا ابوالقاسم فتح آبادی در کاشان است طرف دروازه ملک آباد . یک برادرش هم در گذر نو دکان سقط فروشی(خُرده فروشی) داشت . حاج ابوالقاسم تبریزی

Image result for تاستاد غفاری نراق

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارجمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی نامه به مستاجرین گذر بابا ولی کاشان در 108 سال پیش سپاس گزار می باشیم .
توضیحات :
حاج محمد جعفر موصی برادرش حاج محمد تقی تاجر نراقی فرزند حاج محمد ابراهیم بود که پس از فوت محمد تقی به طور کامل به وصیتنامه اش عمل نشد و تا حدود 20 سال این اختلاف بین اقوام وجود داشت . فضل الله نراقی معاون التجار از طرف خانواده حاج محمد تقی وکالت حل و فصل و رفع مشکل ارثیه را بر عهده گرفت که این سند نمونه آن می باشد .

۰ نظر ۲۷ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۴۵
سلحشوران شهر نراق

خدمت دوست عزیزم آقای عبدالله محمودی سلام
پس از عرض سلام،سلامتی شما را که یکی از نعمتهای الهی هست از درگاه ایزد متعال خواهانم و امیدوارم حالت خوب باشد و زندگی را به خوبی و خوشی بگذرانی و همیشه در کارهایت موفق باشی و هیچگونه کسالتی در بین نباشد.

و اگر از احوال دوست خود مهدی بخواهی سلامتی برقرار و به دعاگویی شما مشغول می باشیم. پدر و مادرت را از قول من سلام برسانید. آقای حسین محمودی را با خانواده سلام برسانید.آقا مرتضی را از قول من سلام برسانید. همچنین پدر و مادر خودم را سلام برسانید. حسین نباتی ، غلام محمد ابوالحسنی ، احمد عضایی ، آقاصدر موسوی ، غلامرضا موسوی و تمام دوستان را از قول من سلام برسانید.
عبدالله جان من برای کاظم(شهید کاظم محمودی فرزند علی) هم نامه نوشته ام ولی جواب آن تابحال نرسیده است و امیدوارم که بزودی نامه کاظم هم برسد تا از حال او جویا شوم. خلاصه اینکه عبدالله جان اینجا خیلی هم جای خوبی نیست،چون اصلاً غذای خوبی به افراد نمی دهند! فقط هوای بیرجند خوب است و دیگر هیچ چیز خوبی ندارد.

عبدالله جان اگر آدرس حسن طالبی(فرزند سلطانعلی) را داری برایم بفرست تا برای او یک نامه بنویسیم. دیگر عرضی ندارم جز دیدار شما به امید دیدار
فقط خیلی باید ببخشی اگر نامه کم بود دوستدار شما مهدی
آدرس: بیرجند مرکز آموزشی ۰۴ صندوق پستی ۴۶۶۴۶
گردان ۱ گروهان ۴  دیپلم وظیفه سید مهدی میرسلطانی
بتاریخ ۱۳۵۸/۱۱/۴


توضیحات :
ارسال کننده نامه ، سید مهدی میرسلطانی فرزند سید جعفر متولد 1338 در شهر نراق تاریخ 15 دی 1358 به خدمت سربازی اعزام شد و 16 دی 1360 خدمت دوره احتیاط و داوطلبانه اش را با فعالیت های شایسته در جنگ تحمیلی و مناطق دیگر به پایان رساند .

سید مهدی میرسلطانی

دریافت کننده نامه ، بسیجی عبدالله محمودی فرزند علی متولد 1341 تاریخ 2 فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش شهر نراق خاکسپاری گردید .

شهید عبدالله محمودی

سایت سلحشوران شهر نراق ، از آقای حمید سلطانی شایان فرزند اکبر خواهر زاده شهید عبدالله محمودی بابت تایپ و تنظیم نامه و نگهداری سند تاریخ شفاهی دفاع مقدس سپاس گزارمی باشد . 

۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۳۴
سلحشوران شهر نراق

بسم الله الرحمن الرحیم
به اجاره صحیحه شرعیه قبول نمود عزت شعار آقا حسین خَلف مرحوم آقا عباس اصفهانی از عالیحضرت آقا فضل الله خلف ارجمند جناب آقا محمد جواد تاجر نراقی همگی و تمامی ممر و مجرای دوران از جمله بیست و چهار طاق مزرعه موسوم به حسین آباد را با املاک و اراضی و صحاری و مراتع و مرابع و کلما یتعلق بها بقدر الحصه معه جای جالیز تابستانی از پانزدهم مهر ماه بارس ئیل(سال پلنگ) مطابق سنه 1318 الی مدت پنجسال تمام هلالی به مال الاجاره مبلغ چهل تومان نصف بیست تومان قِران جدیدالضرب یکمثقال وزن یکهزار دینار رواج که در هرسالی بعد از رفع محصول تابستانی مبلغ هشت تومان مال الاجاره را کارسازی نماید  مقرر و مشروط اینکه منال دیوانی(دولتی) را خود موجر بدهد و لایروبی قنات با مستاجر است و کارباژه(کارواژه – فعل - انجام کاری) با خود موجر است و در ضمن عقد خارج شرط شرعی شد که چنانچه در هر سالی تعلل در مال الاجاره نماید اختیار فسخ باقی اجاره با موجر است و صیغه عربیه اسلامیه جاری شد
بتاریخ پانزدهم شهر صفرالمظفر مطابق پارس ییل 1318
15 صفر 1318(برابر با 24 خرداد 1279)
مهر: العبد محمد حسین(فرزند عباس اصفهانی)
توضیح اینکه قرار شرعی شد که برف روبی پشت بامهای حسینیه و آب انبار(آب انبار حاج محمد مهدی نراقی اجداد خاندان مهدوی) من جمیع الجهات با عزت شعار آقا حسین مستاجر است و در پنجسال هشت قِران بگیرد ، در سال اول معاف و چهار سال دیگر را سالی دو قِران بگیرد تا واضح باشد .
مهر : یا امام محمد تقی(احتمالا کاتب ملا محمد تقی پدر غلامحسین و غلامرضا فروغی)
مهر: یا اجود من کل جواد
مهر: الله علی عبده المتوکل زین العابدین

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارجمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی قباله اجاره مزرعه حسین آباد و همچنین برف روبی پشت بامهای حسینیه و آب انبار حاج محمد مهدی نراقی نزدیک به 125 سال قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۵ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۴۵
سلحشوران شهر نراق

تعدادی از خاندان نراقی که عمده تاجران نراق بودند به جهت کسب و تجارت بیشتر در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه از زادگاه زیبایشان نراق به همدان مهاجرت نمودند و نماینده آنها محمد علی فروغی در زادگاهشان به اموال و دارایی آنها رسیدگی می کرد . احمد نراقی فرزند حاج محمد نراقی عمده التُجار ابن حاج محمد رضا رئیس التُجار در سن نسبتا جوانی و چهار سال پس از فوت پدرش در سال حدود 1318 فوت نمود .

سی سال پس از فوت احمد و از محل دارایی های او در سال 1348 خورشیدی به یادبود ایشان مقابل منزل تاریخی نراقی ها نزدیکی کوچه یا محله کبابیان در عباس آباد همدان(خیابان شریعتی) مسجدی بنا شد که به مسجد حاج احمد نراقی نام گذاری گردید .

کوچه ای هم که بنای مسجد در آن واقع است به نام کوچه حاج احمد از سوی شهرداری دارای تابلوی راهنما می باشد . متاسفانه طی نیم قرن به مرور زمان نراقی از روی بنا و کوچه حذف و در حال حاضر تابلوی مسجد  و کوچه به نام حاج احمد نصب گردیده است .  

احمد نراقی یا نراقی زاده نام مادرش حاجیه خانم سلطان معینی نراقی فرزند حاج محمد تقی بود . همسر احمد به اسم بهجت المُلوک میر پنج نام داشت .
دایی های مشهور احمد نراقی در همدان به اسامی حاج عبدالهادی و حاج غلامحسین و حاج رضا معینی نراقی مشهور بودند .
احمد چندین برادر تنی و ناتنی داشت که یکی از آنها صادق نراقی نماینده دوره 19 مجلس شورای ملی از همدان بود و با اهالی نراق مراودات نزدیک داشت و دیگری هاشم نراقی از تجار مشهور ایران و جهان بود  که واحد کشت و صنعت ایران – آمریکا را راه اندازی کرد .

بعدا قسمتی از اعضای این خانواده نراقی در شهر مُودستو در شهرستان اِستانیسلاس کالیفرنیا ایالات متحد امریکا اقامت نمودند و در کنار خانه بزرگ آنان دریاچه کوچک لیکن مفرحی وجود دارد که به دریاچه نراقی مشهور می باشد .

۰ نظر ۲۴ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۴۵
سلحشوران شهر نراق

هو
قربان آستان انورت گردم
چند روز است آقای معاون التجار(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) که از جمله مُخلصان پَرو پاست به درد کمر و پهلو و زیر ناف به این معنی که دور تا دور کمر است گاهی دل به  شدت و گاهی ملایم درد می‌کند و آنچه معالجه نموده ایم رفع نشده و حاجت به طبیب دانا گردیده و در نراق نیست .
به مشورت جمعی حکیم موسی * را برای معالجه گفتند خوب است لهذا قاصدی مخصوص روانه محلات نمودیم و مبلغ سه تومان هم برات بحواله پسر جناب رئیس التجار(میرزا شکرالله خان صفایی فرزند رئیس التجار حاج حبیب الله نراقی) نمودیم که به او بدهد شاید متعذر(عذر آورنده) شود که راه نا امن است . این مرحمت را بفرمائید که به هر نوع است او را فوری روانه دارند که مزید دعا و ثنا به وجود اقدس حضرت اجل اعظم از درگاه پروردگار عالمیان است .
امرکم الی رفع مطاع خانزاد

کاظم(احتمالا محمد کاظم نراقی ناظم التجار) گماشته(کارگزار) جناب معاون التجار(فضل الله نراقی)

قربانت گردم
مجدد عرض میشود درد بسیار شدت دارد و آرام و امان نمیدهد . نظر باینکه در راه خطر و شرفیابی ممکن نبود و اِلّا به آستان شریف مشرف می گردیدند ، اگر دستورالعملی برای تسکین درد بنظر مبارک میرسد به حکیم موسی بفرمائید .

در حاشیه نامه درخواستی چهار قلم دارو مرقوم شده که احتمالا دستور حکیم موسی باشد :

و لکن هیهات(دریغ) هیهات ... یظنّونه(احتمال می دهند)
زعفران(از بین بردن درد) ۶ نخود
مصطکی(تسکین درد مفاصل) ۶ نخود
گنه گنه(مسکن درد عضلات و مفاصل) ۴ نخود
جوهر آهن(آب آوردن شکم) ۶ نخود

از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی نامه از نراق به محلات مبنی بر فرستادن حکیم موسی بیش از یک قرن قبل سپاس گزار می باشیم

توضیحات سایت سلحشوران شهر نراق :
* حکیم موسی : موسی هیّمیان عموی فرج الله هیّمیان فرزند داود از حکیم های یهودی قدیم شهر نراق و محلات و منطقه بود و علاوه بر تجویز داروهای گیاهی و طبی اموال و اشیاء قیمتی و عتیقه جات مردم را نیز خریداری می کردند . موسی یهودی در محلات و نراق و منطقه به بزاری می پرداخت و دوست و اقوام دیگرشان به نام هارون یهودی نیز در دلیجان به حکیمی گری مشغول بود . در گذشته در هر شهر و منطقه ای یکی دو نفر از یهودیان فعالیت داشتند .



۰ نظر ۲۳ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۴۰
سلحشوران شهر نراق

حضور محترم دوست عزیز و برادر مهربانم آقای عبدالله محمودی سلام عرض می کنم. پس از تقدیم سلام، سلامتی شما را از درگاه ایزد متعال خواهانم و اگر از احوالات اینجانب خواسته باشی سلامتی برقرار و ملالی در بین نیست.

باری،عرض می شود که نامه پر مهر و محبت شما در مورخه ۵۹/۱۲/۲۴ بدست من رسید ، خیلی خوشحال شدم که از احوالات شما با اطلاع گشتم. خدمت ابوی(علی محمودی) و والده(فاطمه رضایی) خودت از قول من سلام مخصوص برسان و احوالپرسی کن. خدمت کلیه دوستان،فامیلها و آشنایان و بچه محلها سلام مرا برسان و از طرف من احوالپرسی کن.

آقای محمد رمضانی( محمد رضا رمضانی فرزند غلامعلی شهید عملیات بیت المقدس) را از قول من سلام برسان و احوالپرسی کن. خدمت کلیه شاگردانت(فراگیران نهضت سوادآموزی) از قول من سلام برسان. کلیه همسنگرهایم(سربازها) خدمت شما سلام می رسانند.

 

عبدالله جان نمی دانی چقدر از رسیدن نامه ات خوشحال شدم.عبدالله جان از کارت تبریک که برایم فرستاده بودی خیلی ممنونم و شما باید ببخشید که من موفق نشدم که جواب کارت تبریک شما را بدهم ! چون من الان چند روزی هست که شهر( دزفول – اندیمشک) نرفته ام و به این دلیل نتوانستم برای شما کارت تبریک که قابل شما را داشته باشد تهیه کنم . به هر جهت باید از شما پوزش بخواهم. فقط من توانستم جواب محبت های شما را فقط تا اندازه ای بوسیله نامه بدهم و از این راه دور به وسیله این نامه سال نو را به شما و خانواده تان تبریک و تهنیت گفته و از خداوند بزرگ برای شما آرزوی سلامت و موفقیت آرزومندم.

علیرضا آقاجانی

عبدالله جان در جواب نامه از وضع نراق، از اوضاع و احوال عید و از حال بچه ها برایم بنویس تا ببینم در نراق چه خبرهای تازه در مدت نبودن ما رخ داده. عبدالله جان از وضع اینجا هم اگر بخواهی ، جنگ که مانند قبل می باشد! گاهی شدت دارد گاهی هم ساکت ، ولی از نظر هوای اینجا نگو و نپرس! خیلی هوا گرم است.
الان که این نامه را می نویسم ساعت ۳ بعد از ظهر روز یکشنبه ۵۹/۱۲/۲۴ می باشد و هوا آنقدر گرم است که نمی شود از سنگر بیرون رفت.خدا به فریاد تابستان اینجا برسد!

علیرضا آقاجانی

خوب عبدالله جان خیلی روضه خوانی کردم.بیشتر از این مزاحم وقت شما نمی شوم و شما را به خدای بزرگ میسپارم. دیگر عرضی ندارم بجز دوری دیدار شما که آنهم ان شاءالله بزودی زود دیدارها تازه می گردد. خداحافظ.خدا نگهدار.قربان شما و به امید پیروزی آقاجانی مورخ ۵۹/۱۲/۲۴

ســــــــــال نــــــــــو مبــــــــــارک

سایت سلحشوران شهر نراق ، از جناب آقای حمیدرضا  سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت نگهداری نامه 40 سال قبل به عنوان سند مهم از تاریخ شفاهی دفاع مقدس و همچنین تایپ و بازنویسی متن قدردانی می نماید .

توضیحات :
ارسال کننده نامه ، علیرضا آقاجانی فرزند حسن متولد سال 1339 در شهر نراق سرباز وظیفه لشکر 21 حمزه در گردان توپخانه به مدت 15 ماه دوره خدمت خود را در شرایط سخت سال ابتدایی جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران در مناطق عملیاتی جنوب حضور داشت .

 

دریافت کننده نامه ، عبدالله محمودی فرزند علی متولد 1341 تاریخ 2 فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش شهر نراق خاکسپاری گردید .

۰ نظر ۲۲ بهمن ۹۹ ، ۲۱:۱۰
سلحشوران شهر نراق

معلوم نورچشمی ام علی اکبر بوده باشد که بتاریخ بیست و دوم شهر رجب المُرجب(22 رجب 1289 برابر 4 مهر 1251) مبلغ نُه تومان رایج سلطان از دست آقا محمد جواد(احتمالا پدر معاون التجار به نام محمد جواد ابن حاج محمد مهدی تاجر نراقی) وجه زوجه عبدالرزاق(همسر عبدالرزاق نراقی فرزند عبدالغفار) و زوجه جعفر واصل و عاید گردید . البته شما با او بحساب بیاورید که اینجانبان قبول دارند شما با ایشان بحساب بیاورید .
بتاریخ شهر شوال 1289(1 شوال 1289 برابر 12 آذر 1251)

معلوم جناب ابوی ام بوده باشد که الهی بسلامت بوده باشید بِحقِ حقُ الرحمن . بعد از طی دعا عرض میشود که قبله گاهی حاجی محمد رضا مبلغ ده تومان برات جناب حاجی محمد تقی نموده بود و بنا بود که این وجه را گندم بدهند و بنده هم که وجه فرستادم و شما هم نُه تومان نوشته بودید که او زوجه آقا عبدالرزاق حواله نموده است نُه تومان را جناب قبله گاهی یک تومان از بابت منافع تومانی هزار دینار حساب نموده است و بنده قبول ننمودم ، چشمش کور شود آنکه گرفته است پس بدهد . قبول ندارم بماند تا شوهرش بیاید خود داند ، من مبلغ نُه تومان را دادم جناب حاجی نگرفت او اَزَم.
والسلام               شوال 1289(برابر آذر 1251)

Image result for استاد مجتبی غفاری نراق

از استاد ارزشمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی دو فقره سند مربوط به حساب و کتاب افراد نراقی  بیش از یک قرن و نیم سپاس گزار می باشیم .

۰ نظر ۲۱ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۳۴
سلحشوران شهر نراق


ما را در سر سودای عاشقی است

                                                   و دفاع همچنان باقیست

                                                                                                                                                                                                              و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۲۰ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۰۷
سلحشوران شهر نراق

هوالمالک بالاستحقاق
و بعد  سبب از تحریر این کلمات شرعیه الدلالات آنکه با تحقق کافه شرایط صحت حاضر گردید عالیقدر آقا غلامحسین(قجری) خَلف صدق آقا محمد باقر ابن عبدالوهاب نراقی و بعدالحضور به اذن و تنفیذ زوجه خود بیع نمود و بفروخت به مبایعه لازمه جازمه صحیحه شرعیه به عالیشان آقا نظرعلی(پدر رضا و علی اکبر رضایی) ابن مرحوم آقا حسنعلی خرنقی(فَرنَقِ دلیجان) ساکن قصبه نراق همگی و تمامی یکدرب فوقانی واقعه در خانه ... خانه ورثه نادعلی است در سطح اسطبل مالکی اَبِ بایع
حدّی به خانه ابراهیم حسن عبدالمجید(ابراهیم ابن حسن ابن عبدالمجید)
حدّی به دکان مالکی معاون التجار(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد)
حدّی به شارع
حدّی به حصار مالکی والد بایع
بانضمام پس اطاق آن با ممر و مدخل و کافه مشاعات و ابواب و کلما یتعلق بها بقدرالحصه به ثمن مبلغ پانزده تومان وجه نقد فض رایج خزانه اعلیحضرت احمدشاه ماخوذ حین العقد باعتراف الشرعی و مشتری مرقوم تمامی ثمن را تاماً کاملاً فی المجلس از سوی بایع مزبور مسترد داشت و او بوصول تمامی آن اقرار و اعتراف نمود تمامی مبیع موصوف را از ید تصرف خود اخراج نموده و به تصرف مشتری مرقوم داد و او نیز در تمامی مبیع خود تصرف مالکانه و مستحقانه نمود کتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم بین الجانبین قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف بعمل آمد . پس بمقتضای مارقم‌ تمامی فوقانی مزبور با پس اطاق او حق صرف و ملک طلق مشتری مرقوم است و احدی را در آن به هیچ وجه من الوجوه حقی و بهره ای باقی نمانده .
عقد مبایعه لازمه جازمه صحیحه شرعیه مشتمل به جمیع شرایط و ارکان خالیه از کافه نواقص و بطلان با اسقاط کافه خیارات موجبه فسخ سیماً خیارالغبن ولو کان فاحشاً بل افحش ولو به ضعف الثمن برآید فعلاً لا علی رسم القباله و الزام شرعی بر بایع مرقوم که احیاناً هرگاه فسادی در مبیع پیدا شود و یا مستحقاً للغیر برآید از عهده غرامات آن برآید که رجوعی به مشتری نباشد بینهما کما هوالمقرر فی الشریعه المطهرجاری شد . و کان التحریر فی دهم شهر ربیع الاولی سنه 1335
10 ربیع الاول 1335(برابر 14 دی 1295)

از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی قباله فروش مِلک در نراق سپاس گزار می باشیم .

از آقای حاج علی اکبر رضایی فرزند نظر علی ابن حسنعلی از بابت ارائه تصویر سند صد و هفت ساله قدردانی می کنیم .

۰ نظر ۱۹ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۰۷
سلحشوران شهر نراق

و بعد باعث بر تحریر و ترقیم این کلمات شرعیه الدلالات آنکه با تحقق کافه شرایط صحت حضور یافت عفت پناه نسترن خانم خسروی عیال عالیقدر آقای هاشم کمالی صبیه مرحوم آقا محمد خسروی دارنده شناسنامه شماره ۱۳۰۷ صادره از نراق و بالطوع والرغبه دون الاکراه والاجبار بیع نمود و بفروخت بمبایعه لازمه جازمه صحیحه شرعیه قطعیه به بانو فاطمه لطفی صبیه مرحوم مشهدی عباس لطفعلی دارنده شناسنامه شماره ۱۱۸۱ صادره از نراق عیال عالیقدر آقای عباس کمالی همگی و تمامی یکدانگ و نیم مفروز که در صداق مسماه مزبوره میباشد از ششدانگ یکباب خانه مسکونی واقع در محله سُفلای نراق در کوچه شَربَتان(شَربَتی ها) شهره مورد پلاک ۴۲۲۴ محلات که همان یکدانگ و نیم مورد مبایعه طبق تقسیم نامه که در دست دارند عبارت از بیوتات مرقوم در ذیل السطر میباشد که چهار یورت(مکان – اتاق خانه)هستند.
۱- اطاق تحتانی مسکونی سمت کوچه بازار یکدرب بالتمام .
۲- فوقانی در سطح دهلیز اطاق تحتانی یکدرب بالتمام.
۳-  محل بوم درب خانه جای تنور نانوایی غنی من التحدید والتوصیف بالتمام.
۴- تحتانی مشهور به هیزم دان یکدرب بالتمام با کافه ملحقات و منضمات و متعلقات آنها از ممر و مدخل و مشاع و ابواب متعلقه و فضا و چاه آب و مستراح و کلما یتعلق بها بقدر الحصه یکدانگ و نیم به ثمن مال المبایعه مبلغ نهصد تومان نصف چهار صدو پنجاه تومان وجه نقد رایج معامله ایران که عبارتست از نه هزار ریال(9000 ریال) و تمامی مال المبایعه نقداً فی المجلس عاید و واصل بایع مزبوره گردید و بوصول آن اقرار و اعتراف نمود و پس از اخذ مال المبایعه بیع موصوف را تاماً کاملاً از ید تصرف خود اخراج نمود بتصرف مشتریه مزبوره مسماه فاطمه لطفی داد و بر ملکیت مشارالیها قرار و استقرار یافت به نوعی که تصرف مالکانه و مستحقانه نمود کتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم بین الجانبین قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف لا علی رسم القباله معمول و مرعی گردید الیوم تمامی مبیع موصوف که عبارت از یکدانگ و نیم مفروزی که چهار یورت موصوف میباشد با کلیه متعلقات و مشاعات خانه از فضا و باغچه و چاه و مستراح و غیره ذکرام لم یذکر و سمی ام لم یسم حق صرف و ملک طلق مسماه مزبوره میباشد و احدی را به هیچ وجه من الوجوه در آن حقی و بهره ای باقی نمانده است و صیغه مبایعه لازمه جازمه صحیحه شرعیه جامع جمیع شرائط و ارکان خالی از کافه نواقص و بطلان با اسقاط جمیع خیارات محتمله و متصوره سیماً خیارالغبن ولو کان فاحشاً بل افحش ول بضعف الثمن و الزام بر بایع مزبوره که چنانچه از حین تحریر الی پنجاه سال دیگر فسادی در مبیع ظاهر شود کلهم بعضاً عیناً او غیره بنحوی از عهده برآید که دیناری راجع بیشتری مزبوره نباشد بینهما علی النهج الشرع انور جاری و واقع گردید . و کان ذالک تحریراً فی سوم مرداد ماه هزارو سیصد و چهل و هشت شمسی ۱۳۴۸
اثر انگشت بانو نسترن خانم خسروی گواهی میشود
امضاء:  عباس جعفری(فرزند صادق)
امضاء : نعمت الله کمالی
اقرار بما رقم فیه لدی
امضاء : غلامرضا جعفری نراقی(فرزند کربلایی عباس)
سوم مرداد چهل و هشت(۳ مرداد ۱۳۴۸)

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد فرزانه حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی قباله فروش منزل در کوچه شربتان نراق مربوط به نیم قرن قبل سپاس گزار می باشیم

توضیح : تا نیم قرن پیش در نراق کوچه ای به نام شَربَتان وجود داشته که سال هاست مردم آن را کوچه شَربَتی ها خطاب می کنند .

۰ نظر ۱۸ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۰۷
سلحشوران شهر نراق

ای خجل از چهرهٔ تو آفتاب
آفتاب از عرصه شد در پیچ و تاب

شد سیه از خِجلت گیسوی دوست
چهرهٔ ریحان در وی مُشکِ ناب

"حسرت"از الطاف ساغر عاقبت
شد به فیض وصل جانان فیض یاب


 مولانا حسرت نراقی

خانواده شهدا چشم و چراغ مردم و ولی نعمت هستند . هر گاه یکی از والدین شهیدان از این جهان فانی رخت می بندد غمناک می شویم . امروز نیز یکی از روزهایی است که در فراق ابوالشهید حاج حسین(حسینعلی) بیابان گرد فرزند حسن غصه دار شدیم .

مرحوم حاج حسینعلی بیابان گرد

حاج حسینعلی از زمان هایی که بلندگو و سیستم صوت وجود نداشت با صدای خوش اذان صبحگاهی سر می داد که اکثر مناطق شهر نراق صدای خوشش را می شنیدند.
فرزند برومند ایشان ابوالفضل بیابان گرد یکی از تشکیل دهندگان هسته اولیه بسیج شهر نراق و انجمن اسلامی دبیرستان معصومی و از دانش آموزان نخبه بود. خرداد ۱۳۶۰ در پدافندی عملیات فرمانده کل قوا در جبهه دارخوین حضور داشت و طی پدافندی عملیات ثامن الائمه در جبهه محمدیه محور آبادان از ناحیه چشم به شدت مجروح گردید و مدتی تحت مداوا بود.

آخرین رزم حماسه آفرین ابوالفضل طی عملیات فاتحانه فتح المبین تاریخ ۲ فروردین ۱۳۶۱ در جبهه شِلِش و زَعن منطقه شوش استان خوزستان بود که به همراه ۳۵ نفر از جوانان رشید شهرستان های محلات و دلیجان در خون پاک خود خضاب نمود و جاودانه تاریخ شد. پیکر مطهر و گلگون ایشان به همراه شهیدان دیگر عملیات فتح المبین عبدالله محمودی ، سید غلامرضا باشی ، مهدی عباسی در گلزار شهدای زادگاهش شهر نراق جنب بقعه شاه سلیمان(ع) آرام گرفت تا نشانه ای برای پویندگان مسیر عشق و آزادگی باشد.

 رحلت ابوالشهید ، پیر غلام حضرت سیدالشهدا (ع) ،  موذن خوش صدا را به خاندان عزادار از جمله فرزندان نیکوکار و خیراندیش وی آقایان ماشاءالله ، علی اصغر ، محمد رضا و تنها صبیه ایشان و همچنین همسر گرانقدرش سرکار خانم نیّره قاسمی تسلیت عرض می نماییم .

ذکر خاطره :
عکسها ماندگار و خاطره انگیز هستند

قبل انقلاب و دهه 50  منظور است . دقیقا ابتدای ورود به بازار شمس السطنه شهر نراق یه کوچه باریک هست که انتهای آن چند خانوار محترم نراقی زندگی می کردند . یکی از آنها  مرد زحمتکشی به نام حاج حسینعلی بیابان گرد بود که با عرق جبین نان حلال در می آورد و نتیجه اعمال او تقدیم دختر و پسران نکونام به جامعه می باشد . همسرش زن مومنه و با فضیلتی به نام نیّره قاسمی هست که پشت دار قالی بافی و ریشه زنی ، زیباترین صحنه های عشق و امید و آرزوهای بلند را برای فرزندانش رقم زد .

انقلاب که با موفقیت پشت سر گذاشته شد جنگ تحمیل شد . جوان 17 ساله این خانواده در سال 1360 وارد کارزار گردید و به والدینش گفت :
من و آبجیم ، ماشاءالله ، علی اصغر و محمد رضا پنج نفر هستیم و نیازه من خمس فرزندان شما باشم و برای سومین بار اعزام به جبهه طی عملیات فتح المبین نخل قامتش به اعلا علیین سفر کرد .
جمعه 10 بهمن 1399 حاج حسینعلی با مشتی پُر و قلبی مالامال از ایمان به خدا به نزد فرزند شهیدش ابوالفضل به عالم بقاء رفت تا از شفاعت جگر گوشه اش متنعم گردد . 

ما هم با فاتحه و صلوات روح بلند او را بدرقه می کنیم : الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

۵ نظر ۱۰ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۲۰
سلحشوران شهر نراق

فدایت شوم
اولاً عمده مطلب بر سلامتی وجودی خود سَرکار میباشد . ضمناً عرض می‌شود چند یومی میباشد جناب آقا شکرالله رفته اند جاپِلَق(بخشی از شهرستان ازنا استان لرستان) از جهت وصول مطالبات .
دیگر اینکه الحال را لازم شد دو کلمه ای عرض شود، گزارشات از قراریست که در سه هفته قبل عرض شده حال هم لازم شد دو کلمه ای عرض شود : اولاً اینکه داده علی و حیدر و علی حَمال های خراسانی عازم خدمت بودند مقدار یازده خَروار و خورده یی کشمش قرمز باب نراق در حَمل حَمال های مذکور ارسال خدمت شد ، آنچه را که وزن کشمش معین شد در بارنامه ذکر خواهد شد انشاءالله تعالی بسلامت خواهد رسید و رسیدگی را مرقوم فرمائید .
و عرض دیگر اینکه به مظنّه یوم به مصرف فروش برسانید و پول او را مع(از) پول کشمش سابق بفرستید کاشان ...... آقا محمد باقر نراقی هر اوقات که فرستادید کاشان اطلاع هم به حقیر بدهید که مسبوق باشم . و عرض دیگر اینکه رسید کشمش سابق را مع فروش او مرقوم نفرموده اید البته رسیدگی او را مع فروش او را بفرستید . دیگر اینکه آنچه پیش کرایه جهت کشمش تازه داده میشود در بارنامه عرض خواهد شد .
عرض دیگر اینکه یک بارِ آهن یکطرف مع آهن ...... آقا نعمت الله وَلد آقا محمد جواد(نعمت الله فرخزاد نراقی فرزند محمد جواد برادرِ فضل الله نراقی معاون التجار) ارسال عراق(عراق عجم) نموده اند که ارسال نراق شود جهت سَرکار.
باری چون این دو سه روزه مُکاری(خَرَکچی – ستوربان) کم بود که ارسال شود هرگاه با حَمال های مذکور کمکی شد که ارسال خدمت شود چه بهتر و الا هر مُکاری که عازم باشد ارسال خدمت خواهد شد انشاءالله تعالی . آهن ها را حَمال ها نیاوردند انشاءالله بعد ارسال خواهد شد دانسته باشید و مبلغ پنج تومان و نیم هم پیش کرایه داده شد تمام و کمال بار را باید تحویل بدهند . هرگاه یکچارک از کُل جمع بارنامچه کسر بیاورند در صورتیکه تا نداد و تحویل کنند معذالک کسر کرایه آنها بگذارید مرجوع به خود حقیر کنید . زیاده عرضی نیست . من الاحقر محمد باقر نراقی خَلف مرحوم آقا نصرالله رحمت الله (حدود سال 1335 هجری قمری)

از استاد ارزشمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی نامه فی مابین نراقی ها بیش از یک قرن پیش سپاس گزار می باشیم

۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۲۰
سلحشوران شهر نراق

وقتی استاد از شاگرد تقدیر می کند:

🔹ندانم که اِی بَر چو مَن سروری
🔸بزرگی شریفی و نیک اختری

🔹مرا شاد کردی تو از خاطرت
🔸بدان بر حقیری چو من سروَری

🔹از آن رو که باشی بسی مهربان
🔸منِ بی هنر را هنر پروری

🔹توانم نبود خدمتِ بیشتر
🔹برایم عزیزی و چون گوهری

برای استاد سید جعفر هاشمی ، فرهنگی کهن کسوت،ادیب و فرهیخته شهرستان دلیجان آرزوی سعادت و سلامتی دارم.

شاگرد کوچک استاد : مرتضی علی آقایی نراقی  تیر ۱۳۹۹

۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۰۹
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook