مقدمه :
90 سال پیش در سال 1304 شمسی مردم طالب عِلم و تحقیق به کمک فرد خیّری به نام هدایت الله رضوانی اولین مدرسه رسمی در شهر نراق که به دیار مشاهیر خیز مشهور است را راه اندازی کردند تا مکتب خانه های سنتی به فراموشی سپرده شود .
در این راه پر رنج به دعوت آقای رضوانی مرد آگاه و با تدبری به نام شریف بیان الحق اهل قهفرخ(فرخ شهر) کمک بی شائبه ای نمود .
شریف بیان الحق آموزگار و نماینده فرهنگ نراق و شهرستان محلات بود و طی 28 سال حضورش در این مناطق خدمات شایان توجهی در تعلیم و تربیت دانش آموزان در کارنامه اش به ثبت رسیده است . مرحوم شریف بیان الحق طی آخرین سال های حضورش در نراق به سال 1328 شمسی( 66 سال قبل) به عنوان نماینده فرهنگ نراق تاریخچه دبستان های نراق و حوزه آن را به رشته تحریر در آورده که مورد توجه می باشد .
توضیحات سلحشوران شهر نراق :
اسناد ارزشمند و تاریخچه فرهنگ شهر نراق که به خط زیبای نماینده فرهنگ آقای شریف بیان الحق قَهفَرخی به اداره فرهنگ شهرستان محلات نگارش گردیده آبان 1390 توسط یکی از نخبگان این رشته آقای حاج مرتضی رادفر فرزند شکرالله در اختیار سلحشوران شهر نراق قرار گرفت .
تاریخچه کامل و جزئیات شکل گیری مدرسه و فرهنگ نراق اردی بهشت 1395 برای اولین بار به همت سلحشوران شهر نراق آقایان حسین و محمد عضایی گردآوری ؛ بازخوانی ؛ تایپ و اصلاح ؛ شناسایی و معرفی افراد ذکر شده در متن ؛ تهیه عکس افراد ذکر شده منتشر می گردد .
جمع آوری مطالب در خصوص بیوگرافی افرادی که در فرهنگ نراق ذکر نام شده دو سال طول کشید و اطلاعاتی که به راحتی در اختیارتان قرار گرفته قطره قطره و اندک اندک به هم پیوند و پیوسته شده که برای اولین بار توسط سلحشوران شهر نراق انعکاس می یابد .
* از جناب آقای حاج مرتضی رادفر فرزند شکرالله از چهره های فرهیخته فرهنگی نراق که زمانی نمایندگی فرهنگ را نیز عهده دار بود صمیمانه تشکر داریم .
* از جناب آقای هادی کمره ای فرزند محمد از بابت تایپ قسمت اول متن(دستخط شریف بیان الحق) قدردانی می نماییم .
* از جناب آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت شناسایی و معرفی و تهیه عکس افراد ذکر شده در بین متون تشکر می شود .
* از جناب آقای حاج حسین قنایی فرزند میرزا از بابت معرفی افراد داخل متن قدردانی می شود .
**********
شماره : 104
تاریخ 20/1/1328
وزارت فرهنگ
اداره فرهنگ شهرستان محلات(استان مرکزی)
به موجب دستور شماره 10173 ـ 2/10/1327 و 10871 ـ 5/11/1327 تاریخچه دبستان های حوزه نراق ، جاسب ـ اردهال را مشروحاً تهیه و به ضمیمه تقدیم می دارد.
نماینده فرهنگ نراق
امضا : شریف بیان الحق
**********
تاریخچه تأسیس و جریان بعدی دبستان نراقی شماره 8/1403 شهر نراق
در ابتدای سال 1304 شمسی که قصبه نراق حتی از مکتب خانه قدیمی هم محروم بوده آقای شریف بیان الحق اصفهانی که برحسب اتفاق به قصد توقف چند روزی در نراق در غالب مجالس متشکله عموم اهالی را تشویق و ترغیب نموده یک دبستان ملی به مدیریت آقای عبداله غفاری * (رئیس فعلی اداره کل آمار حوزه مازندران که در این تاریخ فارغ التحصیل از تهران به نراق بازگشته و به حکم ضرورت به شغل عطاری اشتغال داشت) تأسیس نمایند و برای رسیدن به مطلوب بدواً کلاس اکابر شبانه ای به سرپرستی نامبرده تأسیس و به منظور اقدام در تأسیس دبستان دولتی شخصاً به تهران رفته با وسایلی که درآن ایّام سبب اطمینان بوده بتواند بدین منظور موفق آید .
در مدت سه ماه متوسل و متأسفانه با عدم موفقیت مواجه و به نراق مراجعت و در اثر اخلال یکی دو سه نفر (در جای خود شرح داده خواهد شد) اثری از اکابر شبانه ندیده ؛ مجدداً شروع به فعالیت نموده دبستان ملی رسماً تأسیس گردد، همان دستهای مغرض مانع بوده تا اتفاقاً در شب عروسی آقای سرتیپ سالم فعلی(سلطان سالم سابق) * در منزل آقای صفایی که عموم اهالی حضور داشتند از موقعیت استفاده کرده نطق پرشور از طرف آقای بیان الحق دائر به محرومیت اهالی از تعلیم و تربیت و ولگردی اطفال ایراد و احساسات اهالی را تهیج نموده تا آنجا که عموماً نسبت به تأسیس دبستان ملی با شرط اینکه به مدیریت بیان الحق باشد علاقه مند و اقبال نمودند .
با نهایت اشتیاق در همان شب کتباً بودجه آن را ماهی 300 ریال برای مدت یکسال تعهد کرده (که یکصد ریال آن از محل موقوفه شمس السلطنه مورد تولیت مرحوم غلامحسین امینیان * که اصولاً برای دبستان اطفال وقف شده باشد) مشروط بر اینکه در ظرف یکسال مذکور نسبت به دولتی شدن آن اهتمام شود و بالنتیجه تعهد نامه ای مشروطاً طی چندین مواد بین اهالی و آقای بیان الحق تنظیم و به امضاء رسیده مبادله شد .
آقای مرتضی رادفر فرزند شکرالله در حال تعلیم و تعلم دانش آموزان شهر نراق
نقطه جالب تامل در این عکس وقار و حجاب دختران نراقی در دهه 40 می باشد که از وجاهت بالایی در منطقه برخوردار بودند .
حواسمان باشد این عکس از نیم قرن پیش است و کشف حجاب از ناحیه حکومت بی قید سلطنت پهلوی اجباری بود .
و صورتی نیز برای تأمین مبلغ 300 ریال که هرکَس برحسب تمکن مالی خود عهده دار مبلغی شود تنظیم و مقرر گردید آقای هدایت اله رضوانی * که شخص به تمام جهات فرهنگ دوستی است وجوه مورد تعهد را هر ماه جمع آوری و طبق لیست تنظیمی از دبستان در آخر هر ماه بپردازد و الحق و الانصاف تا مدت یکسال مقرر با کوشش آقای رضوانی به مجرد تنظیم لیست در 28 هر ماه پرداخت می شد.
ایستاده از راست : 1- استاد علی اکبر جعفری فرزند غلام - 2- علی محمد طهماسبی فرزند قاسم- 3- سید مرتضی غفاری فرزند سید محمود 4- ناشناس 5- حسینعلی عظیمی فرزند رمضان - 6- ناشناس 7-حسین کاظمی فرزند یوسف - 8- ... اسماعیلی فرزند عباس 9- غلام محمد رزاقی فرزندعباس
نشسته از راست : احمد رزاقی فرزند علی - مرحوم ماشا’الله رحیمی فرزند اسکندر
اثاثیه دبستان ملی را آقای بیان الحق از لحاظ اشتیاق به تأسیس دبستان علی رغم چند نفر مخالف (روحانیّون) ابتدا با پرداخت یکصد و بیست و پنج تومان 14 دستگاه میز و نیمکت، 2 دانه تخته تحریر، 4 دانه صندلی، 2 دانه میز چهارپایه ، یک لوحه درب دبستان ؛ زنگ، آفتابه مسی، یک فرد زیلوی فرش نماز تهیه و خریداری نموده و چون عده شاگردان از هر طبقه و صنف حتی از خارج (دلیجان ـ نیم ور) بالغ بر 170 نفر معرفی شوند ناچار شش دستگاه دیگر میز و نیمکت از قرار دستگاهی 30 ریال از چوب صنوبر خریداری معهذا کلاس اول غالباً از زیلوی فرش نماز که 12 زرع مربع بوده استفاده کردند .
مدرسه راهنمایی بامداد شهر نراق - سال 1354
از راست : آقایان عزیزالله فروغی - علی اکیر جعفری - علی محمد امیری - حسینعلی عظیمی - مرحوم محمود تقریری و چند نفر ناشناس
بالاخره تمام آن اثاثیه در سالی که نگارنده(شریف بیان الحق قهفرخی) به راهجرد منتقل شد به رایگان در اختیار دبستان دولتی گذارده و هنوز اغلب از آن اثاثیه فرسوده اش موجود است .
محل دبستان فعلی ششدانگ یک باب خانه مشهور به خانه محمد تقی که آن روز در اختیار آقای احمد رئوفی بوده اجاره نموده از قرار ماهی 15 ریال مشروط بر اینکه در عوض دریافت کرایه آقای عباس رئوفی فرزند آقای تقی رئوفی عمو زاده شان بدون پرداخت شهریه تحصیل کنند. نام دبستان و لوحه درب آن بنام موسس(شریف بیان الحق) به اسم مدرسه شرافت انتخاب و نصب گردید.
ایستاده از راست : غلامرضا رحمانی - علیرضا طبیب زاده - علیرضا جعفری - علی اکبری - سید حسین موسوی - علی اصغر صدرالدینی - حبیب الله تیموری - حسن غفاری - سید ماشالله هاشمی -
نشسته از راست : ناشناس - ناشناس - ناشناس - سید مهدی غفاری - فضل الله شهیدی
تاریخ افتتاح در ششم مردادماه 1304 مفتوح و رسماً چهار کلاسه اعلان منتشر گردید که هر محصل امتحان ورودی دارد به کلاس مربوطه معرفی شود و 12 روز تمام این عمل بطول انجامید .
روز 18/5/1304 بدون جزیی انحراف از روی برنامه رسمی آن تاریخ شروع بتدریس شد.
کارمندان دبستان ملی و میزان حقوق هر یک :
آقای شریف بیان الحق مدیریت ماهی 200 ریال
آقای عبدالله غفاری ماهی 70 ریال
آقای رضا نقیبیان * فراش مدرسه از قرار ماهی 30 ریال
(فراش نامبرده فعلاً رئیس کارگزینی اداره کل راه آهن که در حدود هشت هزار ریال استفاده حقوقی دارد)
جمعاً 300 ریال لیست تنظیم می شد و نسبت به کرایه محل هم به طریق مذکور مقرر گردید.
عده شاگردان چهارکلاس بالغ بر 170 نفر در دو اطاق بزرگ که منحصراً دروسشان بین بیان الحق و آقای عبداله غفاری تقسیم بندی و چون مدرسه ملی در این تاریخ هیچگونه کاری جزء تدریس نداشت و از طرفی بدو تأسیس بود از لحاظ تظاهر و یا از لحاظ ابراز عاطفه وجدانی و مخصوصاً که اغلب شاگردان بزرگ از 7 تا 18 و 19 سالگی نام نویسی کرده بودند با یک جد و جهدی بی نظیر در پیشرفت محصلین اهتمام تمام شد و غالباً شاگردان آن زمان که امروز متصدی بر امری از امور می باشند خود را مرهون زحمات آن تاریخ می دانند.
شهر نراق - کلاس های پیکار با بیسوادی - سال 1348
استاد علی اکبر جعفری فرزند غلام در حال تعلیم و تعلم
در ظرف یکسال اول دو دفعه هر ششماه یک امتحان و در پایان از نظر تشویق دعوت رسمی شده و با صرف چای و شربت و خواندن بیانیه ها از طرف محصلین و ایراد خطابه مفصل و مشروح از طرف مدیر و بالاخره اعطای جوایز بین شاگردان و اعانه به مدرسه بعمل آمد و بطور کلی دبستان مزبور در مدت یکسال مدت اول در نهایت آبرومندی اداره شد به حدی که در اواخر سال 1304 آقای عبدالله سجادی با معیت دو نفر برای انتخابات محلات و کمره از طرف آقای محسن پور به نراق آمد و لََدَی الورود به دبستان وارد و وضعیت ملی بودن آن را که دانستند مبلغ یکصد تومان برای اطفال فقیر و یتیم مدرسه اهدا نمودند ولی در جریان یکسال اول و همچنین بعد از آن آقای بیان الحق که در تاریخ مجرد و عائله ای نداشت آنچه بابت حقوق و درآمد متفرقه داشت بیشترش را به مصرف تلگرافات و نامه های پُستی به عنوان معاونت معارف و نمایندگان مجلس شورای ملی و غیره رسانیده که دبستان ملی مبدل به دولتی شود.
شهر نراق - کلاس های پیکار با بیسوادی - سال 1348
استاد علی اکبر جعفری فرزند غلام در حال تعلیم و تعلم
سبب شروع مخالفت با دبستان ملی نراق :
چون در اواخر سال 1304 پس از اجرای امتحان و تشکیل جشن و آن تظاهرات آقای هدایت الله رضوانی متصدی وصول و ایصال حقوق دبستان به کاشان مسافرت نمود و در آن جا با یکی از دوستان خود که مُخبر روزنامه ستاره ایران بود ملاقات و اتفاقاً شرح تأسیس دبستان و جریان آن را بیان کرده . مخبر مذکور نیز غایباً برای درج در روزنامه به مرکز ارسال داشته نهایت اینکه مخبر از لحاظ دوستی با آقای رضوانی اضافه کرده ( با اهتمام آقای هدایت الله رضوانی) و بدون کم و کاست درج شود .
گروه سرود مدرسه فاضل شهر نراق - سال 1354
اصغر جعفری فرزند علی اکبر - جعفر جعفری فرزند محمد - مرحوم حسن رمضانی فرزند غلامعلی - سید صدر موسوی فرزند سید حسین - علی عضایی فرزند ابراهیم - نصرالله اشرفی(بیابانگرد)فرزند علی اکبر
چون روزنامه به نراق رسید و اهالی خواندند بهانه ای به دست مخالفین افتاد تحت این عنوان که سبب ندارد پولش را اهالی بدهند و زحمات و خساراتش را بیان الحق تحمل شود ولی اسم و شهرتش در روزنامه به نام رضوانی باشد آغاز مخالفت نمودند .
در اثر همین مخالفت (از طرف دو سه نفر روحانیین محل و دو نفر کِسان نزدیکانشان که گویی با اساس دبستان جداً مخالف بودند)پس از انقضاء یکسال اول نه تنها مانع از پرداخت وجوه تعهدی شدند بلکه نوشتند به تهران مرحوم غلامحسین امینیان متولی موقوفات شمس السلطنه از پرداخت ماهی یکصد ریال خودداری نماید و آن مرحوم نیز در اثر مُلَوّن مزاجی که داشت با هر نوع اقدام بعدی دیناری نپرداخت و ای کاش به این درجه مخالفت قناعت کرده بودند .
مدرسه راهنمایی بامداد شهر نراق - سال 1354
از راست : مرحوم کیقباد غلامی(دبیرحرفه و فن) اهل اردجان از توابع شهرستان طالش استان گیلان - عزیزالله فروغی فرزند ابراهیم
ولی سایر طبقات از هر فامیل ( از قبیل فامیل یوسفی ها عموماً ، فروغی ها عموماً، غفاری ها عموماً ) موافق و طرفدار بیان الحق کاملاً مشتاق بودند دبستان دولتی شود بدون اینکه دیناری خرج کنند و خسارت بدهند و البته این موضوع نیز قطعی و غیر قابل تردید بود که در آن تاریخ بودجه وزارت معارف چندان توسعه ای نداشت که بطور اختیار و آزادانه به فکر نراق و مدرسه آن باشند و از طرف دیگر هم کاملاً حیف بود چنین مدرسه ای به این سرو صورت و آبرومندی و این عده شاگرد و بالاخره با حداکثر فعالیتی که نسبت به دولتی شدن آن بعمل آمده به صِرف مخالفت دو سه نفر بسته و تعطیل شود.
دانش آموزان و آموزگاران دبستان فاضل نراقی شهر نراق - سال 1346
جریان دو دستگی و فعالیت برای دولتی شدن آن :
چون با وضع فعلی می بایست مقاومت شود لهذا آقای بیان الحق تا آنجا که به تصوری می آمد مقاومت کرده ؛ مقاومتی که اگر در ظرف چندین سال برای هر کار پَستی این درجه ابراز فعالیت نموده بود البته نتایج بیشتر و بالاتری را حائز شده بود . مقاومتی که اگر عقلاً تقبیحش نمایند یک نفر شهری از اهالی اصفهان(آقای بیان شریف الحق) در محیطی مانند نراق که فعلاً بصورت دهی و دهستان بیشتر نبوده تا این درجه برای ماهی 170 ریال حقوق آن روز فداکاری و پافشاری لازم نداشت .
دانش آموزان و آموزگاران دبستان فاضل نراقی شهر نراق - سال 1346
در عین حال که به طرفشان حق داده و می دهد ولی جواباًٌ نمی توان این نکته را اغماض کرد که چون مخالفت با اساس دبستان می نمودند آن هم بدون جهت و صِرف خودخواهی ؛ لهذا ننگ خود می دانست مقاومت نکند ؛ مخصوصاً آن که سایر طبقات اهالی ، نگارنده را گرم مبارزه کرده نمی گذارند فرضاً ترک مقاومت شود.
علی هذا پس از انقضاء سال اول که تعهد تمام و مواجه با مخالفت شد دبستان ملی را از سال 1305 تا 1309 به همان صورت و سازمان با آنکه در هرماه حقوق معلم و فَراش را تأمین ادامه داده و در هر پُست مرتباً از مخابره تلگرافات و نامه ها وزارت معارف و اداره تعلمیات ولایات و نمایندگان مجلس و هر مَقامی که استشمام رایحه مساعدت می شد در طرف چهارسال بدون فاصله و وقفه ای فروگذار نکرده و در اواخر سال 1306 یکدفعه برای مدت دو ماه شخصاً به تهران رفته ؛ همه روزه در ادارات مربوطه وزارت معارف و نیز بوسیله آقای حاج سید یحیی دولت آبادی عضو مهم شورای عالی معارف اقدامات کرده تا حدی که نام دبستان نراق و بیان الحق یادداشت شده برای سال 1307 تصویب و دبستان نراق دولتی شود با این قانع شده به آقای محسن پور (محسن ؛ پورعراقی) نماینده محلات و کمره مراجعه و اقدام ایشان نیز به این جا منتهی شد که وزارت فرهنگ رسماً به اداره معارف قم نوشتند ه دبستان نراق را برای سال 1307 پیشنهاد نمایند .
چون منظور تا حدی تأمین شد مراجعت و شهریور ماه 1307 فرا رسید نتیجه حاصل نشد و مرتباً جواب های منفی دائر به اینکه در سال جاری اعتبار نیست در سال آینده اقدام می شود و رفته رفته به اوایل سال 1308 رسید ؛ باز شخصاً به تهران رفته بوسیله آقای امیرحشمت (که در انتخابات با وجود چند نفر منتظرالوکاله فعالیتی برای ایشان شده بود) مراجعه و نتیجه مطلوب بدست نیامد . سپس به وسیله آقای ابوطالب شیروانی(فرزند عبدالله اهل قمشه) مدیر روزنامه میهن و وکیل اصفهانی در مجلس شورای ملی به مناسبت همشهری بودن و همسایگی به اینکه در زمان طفولیت مدیر مدرسه رشدیه اصفهان بوده و نزد ایشان تحصیل کرده مراجعه و مشغول اقدام و متفقاً رفتیم در اداره پرسنلی آن روز (کارگزینی امروز) به ریاست آقای فهیمی و همچنین نزد آقای اشتری رئیس تعلیمات ولایات تا بحمدلله موفق شده پس از چهار سال بودجه دبستان نراق پیش بینی و به تصویب مقام وزارت رسانیده و در روزنامه درج گردد برای سال تحصیلی 1309-1308 اجرا شود.
مکان های تاریخی شهر نراق - سال 1340
از راست : آقایان عباس رضایی فرزند یوسف - عزت الله اکبری فرزند حسن - مرحوم ماشاالله رحیمی فرزند اسکندر - علی اکبر جعفری فرزند غلام - مرحوم عباس بحرینی فرزند عبدالباقی - ناشناس
در ظرف چهار سال از سال 1304 تا 1305 اداره معارف قم به ریاست مرحوم آقای عبدالحسین آل آقا (شخصی از هر جهت وارسته و به مناسبت مرض سود هضم همیشه در منزل) و کارمندی آقای سیدعلی اکبر جعفری و یک نفر بنام آقای واعظ زاده (مفتش سیّار)که در سال اول تأسیس دبستان برحسب اتفاق به نراق آمده از آن پس سالی یکی دو مرتبه به نراق رفت و آمد کرده و با دبستان ملی نراق مانند یک موسسه رسمی رفتار و مرتباً آمار سالیانه سایر جریان آن را تنظیم و به اداره معارف قم داده می شد و کاملاً از هر جهت موافق بودند .
قنات آصیف آباد شهر نراق - سال 1336
از راست : ناشناس - ....صدرالدینی - علی اصغر صدرالدینی - علیرضا طبیب زاده غفاری فرزند میرزا محمود
در دو ماهه شهریور و مهر 1308 خبری نشد تا در پنجم آبان ماه 1308 آقای واعظ زاده به نراق وارد و اولاً دعوت رسمی از تمام اهالی نمود و ثانیاً پارچه دو رنگ و طنابی خریده پرچمی که معمول آن زمان بود تهیه نمایند و در ساعت مقرر عموم اهالی در محل دبستان ملی حاضر و آقای واعظ زاده شروع به نطق افتتاح کلاس دولتی نمود .
ناگاه در خلال نطق ایشان غلام تلگراف (آقای غلام محمد خان تیموری) وارد و تلگرافی بدست ایشان داده پس از قرائت فوراً حالت غیرعادی در نامبرده ایجاد شد که بطور مشهود و محسوس همینطور که بنحو مستقیم روی صندلی نشسته مثل اینکه از خجالت فرو نشیند سبب حیرت حاضرین و منتظر شدند حالت غیرعادی و غیرمترقبه ای را که ناطق به خود گرفت مطلع شوند . ایشان نیز بی درنگ صورت طبیعی به خود گرفته شروع به خواندن تلگراف نمود بشرح زیر:
" نراق ـ آقای واعظ زاده
سید ابراهیم جباری مدیر مدرسه نراق اعزام و عنقریب وارد خواهد شد".
قطعی است اهالی به محض شنیدن تلگراف چنان متأثر شده که حَد معینی نداشت و معلوم شد تغییرحالت آقای واعظ زاده نیز برای همین موضوع بوده که چگونه دیگری اعزام شد و بالاخره پس از یکربع سکوت حاضرین و نگاه به یکدیگر که این موضوع از کجا سرچشمه گرفته ، ممکنه همان دو سه نفر سابق الذکر که مطلب نزد وخودشان روشن و می دانستند خفائا خوب دسته گلی به آب داده البته لبخند زنان شاهد جریان مجلس بودند .
و نگارنده(شریف بیان الحق) نیز خونسردی را قویاً حفظ کرده و بی اهمیتی موضوع را مطرح و اینکه این اثاثیه و مدرسه و شاگردان متعلق به بیان الحق هست و شما که مأموریت دارید کلاس دولتی تأسیس کنید ؛ فقط یک لوحه درب دبستان و یک پرچم و حکمی را که در دست دارید چیز دیگری همراه نیاورده اید تکلیف چیست؟ و مضافاً این مدرسه ملی فعلاً چهارکلاس است( کلاس چهارم آن روز برابری کلاس ششم امروز دارد) که شما مأموریت کلاس اول ابتدایی با دولتی نمایند یا کلاسهای بالاتر چگونه رفتار خواهید نمود؟
فرهنگیان شهر نراق - سال ...
از راست : علی اکبر جعفری فرزند غلام - ناشناس - مرتضی رادفر فرزند شکرالله - مرحوم ابوالفضل افتخاری ممقانی فرزند عباسعلی - ناشناس - مهدی آذرسینا فرزند اکبر
ایستاده : مرحوم سید حسین موسوی فرزند سید حبیب
آقای واعظ زاده جواباً یک سلسه مذاکرات در اطراف دبستان ملی و سوابقی را که داشته برای اهالی بیان شود و ضمن ابراز تأسف از پیش آمد مخصوصاً نسبت به اثاثیه و اینکه مدرسه فعلاً چهارکلاسه است نمی توان عده ای را خارج و فقط اطفال کلاس اول را نگاه داشت باید کماکان دبستان ملی برقرار و اهالی شهریه بدهند نهایت اینکه محل جدیدی برای کلاس دولتی اجاره شود و آقای بیان الحق چند دستگاه میز و نیمکت بنام امانت به آقای سیدابراهیم جباری داده رسید بگیرند تا دولت تهیه اثاثیه نماید و نیز نظر داشتند فعلاً دو دبستان در یک محل باشد و بالنتیجه جلسه حصول موافقت از هر جهت پایان یافت .
مراسم نمایشی در دبستان فاضل نراقی- 1353
محمد(غلام)ابوالحسنی، ناشناس، سید صدر موسوی، علی عضایی
آقای واعظ زاده خانه مرحوم حاج اسدالله (منزل حاج اسدالله حومه دروازه نراق از سمت دره پاطاق)را که دو اشکوبه ای(دو طبقه) است از طرف اداره معارف اجاره و تابلوی دولتی در بالا و تابلوی مدرسه ملی را در پایین نصب و پرچم را به اهتزاز درآورده و نیز مقرر گردید عمارات فوقانی که وسعت زیادتری داشت در اختیار مدرسه ملی و اتاق بزرگ تحتانی هم برای کلاس دولتی اختصاص داده شود و اجماعاً به منزل آقای بیان الحق رفتند و ضمناً در آن شب هر کس حدسی زده و بالاخره معلوم شد همان دو سه نفر که موضوعاً با اساس دبستان مخالف بوده با دستهای مرکزی اقدام نموده که دیگری اعزام شود.
مدرسه راهنمایی بامداد شهر نراق - سال 1354
از راست : حسینعلی عظیمی فرزند رمضان - عزیزالله فروغی فرزند ابراهیم - ....صافی اهل محلات - خلیل محمدی اهل دلیجان - حبیب ابراهیمی اهل دلیجان - ابوالحسن ابراهیمی اهل دلیجان - ....قادری اهل یزد - علی اکبر جعفری فرزند غلام
آقای سید ابراهیم جباری وارد و به منزل ایشان رفت و از نظر بودن آقای واعظ زاده و جمعی از اهالی در منزل آقای بیان الحق کراراً از نامبرده دعوت شده نیامد و یا نگذارند بیاید(گفته بود فردا صبح خواهد آمد) صبح روز نهم آبان 1308 آقای جباری (یک جوان کاملاً دزانفکته(گند زدوده) و مستفرنگ(آداب فرنگ) تقریباً به سن 35 سال) با یک چمدان در منزل نگارنده به ملاقات آقای واعظ زاده وارد و حکم خود را ارائه و متفقاً به دبستان رهسپار و آقای بیان الحق 7 دستگاه میز و نیمکت و یکدانه تخته و یکدانه صندلی در قبال دریافت رسید به آقای جباری تحویل و از سه دانه بخاری که یک دانه اش امانت بود به آقای جباری داده و باینصورت آقای واعظ زاده ضمن دادن بعضی دستورات کلاسی و اداری به آقای جباری حرکت نموده به قم بازگشتند .
دبیرستان امینیان شهر نراق - سال تحصیلی 1342
از راست : علی اصغر صدرالدینی اهل بم استان کرمان - حجت الاسلام احمد روحانی اهل اصفهان - علی اکبر غفاری فرزند میرزا حسین اهل شهر نراق - فضل الله شهیدی اهل گلپایگان
چون آقای جباری در اول زمستان بیش از یک چمدان محتوی دو سه دانه کروات و دو سه دفتر سفید و مقدار مختصری نوشت افزار چیز دیگری همراه نداشت لهذا تا حدود امکان از نامبرده پذیرایی شد.
شرح رفتن آقای سید ابراهیم جباری:
صبح پنجشنبه 19 آبان 1308 (درست پس از ده روز) اول آفتاب به منزل آقای بیان الحق آمده بنام آنکه از تهران برایم اثاثیه زندگانی به قم فرستاده اند باید بروم و صبح شنبه برگردم اولاً ده تومان قرض خواسته و ثانیاً فراش مدرسه (سیداحمد جوکار * که آقای واعظ زاده جدیداً استخدام کرده) را الاغی تهیه و تا دلیجان همراهش رفته و برگردد . در جواب از لحاظ رفتنش چون مسئولیتی متوجه کسی نبود گفته شد مختاری و از جهت قرضه خواستن مبلغ یکصد ریال به او داده و نیز فَراش نامبرده الاغی کرایه نموده با چمدان بطرف دلیجان رهسپار و نزدیک دلیجان پیاده شده فراش را بر می گرداند و در نراق 30 ریال هم برای کرایه الاغ پرداخته جمعاً 130 ریال هم کلاهبرداری نموده و رفت و دیگر برنگشت.
اردوی پیشاهنگان(دانش آموزان) شهر نراق به اصفهان - پاییز سال 1356
روزها بلکه هفته ها گذشت نه تنها از جباری خبر بدست نمی آمد بلکه در ظرف چهارماه تمام مرتباً شرح رفتن جباری و جریان کلاس دولتی و دبستان ملی که در یک محل بوسیله آقای بیان الحق اداره می شد به مقام وزارت تعاون و ادارات مربوطه تلگرافات مشروح و مفصل مخابره می شد و این موضوع فراموش ناشدنی است که مبلغ 600 ریال بعنوان پول دُرُشگه به آقای محمدعلی سالم نراقی مقیم تهران داده شد که برای مطالبه و دریافت جواب پیوسته رابط باشد با آنکه احتیاجی به چنین رابطی نبوده است.
محوطه مدرسه فاضل نراقی شهر نراق – سال 1353
ایستاده از راست : سید مصطفی غفاری فرزند سید محمود - مرحوم ماشالله رحیمی فرزند هدایت الله - ناشناس - علی اکبر جعفری فرزند غلام - مرحوم سید مصطفی هاشمی فرزند سید عباس- ... منوچهری فرزند ...
نشسته از راست : حسین جعفری فرزند علی اکبر - مرحوم سید حسین موسوی فرزند سید حبیب - عزت الله اکبری فرزند حسن - ناشناس - مرحوم سید ماشا الله هاشمی فرزند سید عباس
با آنکه پس از 4ماه همان شخص رابط از تهران نوشت که موضوع جباری و اینکه چهارماه است وزارت معارف جواب نداده علت تهمتی است که در وزارتخانه به شما نسبت داده مبنی بر اینکه گفته است اهالی نراق با من بد رفتاری کردند و مخصوصاً بیان الحق مدیر مدرسه ملی من را تهدید به قتل نموده است که اگر بمانی تو را خواهم کشت و این مدت وزارتخانه مشغول رسیدگی بوده.
مدرسه فاضل نراقی شهر نراق – سال 1342
از راست : سید ماشاءالله هاشمی فرزند سید عباس – علی اکبری فرزند حبیب الله – ناشناس – ماجدی اهل مشهد اردهال مسئول اداره پست شهر نراق – ناشناس – عباس رضایی فرزند یوسف – مرحوم سید حسین موسوی فرزند سید حبیب – یوسف عضایی فرزند ماشاءالله – مرحوم سید مهدی غفاری فرزند سید محمود – منوچهری - سید مصطفی غفاری فرزند سید محمود
نشسته : علی اکبر جعفری فرزند غلام
پس از شنیدن این مطلب که خالی از اهمیت نبود اولاً در مقام بدست آوردن علت العلل واقعی آن برآید که چه عواملی آقای جباری (گرچه مادّه خودش هم مستعد برای این نوع روحیه بوده که در اثر تحقیق معلوم شد جباری قبلاً در ارتش بوده و انگشتر گران بهایی از افسر عالیرتبه ای مفقود و به او ظنین شده اخراجش نموده اند و در فرهنگ استخدام شده) را با آن همه محبت ها و پذیرایی و پرداختن 130 ریال به این مزخرفات واردش نمود معلوم شد باز هم به تحریک همان دو سه نفر مخالف سابق الذکر که به منظور از بین بردن اساس مدرسه مبادرت نموده و ثانیاً برای رفع چنین اتهامی ناگزیر یک ورق از قرآن مجید در پاکت گذارده بعنوان آقای اشتری رئیس تعلیمات ولایات ارسال داشته که به این کلام خدا جباری دروغ گفته است .
محوطه دبیرستان حاج عباس معصومی شهر نراق سال 1353(39 سال قبل)
از راست : غلامرضا نبی زاده فرزندمحمد– سید مرتضی باشی فرزند سید غلامرضا – محمد – ناشناس – عباس خاکی فرزند اسدالله – ناشناس – حسن مرادی نراقی فرزند علیرضا – قدرت الله کمره ای فرزند رمضان(شهید) – علی طالبی فرزند محمد(غلام) – ناشناس نشسته : محمد رضا آقابابایی اهل مشهد اردهال
در همین خلال بود که در جواب این همه تلگرافات و نامه های ارسالی در مدت چهارماه یک نامه رسمی از وزارت معارف رسید بشرح ذیل:
" آقای بیان الحق : آقای سید حسین صَدرالصُدوری مدیر مدرسه نمره 8 نراق بجای آقای سیدابراهیم جباری منصوب و اعزام گردید"
پس از رفتن جباری در نوزده آبان 1308 آقای سید حسین صَدرالصُدوری (اهل قزوین به سن 50 الی 55 در نهایت سادگی و لباس که بیشتر شباهت به سربازهای بسیار قدیمی داشت) پس از چهارماه در اواخر اسفند ماه 1308 به نراق وارد شد و بدواً طبق نظریه های واعظ زاده چند روزی در همان محل دو دبستان دولتی و ملی در یک جا اداره شد.
از راست : فضل الله فروغی فرزند حبیب الله - مرحوم مرتضی جعفری فرزند عباس - علیرضا طبیب زاده غفاری فرزند محمود
ولی در اثر همان سادگی بی نظیری که داشت مخصوصاً که دو سه نفر مخالفین مرقوم که ذهنش را از آن تهمت و گفتار ناروای جباری مشوّب و بطور خلاصه این بیچاره ساده لوح قزوینی را در تمام مدت یک سال و نیم اقامتش (اسفند 1308 تا شهریور1310) در نراق چنان از نگارنده (شریف بیان الحق قهفرخی)مرعوبش کرده بودندکه امکان ناپذیر شد ولو بقدر نیم ساعت رسما نه یا دوستانه و به هر نحوی از انحاء تماس بگیرد تا آنجا که اگر احتمال می داد آقای بیان الحق فرضاً از راهی عبور خواهد نمود بطور کلی مسیر خود را تغییر داده مبادا در بین راه ملاقات شده او را نیز مانند جباری بخواهد بقتل برساند .
مدرسه فاضل نراقی شهر نراق - سال ...
از راست : مرحوم سید مصطفی هاشمی فرزند سید عباس - ناشناس - ناشناس - مرتضی رادفر فرزند شکرالله - ناشناس - ناشناس - ناشناس - رضا شیخ الاسلامی فرزند محمد اهل نیاسر کاشان
و اگر احیاناً در ماه فروردین از او مطالبه بخاری را که به امانت به دبستان دولتی داده شده بود می نمود به صاحبش رد شود فوراً می رفت در تلگرافخانه متحصن می شد و سبب خنده و تفریح عموم اهالی را فراهم و قس علی هذا .
اگر بخواهد اخلاق و روحیات آقای صدرالصدوری را ( که بیشتر به تملک اشخاص سابق الذکر بود) مشروحاً برشته نگارش آورد به یک کتاب بزرگ انجام نپذیرد و آقای بیان الحق در قبال تمام این حرکات همه را بردباری و تحمل گذرانیده تا مگر اظهارات و تهمت نابجای جباری در مرکز تأیید نشود و آنها نیز به همین نظر این شخص قزوینی را تحریک می نمود که سروصدایش بلند شود دررنج بصدق تلقی شود.
پیشاهنگان شهر نراق - سال 1345
از راست : عزت الله اکبری فرزند حسن - مرحوم ماشاالله رحیمی فرزند اسکندر - میرزاعلی کمره ای فرزندرمضان - مرحوم سید مهدی غفاری فرزند سید محمود - علی اکبر جعفری فرزند غلام - عباس رضایی فرزند یوسف - ....زاویه اهل کاشان
مجملاً در همان اوایل ورود آقای صدرالصدوری که به رفتارش و اخلاقش آشنا شده مجدداً دبستان ملی را تفکیک و به محل سابق انتقال داد و در تیر ماه 1310 باز به تهران رفته و در وزارت معارف رفته چون چشم آقای اشتری رئیس تعلیمات ولایات به نگارنده افتاد با خنده و تفریح و گفتن این کلمه که
لا اُقسِمُ بیوم القیمه و بالاخره معلوم شد مورد اتهام در اثر تحقیقات خارجی که بعمل آورده بودند بطور کلی مرتفع و در اثر تلگرافات موافقین و طرفداران نگارنده (که هیچ اطلاعی هم نداشت) مبنی بر اینکه اهالی بیان الحق را می خواهند وزارتخانه و ادارات تعلیمات ولایات و پرسنلی موافق و زمینه مساعدش و مقرر گردید به اداره معارف قم بنویسند که آقای صدرالصدوری را به محل دیگر انتقال دهند و حکم آقای بیان الحق صادر و رونوشت به اداره فرهنگ قم ارسال و شرحی هم نوشتند که آقای صدرالصدوری به راهجرد منتقل شود.
مدرسه فاضل نراقی شهر نراق - سال 1354
....منصوری - .... ابراهیمی - سلطانعلی جعفری فرزند محمد
چنین سوء تفاهم مرتفع و حکم به اداره معارف نیز ابلاغ گردید . متأسفانه در همین موقع تحول ناگهانی در اداره معارف قم از لحاظ فوت آقای عبدالحسین آل آقا و مستعفی شدن آقای واعظ زاده که از تمام جریان چندساله نراق آماده بوده از معارف خارج گردید پدید آمد و بجای آن مرحوم آقای غلامرضا معارفی(اهل کاشان و با روحانیین نراق کاملاً مرتبط) منصوب و با آنکه نگارنده درمراجعت از تهران در قم به ملاقات ایشان رفته در برخورد اولیه با نهایت ابراز هَمییت رسماً به آقای صدرالصدوری نوشت فوراً به راهجرد حرکت کند.
مع الوصف آمدن آقای بیان الحق به نراق و تحویل گرفتن دبستان دولتی همان و رفتن نراقی پور (فرزند فاضلی) به ملاقات آقای معارفی در قم و منقلب نمودن رئیس نامبرده را علیه بیان الحق همان .
شهر نراق - دهه 50
ایستاده از راست : مرحوم سید حسین موسوی فرزند سید حبیب - ... رضوی فرزند ... - علی اکبر جعفری فرزند غلام نشسته از راست : مهدی آذرسینا فرزند اکبر اهل زنجان - مرتضی رادفر فرزند شکرالله - مرحوم ابوالفضل افتخاری ممقانی فرزند عباسعلی
به طوری که فوراً نقض حکم مرکز را بدون اینکه به بیان الحق چیزی بنویسد به آقای صدرالصدوری دائر به اینکه در نراق بماند ابلاغ و عدم موافقت خود را نیز به مرکز پایتخت تقدیم داشت.
در این وقت باز فعالیت و دودستگی شگفت آوری(مبنی بر تلگرافات ضد و نقیض) له یا علیه نگارنده در نراق ایجاد و شروع و در نتیجه کار بجایی رسید که عده زیادی از اهالی در تلگرافخانه متحصن که چون تأسیس دبستان از شش سال قبل تاکنون با تحمل خساراتی بوسیله بیان الحق بوده اهالی منحصراً بیان الحق را می خواهند و مخالفین که از روز اول کاملاً در اقلیت بوده و در عین حال در مواقع حساس به هدف می زدند مخفیانه ضد آن را تقاضا می نمودند و مخصوصاً آقای معارفی رئیس با عقل و کیاست معارف وقت را تا حدی پخته و تحت تأثیر خود آورده که حتی در قبال تلگرافات وزات فرهنگ جواب منفی می داد.
اگر جباری تهمت قتل و انتقال زده و اگر صدرالصدوری از همین اتهام مرعوب بوده و در این مدت به تحریک مخالفین مزبور راپورت هایی در گزارشات ماهیانه داده بود که در قوطی هیچ عطاری یافت نمی شد.
افتتاح مدرسه راهنمایی مرحوم حسین معصومی شهر نراق - سال....
آقای معارفی رئیس با عقل و با تدبیر معارف وقت به لامذهبی و بی دینی متهم کرده گفته بود تا من در شهر قم می باشم با بیان الحق همکاری نخواهم کرد ؛ گفته بودند برای چه؟ جواب داده بود اصولاً این شخص لامذهب است و اما از طرفی اولیاء محترم وزارت فرهنگ که تدریجاً در ظرف پنج شش سال بخوبی از حقایق آگاه و مستحضر بودند برای آخرین دفعه به آقای معارفی تلگراف شده بشرح زیر:
" آقای معارفی معارف قم انتخاب آقای بیان الحق از مرکز تغییر موجب مسئولیت، شخصاً به محل رفته علت مخالفت را راپورت دهید"
آقای معارفی رئیس معارف قم جواباً از مقام وزارت متبوع تقاضایی دائر به اینکه بتواند در غیاب آقای بیان الحق تحقیق و رسیدگی کنند نموده با تقاضای ایشان و موافقت و تلگرافاً امر می شد آقای بیان الحق موقتاً به راهجرد برود و آقای حسن صدقیانی به نراق بیاید. لذا در تاریخ دهم آبانماه 1310 آقای بیان الحق به راهجرد حرکت و آقای حسن صدقیانی هم به نراق وارد و مشغول انجام وظیفه می شوند.
درختکاری محوطه دبستان فاضل نراقی با کمک دانش آموزان - سال 1356
آقای معارفی رئیس معارف بی درنگ پس ازرفتن نگارنده به نراق وارد و در ظرف یکی دو روز توقف تحقیقات خود را کامل مشروحاً به مرکز تقدیم و از نراق مراجعت و بلافاصله به راهجرد آمده ، هنگام ظهر روز پنجشنبه است که اطفال دبستان راهجرد مرخص شده و نگارنده در اطاق دفتر که منزل شخصی ام بوده نشسته در زیر کرسی که بطور ناگهانی دیده شد آقای معارفی رئیس معارف وارد اطاق شده و اولین حرفشان این بود که من چه کنم تلافی کرده باشم و بالاخره نگارنده را متحیر نموده توقف در راهجرد یا مراجعت به نراق با قید اینکه نظریه خود را کتباً به اداره تقدیم و بر طبق آن ابلاغ مجدد صادر کنند و پس از توقف یک شبانه روز به قم بازگشتند.
محوطه مدرسه ابتدایی فاضل نراقی شهر نراق – سال 1354(38 سال قبل)
مرحوم ابوالفضل افتخاری ممقانی – کاظم شیخ الاسلامی – مرحوم سید مصطفی هاشمی فرزند سید عباس
تک نفر جلو : ابوالفضل (رضا) صالحی فرزند سلطانعلی
نشسته از راست : علی... اسماعیلی فرزند عباس – ناشناس – ناشناس – محمد قجری فرزند مصطفی – ناشناس - ... نصیری فرزند علی – غلامرضا کمالی فرزند حمزه - ... هاشمی فرزند سید حسین – سید حسن جوادی فرزند سید ماشاءالله - ناشناس – حمید آعلی فرزند ماشاءالله – حسین عابدینی فرزند علیرضا
ایستاده ها از چپ : احمد ابوالحسنی فرزند عزت الله – شکرالله شریفی فرزند اسماعیل – مجتبی رمضانی فرزند غلامعلی – علی اشرف پورصادقی فرزند علی اکبر و ...
جمله معترضه ـ از نظر عکس العمل یا مکافات:
آقای معارفی هنگام حرکت از راهجرد از نگارنده دعوت نمودند پنجشنبه دیگرش در قم به مهمانی ایشان برود. چون در منزل ایشان که تازه عائله خود را از کاشان آورده شب جمعه را گذرانیده صبح جمعه متفقاً در اولین صرف استکان چای صدای زنگ خانه بلند شد دائر به اینکه تلگراف دارید گویی در ایشان اثری کرده فوراً گفتند تلگراف انفصال یا انتقال من است و اتفاقاً حدس ایشان صائب بود(آقای معارفی ـ اداره تحویل عضو مقدم داده فوراً حرکت) .
البته این تلگراف در آن موقع بسیار برای ایشان گران تمام شد و بوسیله نگارنده و فرزندشان آقای عزالدین معارفی (رئیس فعلی فرهنگ کاشان) تلگرافاتی به اشخاص مخابره شد که ابقاء شوند سودی نبخشید و به نتیجه مخالفت های بی مورد خود(که با آن مؤانست صمیمانه هرگز راضی نبودم) رسیدند.
طبیعت شهر نراق - سال 1356
ایستاده از راست : مرحوم سید مصطفی هاشمی -عزت الله اکبری - علی اکبر جعفری - ناشناس - غفاری - ناشناس نشسته از راست : سید مصطفی غفاری - حسین جعفری فرزند علی اکبر(کودک) - مرحوم ماشاالله رحیمی فرزند اسکندر - ناشناس
در همان گیرودار حکم مجدد صادر و پس از دو ماه و چند روز به نراق مراجعت و البته آن مخالفت ها بکلی مرتفع گردید؛ و آقای حس صدقیانی هم در این مدت کوتاه مبلغی از کسبه قرض گرفته بطرف خوزستان منتقل و رهسپار شد که تا مدتی بمکاتبه و شکایت بودند.
ضمناً ناگفته نماند آقای صدرالصدوری هم در آن ایام که نگارنده در راهجرد بوده بقرعه چشم مبتلا و فوراً سیاهی چشم بکلی برطرف و سفیدی تمام حدقه را گرفته و سخت متورم شده طبعاً از نراق به تهران می رود.
دبستان دولتی نراق
از تاریخ دی ماه 1310 تا اول سال تحصیلی 1311 – 1312 هیچ نوع تحولی نداشته اسماً یک کلاسه ولی عملاً چهارکلاسه بود تا در اول سال تحصیلی 1312 – 1313 که مقرر گردید رسماً چهارکلاسه شود و آقای سیدجلال صنیعی به سمت آموزگاری کلاس 1-2 در تاریخ 15 دیماه 1312 وارد و مشغول شد و تقریباً تا مدت چهارسال متوالیاً دبستان چهارکلاسه به مدیریت شریف بیان الحق و آموزگاری آقای صنیعی و خدمتگزاری سید احمد جوکار در همان محل سابق دبستان ملی در اختیار آقای احمد رئوفی از قرار ماهی 30 ریال.
شاگردان کلاس پنجم ابتدایی دبستان نراق سال 1347
در سال 1313 بموجب دستورات اکیده اداره مرکزی کلیه رقبات زمین اوقافی نراق بصورت آمده و حالا معلوم شد مخالفت عده ای نسبت به تأسیس دبستان برای چنین روزی بوده که متأسفانه چندین قلم رقبات اوقافی در زمان تصدی دیگران از تصدی وقف خارج و به ملکیت مثبت دادند.
همین محل دبستان تا حدی مخروبه و دیگر قابل استفاده نبود و ضمناً آقای محمد رئوفی داوطلب و با آقای بیان الحق تعهدی تنظیم نموده دایر به اینکه اگر عمارت در باغ شیخ مالکی و متصرفی خود را طبق موازین فنی بسازند و پس از تعمیر در فروردین 1314 محل دبستان در باغ متعلق به آقای محمد رئوفی نقل داده شد در سال 1314 آقای بیان الحق پس از انجام مأموریت مشهداردهال ( در سه ماه تابستان) در شهریورماه به سمت نمایندگی فرهنگ محلات و بجای نامبرده آقای یوسف رحیمی به مدیریت دبستان نراق انتخاب و مشغول انجام وظیفه شدند.
جمله معترضه:
اخیراً شنیده شده آقای محمود مجد ضمن تنظیم تاریخچه جریان فرهنگی محلات نوشته اند که بیان الحق در زمان تصدی خود بیشتر اوقات خویش را مصروف اوقاف نموده جواباٌ می نگارد با قطع نظر از اینکه ایشان راه انحراف پیموده و نیز با صرف نظر از اینکه کلمه اوقاف در محلات همه اش هو و جنجال معترضانه بوده بقضاوت وجدانی خود ایشان که از نزدیک شاهد و ناظر بوده اند تسلیم بود می گوید :
ساخنمان تعلیمات اساسی شهر نراق
مرتضی رادفر - ابوالفضل افتخاری ممقانی - علی اکبر جعفری -نهری - سرداری - مرحوم سید حسین موسوی - دخیل الله افغانی - مهدی آذرسینا
آقای مجد شما زمان بدخشان را که با یک دبستان چهارکلاسه دستشان از لحاظ هم نوع اختیارات باز بود و همچنین یکی دو ساله اخیر که محلات ذاتاً دارای استقلال و شهرستان شده ملاک عمل قرار ندهید بلکه بسط و توسعه فرهنگی زمان بیان الحق را با سلف و خلف او (آقایان علی ناصری ـ علیرضا نورخواه) موازنه فرمائید مگر نه در سال 1314 که بیان الحق به محلات آمد فقط یک دبستان پنج کلاسه و کلاس ششم در همان سال تأسیس شده در همان بیقوله (مدرسه) بازار، و یک دبستان چهارکلاسه در محلات پایین و یک کلاسه جدید التأسیس که در خورهه بود؟
کلنگ زنی دبیرستان حاج عباس معصومی شهر نراق - سال 1350
مرحوم قاسم آعلی - مرحوم سید جلال جلالی - حاج عباس معصومی - مرحوم حاج عباس عضایی- حسین خان یوسفی - مرحوم روح الله شنتیایی - مرحوم سید محمود غفاری - مرحوم حسام الدین نراقی پور - مرحوم علی محمد آعلی
اولاً آمدن جناب آقای حکمت وزیر وقت(علی اصغر حکمت فرزند احمدعلی وزیر فرهنگ و معارف تولد 1271 فوت 1359) در زمستان 1314 و تأسیس دبستان دخترانه و نیز دفعه دوم در سال 1315آمدن مقام وزارت و آمدن رؤسای ادارات مربوطه از قبیل آقای ایرانی و مرمر و مهندس وزارت فرهنگ و غیره برای ساختمان دبیرستان و گرفتن 7 هزار تومان اعتبار که حتی قباله زمین و سایر تسهیلات آن فراهم شد متأسفانه در اثر اختلاف نظر دو نفر برای انتخاب محل ساختمان اعتبار وصرفه جویی شد.
ثانیاً : تأسیس دو باب دبستان مختلط شماره یک در سال 1314 و 1315 و شماره دو در سال 1317 و 1318
ثالثاً : تأسیس کلاسهای دبیرستانی (کلاس اول متوسطه در سال 1318 و کلاس دوم در 1319) که تا اول سال تحصیلی 1327 – 1328 متوقف و کلاس اضافه شد.
رابعاً : انتخاب و اجاره نمودن محل دبیرستان خانه های شیخ محمد حسن توسلی (بهترین خانه های محلات) را برای دبیرستان و دفتر فرهنگ ، و دبستان 15 بهمن در مدرسه بازار که پس از نگارنده(شریف بیان الحق قهفرخی) از دست دادند.
خامساً : تأسیس دبستان روستای نخجیروان در سال 1316 و ساختمان محل دبستان (حسینیه) را که با تمام موارد هزینه و مصالح و غیره به مبلغ 2650 ریال .
سادساً : تأسیس دبستان نیمور در سال 1319 .
سابعاً : شش کلاسه نمودن دبستان های محلات پایین و خورهه.
ثامناً : تشکیل جشنهای فرهنگی در هر سال با گرفتن عکس های دسته جمعی و محصلین که تماماً نزد نگارنده موجود است با هزینه خود بدون اینکه دیناری از آن هزینه سنواتی را اداره فرهنگ قم منظور و یا از محل کمک و مساعدت شود.
آیا امور فرهنگی یک حوزه بخش مانند محلات را دیگر غیر از بیان الحق انجام می داد؟
آیا فرهنگ آن روز هم بخشی بیش نبود آن هم با طرز معامله قم نسبت به محلات که هرگز معامله قوی با ضعیف هم اینطور نبوده و نخواهد بود و بالاخره نبودن اعتبار و نداشتن اختیارات کافی بیش از این انتظار داشتید؟
و اگر شما یا دیگران با وضع آن روز به جاری نگارنده بودید چند برابر توسعه می دادید؟
بهرحال چنین نگارش تاریخ فرهنگی محلات از عهده نگارنده خارج است لهذا با عذر از انحراف قلمی بشرح بقیه تحولات فرهنگی نراق مبادرت می نماید.
-- پس از انتقال آقای بیان الحق به محلات آقای یوسف رحیمی در شهریورماه 1314 به مدیریت دبستان چهارکلاسه نراق منصوب و نیز آقای سید جلال صنیعی آموزگار و سید احمد جوکار خدمتگزار در خانه آقای محمد رئوفی با کرایه ماهی 60 ریال مشغول انجام وظیفه بودند و آقای یوسف رحیمی در موضوع نهضت بانوان در تاریخ 17 دی ماه 1314 فعالیت بسزایی از خود بیادگار گذارده است.
و در اوایل همین سال تحصیلی بود که آقای علی حبیبی رئیس فرهنگ قم راجع به رفع نواقص و تکمیل تعمیرات خانه محل دبستان مالکی آقای محمد رئوفی ( ظاهراً آقای حبیبی از معاهده آقایان محمد رئوفی و بیان الحق دائر باینکه خانه منهدم شده و از هم متلاشی را می سازد و به دبستان اجاره می دهد و اینکه آقای رئوفی املاک معتنابهی را در دلیجان فروخته و به مصرف تعمیرات این خانه رسانیده اطلاع نداشته) بنحو اخطار و آمرانه سخن می گویند و آقای محمد رئوفی هم که درقبال خسارات منتظر تشویق بود خشونت آقای رئیس فرهنگ به نامبرده گران آمده و منجر به عصبانیت طرفین و بالاخره محل دبستان را از عمارت و باغ مزبور به یک بالاخانه محقر که دارای دو پایه اطاق متوسط به آقای احمد امینیان انتقال می دهند که البته متناسب با یک دبستان که در آن تاریخ بالغ بر یکصد نفر شاگرد بوده نبوده است .
دانش آموزان مدرسه فاضل نراقی شهر نراق - سال 1354و متعاقب این پیشامد آقای رئوفی شروع به اقدامات و شکایات گوناگون به مقامات مسئول و غیرمسئول از آقای علی حبیبی بنمود ؛ کم کم مصادف با آمدن آقای اسداله سرمدی به ریاست فرهنگ قم و موافقت با آقای محمد رئوفی شده و دبستان مجدداً به عمارت نامبرده منتقل می شود.
شهریور 1315 آقای یوسف رحیمی به مدیریت دبستان 7 محلات سفلی و بجای نامبرده آقای سید علی گلبن ثانی ( که در 1310 دبستان راهجرد را از نگارنده تحویل گرفت)به دبستان 4 کلاسه نراق منصوب و در این سال تحصیلی 1315 – 1316 دبستان نراق به مدیریت آقای گلبن ثانی و 4 آموزگار آقای سید جلال صنیعی و خدمتگزاری سید احمد جوکار اداره شده و غالباً اختلافات بین شان برقرار بوده است و دیگر اتفاق قابل نگارشی رخ نداده، در سال تحصیلی 1316 ، 1317 کلاس پنجم در نراق اضافه شده و یک نفر آموزگار جدید الاستخدام بنام های سیدباقر هاشمی جاسبی اعزام و اتفاق قابل ذکری رخ نداده است.
مدارس آموزشی و فراگیری سواد آموزی دهه 1340 و نظارت آقای مرتضی یوسفی(رادفر)فرزند شکرالله از زحمتکشان و دوستداران فرهنگ شهر نراق
در سال تحصیلی 1317 – 1318 دبستان 5 کلاسه نراق توسط افراد فوق الذکر اداره شد. در سال تحصیلی 1319-1318 که آقای عطاء اله ناطقی رئیس فرهنگ (که در قم بعد از 3 ماه عام البلوایش کردند) برای سرکشی در نراق آمده یک دبستان یک کلاسه بنام مختلط نوبنیاد به مدیریت آقای محمد رئوفی * و خدمتگزاری مظفر قاسمی * در نراق تأسیس و اثاثیه آموزشی هم از قم و محلات تهیه و فرستادند و غالباً اختلافاتی بین کارمندان بود تا آنجا که کراراً برای موارد اختلاف به اداره مرکزی احضار می شدند .
مدارس آموزشی و فراگیری سواد آموزی دهه 1340 و نظارت آقای مرتضی یوسفی(رادفر)فرزند شکرالله از زحمتکشان و دوستداران فرهنگ شهر نراق
دراین سال سید احمد جوکار خدمتگزار نراق به جاسب و بجای نامبرده حسن بهزاد به نراق منتقل گردیدند و پس از 6 ماه که از تأسیس دبستان یک کلاسه نوبنیاد نراق گذشت معلوم نشد روی چه علل و مناسباتی دبستان مزبور را به دولت آباد و پس از چندی همان دبستان را به وَرین پشت گدار انتقال دادند و آقای محمد رئوفی هم که در اثر مشکلات شخصی خود نمی توانست به دولت آباد منتقل شود ناگزیر پس از مذاکرات زیادی مقرر گردید به شهر قم در اداره مرکزی کار کنند و آن هم دوایی نداشت و پس از چند ماهی از کار برکنار و مستعفی شدند و بالاخره نراق دارای همان یک دبستان پنج کلاسه شد.
نیروهای فرهنگی شهر نراق - سال....
از راست : مرحوم ماشا’الله رحیمی فرزند اسکندر - ناشناس - علی اکبر جعفری فرزند غلام - ناشناس - علی محمد احمدی فرزند کریم
در سال تحصیلی 1320-1319 دبستان نراق 6 کلاسه شد ؛ به مدیریت آقای گلبن ثانی و چون به فرهنگ محلات دستور دادند آموزگاری برای تدریس در کلاس ششم انتخاب و به نراق اعزام شود بدواً آقای سید مرتضی عظیمی گیلانی فرزند آقای رئیس دادگاه محلات ( که روی موقعیت بدواً استخدام شده بود) داوطلب شده اعزام گردید و چون از عهده بر نمی آمد پس از یک هفته نامبرده به محلات احضار و آقای اسفندیار کاظمی در همان سال در محلات فارغ التحصیل و استخدام شده به نراق اعزام شد.
شهر نراق - سال 1354
از راست : عبدالعلی عبدالله زاده ممقانی فرزنداحمد - ماشاالله جلالی فرزند....اهل دلیجان
و از طرفی آقای گلبن ثانی هم از محلی آقای عزیزاله مهدوی* (فرزند عبدالحسین) را معرفی و پیشنهاد نموده بدواً از لحاظ نرسیدن به سن قانونی مورد موافقت واقع نشده نامبرده داوطلب گردید تا رسیدن به سن قانونی افتخاراً در کلاس ششم تدریس کند و نیز در همین سال تحصیلی آقای سید جلال صنیعی به مدیریت دبستان دلیجان و آقای سیدباقر هاشمی به دبستان جدید التأسیس روستای وشتگان جاسب منتقل گردیده و بجای نامبردگان آقایان عباس رئوفی و محمدعلی بهرامی دلیجانی( هر دو جدید الاستخدام) در نراق مشغول انجام وظیفه شدند و عزیزاله مهدوی هم عهده دار کلاس ششم و آقای اسفندیار کاظمی به دلیجان مراجعت نمود .
محصلین دبستان شهر نراق در دهه 1340
بنابراین در سال تحصیلی 1320-1319 دبستان 6 کلاسه نراق توسط افراد مذکور اداره و برای امتحانات نهایی خرداد 1320 آقایان نظری و کروبی از قم به نراق در نهایت سختگیری امتحانات را شروع و انجام داده از 12 نفر داوطلب 5 نفر قبول و 7 نفر مردود شدند .
در سال تحصیلی 1321-1320 آقای گلبن ثانی به جاسب و بجای نامبرده آقای یوسف امیری به مدیریت نراق منصوب و پس از یکی دو در اثر شکایات عدیده چند نفر از اهالی جاسب از آقای یوسف امیری در نتیجه از کار برکنار و آقای سیدمحمدغروی دیپلم دانشسرای مقدماتی به مدیریت نراق منصوب می شود.
محوطه خاکی مدرسه فاضل نراقی شهر نراق – حدود سال 1344
آقای مرتضی رادفر فرزند شکرالله در حال اهدا جوایز در مراسم جشن
بنابراین دبستان 6 کلاسه نراق در سال تحصیلی 1321-1320 به مدیریت آقای غروی و آموزگاری آقایان عباس غفاری * ـ عزیزاله مهدوی(فرزند عبدالحسین) ـ محمدعلی بهرامی و چند ماهی هم آقایان سیدحسین میراسماعیلی و ابوالقاسم نقش در همان محل سابق ( خانه های محمدرئوفی) اداره شد.
و برای امتحانات نهایی خرداد 1321 آقایان احمد انواری و شاپور نخعی از قم به نراق آمده و با حداکثر رفق و مدارا و رعایت عضو ضعیف امتحانات را آغاز و انجام دادند که از 14 نفر داوطلب و دو نفر متفرقه عموماً قبول شدند.
در سال تحصیلی 1322-1321 دبستان شش کلاسه نراق به مدیریت آقای غروی و آقایان قدرت اله عامری * و محمدحسین ارجمند که هر سه نفر دیپلم دانشسرای مقدماتی(و دو نفر اخیرالذکر یکی دو در محلات و از محلات به نراق منتقل شدند) و همچنین آقایان عباس غفاری و عزیزاله مهدوی .
طبیعت زیبای شهر نراق - سال 1332
مرحوم محمد رئوفی فرزند حبیب الله - مرحوم قدرت الله عامری فرزند محمود - مرحوم علی رئوفی فرزند حبیب الله
تحصیلات متوسطه در نراق
در اوایل سال 1322-1321 اهالی نراق اقدامات زیادی برای تأسیس کلاس اول متوسطه نمودند که فارغ التحصیل های ابتدایی دو سه ساله بتوانند در نراق تحصیل کرده و بخارج نروند . بدواً موفق نشده و در نتیجه محرومیت آنهائی که متمکن بودند( به محلات ـ کاشان ـ قم ـ اراک) برای تحصیل اعزام شدند و سپس در نتیجه پافشاری و سماجت اهالی با این شرط مورد موافقت واقع شد که کرایه محل دبیرستان (بالاخانه های احمد امینیان) و هیزم زمستانی را تا یکسال خود اهالی تعهد نموده و کلاس اول دبیرستان با همین سه نفر دانشسرایی اداره شود تا آنکه بعد از یکسال دبیرستان یک جهته با هزینه دولت رسمی گردد.
علی هذا کلاس اول متوسطه در سال تحصیلی 1322-1321 با شرط مذکور تأسیس گردید و یکی چند نفر از محصلین به نراق بازگشتند لکن متأسفانه بعللی از اولیاء محصلین هم که دوام و ثباتی در آن ندیده سزاوار ندانسته اطفالشان را از تحصیل به این عنوان بازدارند در همان سال کم کم کلاس متوسطه رو به تحلیل رفت .
و امتحان نهایی کلاس ششم ابتدایی هم در سال 1322-1321 بوسیله 3 نفر آقایان غروی ـ عامری - ارجمند بطریقی که طبق دستور به مجرد پایان یافتن هر درس از مواد کتبی بی درنگ لاک و مهر کرده به پست تحویل دهند که در اداره مرکزی قم هیئت ممتحنه آن را تصحیح کنند انجام پذیرفت که از 12 نفر 9 نفر قبول و 3 نفر مردود بوده اند و ظاهراً در این سال بود که قبل از آمدن آقایان عامری و ارجمند به نراق (در اوایل مهر 1321) موقعی که آقای غروی در اوایل سال مشغول نام نویسی و تقسیم بندی کلاسهای ابتدایی برای خدمت نظام احضار می شوند و موقتاً ابلاغی بنام آقای سید جلال صنیعی می رسد که بجای آقای غروی آقای صنیعی به مدیریت نراق از دبستان دلیجان آمده مشغول کار شود و آقای صنیعی تقریباً در مدت یکی دو ماه در نراق مشغول انجام وظیفه بود که آقای غروی مراجعت می نماید .
مدرسه فاضل نراقی شهر نراق - سال 1343
علی اکبر جعفری - عبدالعلی عبدالله زاده ممقانی - مرحوم سید ماشاالله هاشمی -
در همین مدت یعنی در غیاب آقای غروی که آقای صنیعی مسئول دبستان بود روزی به آقای صنیعی خبر می رسد که مالک محل دبستان کلیه اثاثیه آموزشی و دفتری را از دبستان خارج و در بیرون گذارده بنام اینکه حاضر نیستم خانه ام را به دبستان اجاره دهم.
وقتی آقای غروی حاضر می شود می بینند که اثاثیه از میز و نیمکت و غیره کلیه از درب حیاط چیده شده تا به مقدار یکصد قدم بنحویکه راه عبور و مرور عابرین گرفته شده . آقای صنیعی علت را پرسش نمود و می گوید خوب قبلاً اطلاع داده باشید که به این منظره نباشد و با این وصف برای مدت یک هفته مهلت می خواهد مالک خانه موافقت نمی کند و علت هم معلوم می شود تا آنکه بالاخره آقای صنیعی ناچار شده دستور می دهد اثاثیه دبستان را به محل حسینیه حمل و قریب یک ماه در حسینیه می گذارند و چون در ماه مهر بود از لحاظ اختلاف هوا به محصلین سخت برای اینکه محل حسینیه فقط دارای چند غرفه و ایوان کوچک و بزرگ است .
شهر نراق - دهه 40
آقای مرتضی رادفر فرزند شکرالله - مرحوم حسین اشرفی فرزند کَرَم
نسبت به حفاظت اثاثیه نیز خالی از اشکال نبود تا آنکه در نتیجه آقای صنیعی بعضی از اهالی را در منزل آقای احمد نراقی * ملاقات و آقا نراقی را اجماعاً وادار می کند خانه بسیار قدیمی کاملاً منهدم شده را تدریجاً تعمیر و به دبستان اجاره دهند و در ظرف یکی دو هفته همینکه دو اطاق تعمیر و دائر می شود دبستان را به آنجا نقل می کنند و دبستان نراق تا سال گذشته هم محل دبستان نراقی بود که فعلاً محل دبستان سیاح است . و مالک خانه سابق همینکه وضعیت را اینطور دید که آقای احمد نراقی محل دیگری را به دبستان اجاره داد کاملاً پشیمان شده هر نوع اقدام دیگری ثمری نبخشید .
در سال تحصیلی 1323-1322 دبستان شش کلاسه نراق به مدیریت آقای سید محمد غروی و آقایان قدرت اله عامری و عباس غفاری و عزیزاله مهدوی و در اواخر سال هم خانم آقای غروی استخدام شده اداره شده و لوحه درب دبستان را هم که ابتکاراً دبیرستان نموده بودند اشخاص بی اطلاع تصور می نمودند نراق دارای دبیرستان است و الا از کلاس اول متوسطه که سال گذشته 1322-1321 با آن کوشش و اهتمام دائر شده بود؛ به هیچ وجه اثری در آن نبوده است، و آقای محمدحسین ارجمند که به سمنان منتقل شده دبستان مزبور در سال 1323-1322 محضر به دو نفر دیپلم و دو نفر پیمانی و در آخر سال سه نفر پیمانی و یک خدمتگزار بنام هدایت اله رحیمی * که در سال 1320 استخدام شد.
در سال تحصیلی 23-1322 به این صورت اداره شده که موقع امتحانات آخر سال پس از پایان امتحان نهایی خرداد 1323 که بنحو سال گذشته بوسیله آقایان نامبرده و اجرای دستور سابق انجام و امتحانات داخله آخر سال هم پایان یافت . اولاً آقای غروی مدیر دبستان در اثر مختصر اختلاف محلی علیه ایشان کلیه سوابق و پرونده های دبستان و اوقافی را به آقای عباس غفاری تحویل داده و به مرخصی و در نتیجه مرخصی هم به شهر قم منتقل شده و ظاهراً در آن موقع آقای قدرت اله عامری به مرخصی بوده که پرونده ها تحویل آقای عباس غفاری شده است .
و چون آقای عباس غفاری هم در همان اوان به خدمت نظام احضار می شوند . پرونده های فرهنگی و اوقافی را به همان صورت از طرف غفاری به عامری تحویل می شود و اتفاقاً در همان تاریخ (تیر23) آقای عامری هم برای خدمت نظام دعوت می شوند از نظر اینکه آقای عزیزاله مهدوی به منظور انجام خدمت زیر پرچم نیز در همان اوائل سال 1323 از خدمت فرهنگ برکنار مسئول دیگری در دبستان وجود نداشت لذا آقای عامری ناگزیر به حکم ضرورت سوابق و پرونده های فرهنگی و اوقافی نراق را در منزل خود سپرده و برای انجام خدمت نظام به تهران رهسپار گردیدند.
شهر نراق - سال ...
مرتضی رادفر - ابوالفضل افتخاری ممقانی - علی اکبر جعفری - ... سرداری - مرحوم سید حسین موسوی - مرحوم دخیل الله افغانی - مهدی آذرسینا - علی نهری نیک نفس
و ناگفته نماند در اوایل فروردین 1323 که به آقای عزیزاله مهدوی اخطار شد نسبت به وضعیت مشمولیت خود اقدام کند و نامبرده که قهراً راه قانونی نداشت مستعفی گردیده ، آقای غروی خانم خود را بجای نامبرده پیشنهاد و مورد موافقت واقع شد.
در شهریور 1324-1323 تحصیلی که فرهنگ نراق بدون مدیر و آموزگار بود آقای احمد انواری کفیل اداره فرهنگ قم نیز در اول سال تحصیلی مشغول تشکیل و سازمان حوزه های فرهنگی بود .
در این وقت که آقای احمد انواری کفیل اداره فرهنگ قم با همفکری آقایان صاحب نسق و علی متمدن و غیره در نظر گرفتند آقای شریف بیان الحق (که یکسال از شهریور 1322 تا شهریور 1323 در اداره مرکزی کار می کرد) را پس از 9 سال دو مرتبه به سیر قهقرایی به سمت نمایندگی فرهنگ نراق ـ جاسب ـ قهستان انتخاب و اعزام دارند و روی این نظر بالغ به 20 روز با نگارنده مذاکره و هر روز به عذری متعدد و چون موجبات انتقال به اصفهان برای بیان الحق فراهم شده بود عاجز برای قبول چنین مأموریتی نبوده آخرالامر آقایان نامبرده را از جریان انتقال به اصفهان مطلع و نامبردگان نگارنده را با دلائلی قانع و وادار نمودند که پس از آن هم اقدامات با دست خود نقض انتقال به اصفهان را از مرکز و هم از اصفهان تقاضا نموده سپس ابلاغ آمدن به نراق را صادر نمودن در 27 شهریور 1323 به نراق وارد شد .
دانش آموزان مدرسه شهر نراق سال 1354و حضور معلم فداکار و دلسوز آقای سلطانعلی جعفری
وقایع از بدو مأموریت ثانوی آقای شریف بیان الحق تا تاریخ فروردین 1328
در شهریور 1323 نگارنده به نراق وارد شد غیر از یک نفر خدمتگزار جزء ( هدایت اله رحیمی) کارمند فرهنگی در نراق وجود نداشت که با دستور تلگرافی اداره مرکزی پرونده های فرهنگی و اوقافی نراق را از منزل آقای محمد رئوفی که آقای قدرت الله عامری امانت گذارده بودند به موجب صورت مجلس دریافت شد .
فقط آقای فضل اله مهدوی * (فرزند عبدالحسین) پیشنهادی به اداره فرهنگ تقدیم داشته که بجای برادرش (عزیزاله مهدوی که به خدمت سربازی احضار شده بود) استخدام شود و بدواً تقاضایش مورد قبول و سه روز قبل از ورود نگارنده در دبستان مشغول شده که عده ای از اهالی شروع به شکایت و عدم صلاحیت وی را کتباً به اداره تقدیم و اداره به خدمت او خاتمه داده و تقریباً سه ماه در اول سال تحصیلی 1324-1323 دبستان بدون آموزگار و با زحمت می گذشت .
معلمان و دبیران مدارس شهر نراق در حرم مطهر حضرت علی ابن باقر (ع) - مشهد اردهال سال 1354
موقتاً از محصلین سابق افتخاراً کلاسهای دبستان را اداره نموده و هریک تقاضای شغل آموزگاری می نمودند مواجه با اشکال و واجد شرایط قانونی نبوده تا در دی ماه 1323 آقای سلطانعلی غفاری * (فرزند جواد) را به سمت آموزگاری استخدام و نیز آقای مهدوی بادکوبه ای دیپلم دانشسرای مقدماتی از مرکز اعزام و بانو فاطمه بلوچی *هم در محل حضور داشت . دبستان شش کلاسه نراق اداره شد . امتحان نهایی در خرداد 1324 هم بوسیله آقای نجفی دبیر دبیرستان حکیم نظامی قم انجام و از 23 نفر داوطلب 19 نفر قبول و 4 نفر تجدیدی و مردود.
در سال تحصیلی 1325-1324 ابتداً دبستان مفتوح گردید به مدیریت نگارنده(شریف بیان الحق قهفرخی) و آموزگاری آقایان مهدی بادکوبه و سلطانعلی غفاری و فاطمه بلوچی . سپس اهالی نراق از آقای مهدی بادکوبه ای بنام مذهب بهائیت شکایت نموده و اداره فرهنگ نیز بی درنگ او را به دلیجان انتقال داد و بجای نامبرده آقای خسرو اورمزی دیپلم دانشسرای مقدماتی و دو نفر آقایان مهدی عسگری * (اهل درمنک فراهان) و حسین خلیلی(اهل دلیجان) و بنحوه پنهانی ازمرکز اعزام و مشغول کار شدند .
شهر نراق - سال 1344
ایستاده از راست : ناشناس - عباس رضایی فرزند یوسف - علی کمره ای فرزند رمضان
نشسته از راست : مرحوم هدایت الله رحیمی فرزند اسکندر - مرتضی رادفر فرزند شکرالله
و بالنتیجه در سال تحصیلی 1325-1324 دبستان 6 کلاسه نراق به مدیریت بیان الحق و آموزگاری نامبردگان و دو نفر خدمتگزار آقایان هدایت اله رحیمی و حسین عبدالحسینی اداره شده و امتحانات نهایی آخر سال در خرداد 1325 بوسیله آقای ثابتی اشرف رئیس دبیرستان حکیم نظامی قم انجام پذیرفت .
در سال تحصیلی 1325-1324 نیز تغییری از لحاظ کارمندان داده نشده و در 16 مهر 1325 در جشن مهرگان تشکیل مجلس جشنی به منظور توزیع گواهینامه های فارغ التحصیل داده و ضمن تشویق محصلین و نطق مشروحی که از طرف نگارنده ایراد گردید گواهینامه ها را یک یک به صاحبانش تسلیم گردید.
در فروردین 1326 به موجب دستورات و بخشنامه های وزارت متبوع برای اجرای تعلیمات اجباری و تهیه ساختمان باقید اینکه از اول سال تحصیلی 1327-1326 دیگر اعتباری برای پرداخت کرایه نخواهد بود .
طبیعت شهر نراق - سال 1355
ایستاده از راست : ناشناس - علی اکبر جعفری فرزند غلام - ایرج وطن دوست - ....شهردار نراق - ...اسدی - مرحوم سید ماشاالله هاشمی فرزند سید عباس نشسته از راست : مرحوم ماشاالله رحیمی فرزند اسکندر - ناشناس - سید مصطفی غفاری فرزند سید محمود - یوسف عضایی فرزند ماشاالله
هیئت انجمن فرهنگی نراق
در تاریخ 24 فروردین 1326 از کلیه طبقات و مالکین دعوت رسمی بعمل آمده پس از بیانات مفصل از طرف اینجانب (شریف بیان الحق) دائر به لزوم ساختمان آبرومندی در نراق و تشویق اهالی اولاً شش نفر بنام هیئت انجمن فرهنگی نراق انتخاب و به رسمیت شناخته شدند .
آقایان عبارتند از : 1- احمد نراقی رئیس 2ـ علی ابوالحسنی * نائب رئیس 3-احمد امینیان * (بعد از یک ماه رضا امینیان) 4ـ حسین غفاری * 5ـ حسین یوسفی 6 *ـ حبیب اله فروغی *
ضمناً مقرر گردید هر هفته یک مرتبه انجمن مزبور در اداره فرهنگ تشکیل و نسبت به ایجاد اعتبار برای تهیه ساختمان دبستان تصمیمات مقتضی اتخاذ نمایند و ثانیاً در جلسات بعدی طبق صورت مجلس های تنظیمی در هر هفته متفقاً رأی دادند که باید کتیرای مراتع نراق به فروش رسیده وجهش بصرف ساختمان دبستان برسد.
معلمان و دبیران مدارس شهر نراق در طبیعت شهر نراق - سال 1354
و بالجمله طبق قباله ای که به امضاء اغلب از مالکین رسید در غیاب نگارنده (هنگام وقوع معامله مأموریت عمل ثبتی به فُردو و قهستان مسافرت کرده بود)کتیرای کلیّه مراتع نراق از طرف آقای احمد نراقی رئیس انجمن و سایر اعضاء هیئت و غالب از مالکین به آقای استاد رضا علیئی(فرزند اسماعیل) فروخته شد به مبلغ 50 هزار ریال که 10 هزار ریال آن برای تعمیرات حمام و 40 هزار ریال برای ساختمان دبستان اختصاص دهند .
و در تمام صورت مجلس های هر هفته این موضوع منعکس است و قباله را بعد به مهر و امضاء دبستان رسانیدند چون اعتبار موجود شد طبق نظریه انجمن بدواً تصمیم گرفتند محل مدرسه قدیم که از هر جهت مناسب و وسعت ساختمان 10 باب اطاق ردیف یکدیگر را داشت و اصولاً این محل بنام مدرسه نامیده می شد که با خرید گچ سایر مصالح و غیره و بستن پیمان با دو نفر بنّا شروع به ساختمان نمودند و یکی دو روز هم آقای احمد نراقی شخصاً در مورد مدرسه قدیم حاضر و بنّا و عَمله شروع به پی ریزی شدند و ضمناً از اداره مرکزی نقشه ای تقاضا شده بود و نقشه هم رسید تشخیص دادند این مبلغ کافی نیست از روی نقشه وزارت فرهنگ بنا نمایند.
جشن چهارم آبان مدرسه بامداد شهر نراق - سال 1345
اتفاقاً در خلال این احوال دو سه نفر از مالکین نراق مقیم در نراق از قبیل آقایان شکراله صفایی (فرزند حبیب الله) و نظام اردهالی و غیره به وکالت و نمایندگی آقای سیدهمایون رضایی دلیجانی با حق توکیل غیر روی علل و سوابقی که با هم داشتند فروش کتیرا را بهانه قرار داده بنام اینکه قیمت کتیرا360 هزار ریال بوده و از روی تبانی و ساختگی ارزان فروش رفته سخت از طریق دادگاه اعتراض و مخصوصاً از آقای احمد نراقی(میرزا احمد خان ) رئیس انجمن و یکی دو نفر دیگر از هیئت انجمن شکایت نموده و بالاخره قطع نظر از جریان نزاع و کشمکش دادگاه که شاید هنوز هم خاتمه نیافه باشد آقای موسی سنگ فرماندار وقت محلات به نراق وارد و چون از جریان آگاه شد بهای کتیرا (اعتبار ساختمان دبستان) را نزد خریدار توقیف و در نتیجه قریب دو سه ماه موضوعاً راکد شد .
معلمان دبیرستان امینیان شهر نراق - سال 1342
از راست : سید مصطفی غفاری فرزند سید محمود - مرتضی یوسفی(رادفر)فرزند شکرالله - فضل الله شهیدی فرزند...اهل گلپایگان
نظر به اینکه آقای بیان الحق نماینده فرهنگ با زحمت و فداکاری زیاد این اعتبار را بوجود آورده علاقمند بوده هرچه زودتر موضوع به نتیجه مثبت برسد از این رو مرتباً هفته یک مرتبه تشکیل جلسه داده و جریان را صورت مجلس نموده و مرتباً یک نسخه هم به اداره مرکزی تقدیم و لبیک دستور می نمود تا آنکه در اردیبهشت 1326 محلات از شهر قم منتزع و خود مستقلاً مرکز شهرستان شد و آقای ثابتی اشرف ریاست محترم اداره فرهنگ شهرستان محلات که در تیرماه 1326 به محلات وارد شدند در نراق وضعیت را از نزدیک مشاهده و تشخیص دادند که مورد نزاع مربوط این مبلغ اعتبار موجود نبوده بلکه راجع به محدود ثبتی صحرا و مراتع و ارزانی آن است .
مدرسه شهر نراق
از راست : ناشناس - مرحوم ماشاالله رحیمی فرزند اسکندر
لهذا مجدداً تأکید در شروع ساختمان فرموده هیئت انجمن با حضور ایشان تشکیل جلسه داده و در اطراف انتخاب تخریب ساختمان مذاکرات زیاد بعمل آمد ؛ گفتند محل مدرسه قدیم را بعلت کمی اعتبار نمی توان انتخاب نمود .
یکی دو محل دیگر از قبیل حسینیه و غیره و بالنتیجه محل بهاربند موقوفه مرحومه شمس السلطنه ( که اصولاً برای دبستان اطفال وقف شده) با قرب به نظر واقف برای محل دبستان انتخاب نموده و تصوب نمودند که 40 هزار ریال اعتبار را به مصرف تعمیرات و سفید کردن اطاق های بهاربند و خرید درب اطاق و غیره برسانند و صورت مجلس روی همین نظریه و تصمیم تنظیم گردید .
و سه نفر از هیئت انجمن( آقایان علی ابوالحسنی – حسین غفاری – رضا امینیان) موافق نبوده و صورت مجلس را امضاء نکردند و حتی آقای حسین غفاری به همین جهت مستعفی گردیده و آقای محمود معتقدی * داماد آقای احمد نراقی به عضویت انجمن منصوب و صورت مجلس که واجد اکثریت شد به امضاء رسید و شروع به تعمیرات محل مزبور نموده .
تقریباً در مدت هفت ماه اطاق های محل بهاربند را به همان صورتی که بوده فقط سفید کردند و 30 زوج درب اطاق و نیم درب از چوب سفید به مبلغ چهار هزار ریال با نجار قرارداد بسته تهیه و نصب نمودند .
دبیرستان محمود مجد شهرستان محلات استان مرکزی - سال 1344
فرهنگیان شهر نراق از راست : عبدالعلی عبدالله زاده فرزند احمد - ناشناس - مرحوم حسین اشرفی فرزند کَرَم - ناشناس - ناشناس - مرحوم سید مهدی غفاری فرزند سید محمود - ناشناس - مرتضی رادفر فرزند شکرالله - مرحوم ماشاءالله رحیمی فرزند اسکندر - مرحوم هدایت الله رحیمی فرزند اسکندر - علی اکبر جعفری فرزند غلام - ناشناس -
نشسته ها ناشناس
و از نظر اینکه محل مزبور مورد خطر واقع شد که در خط گرفته شود لهذا بصورت ناقص و ناتمام مانده و متأسفانه آن اعتبار 40 هزار ریال فقط اسماً به مصرف تعمیرات چنین محلی رسید هر نوع مخارج ولایتی که پیش می آمد از کیسه خلیفه فوراً از همین محل خرج می کردند و یک اسم بدون مسمی و بلکه منت خالی از حقیقت برای فرهنگ بجا گذارده به هیچ وجه مورد استفاده نمی باشد و احتمال قوی هم می رود که قسمتی از آن در خط گرفته شود. در صورتی که اگر همین اعتبار 40 هزار ریال که با این زحمت تحصیل شد در همان محل مدرسه قدیم ( که بنام مدرسه خوانده می شد) از هر جهت مناسب و وسعت داشته بمصرف رسانیده بودند با ارزانی دستمزد بنا و عمله در نراق و ارزانی مصالح بنایی قطعاً بهترین ساختمان را بدون هیچ گونه خطری در دست داشتند .ولی متأسفانه اختلاف نظر محلی نگذارد و باید گفت حقیقتاً اعتبار مزبور هباء منشوراً(گرد و غبار پراکنده) گردید.
شهر نراق - 1343
ایستاده از راست : مرتضی رادفر فرزند شکرالله -علی اصغر صدرالدینی -علی اکبری فرزند حبیب الله ردیف دوم : ناشناس - حسن غفاری فرزند میرزا جواد - فضل الله شهیدی - غلامحسین رحمانی فرزند رحمت الله - مرحوم علیرضا عابدی فرزند حسین بن غلامرضا - مرحوم سلطانعلی غفاری فرزند میرزا جواد
و نگارنده(شریف بیان الحق قهفرخی) هم که به معایب کار آگاه بود و کاملاً متأسف بود یک چنین اعتباری که در چنین محل کوچکی با هزار زحمت و خون جگر بوجود آورده بیهوده مصرف شود و نمی خواست چنین عملی صورت گیرد . قبل از شروع ذهن ریاست فرهنگ مرکزی از اینجانب مشوّب کردند و به ایشان علت اینکه بیان الحق مایل هست بهاربند تعمیر شود برای آن است که با صفایی تبانی کرده است بازار و تیمچه و بهاربند به فروش برسد استفاده کنند و تا آنجا سعایت کردند که نه تنها نگارنده نتوانست معایب مشهوده آن را بگوید و جداً مانع شود بلکه پس از آن همه زحمت ها و قلم زدن ها و بلکه خسارت مادی که در ظرف 8 ماه مرتباً هفته یک مرتبه با هزینه خود تشکیل جلسه رسمی ( با صرف قند و چای و غیره ) داده به عوض تقدیر از اداره مرکزی کتباً توبیخی رسید که در نتیجه از هر نوع اقدامی دیگر خودداری و باصطلاح هزار سنگر عقب نشینی اختیار و بدست پیش آمد محول نمود.
ساخنمان تعلیمات اساسی شهر نراق- سال 1349
مرتضی رادفر - ابوالفضل افتخاری ممقانی - علی اکبر جعفری - علی نهری نیک نفس اهل ساوه - سرداری - مرحوم سید حسین موسوی - دخیل الله افغانی - مهدی آذرسینا
و در اول فروردین 1327 محل دبستان را به محل تعمیر شده نقل داده و یک سال تمام است در این محل دبستان اداره شده است. و خلاصه در سال تحصیلی 1326-1325 اتفاق دیگری رخ نداده ، فقط در اردیبهشت 1326 انتزاع محلات از شهر قم و خود مرکز شهرستان شدن بوده و از اداره فرهنگ قم رسماً نوشتند با محلات مکاتبه نمائید و در آن وقت آقای خواجه نصیری به کفالت اداره فرهنگ محلات و حتی اینکه هنگام امتحانات نهایی خرداد 1326 آقای خان بلوکی از محلات به نراق آمده امتحانات نهایی را انجام داده از 14 نفر داوطلب 12 نفر قبول و 2 نفر تجدید ؛ و چون آقای ثابتی اشرف به ریاست فرهنگ محلات وارد شدند در تیرماه 1326 تلگرافاً نگارنده را احضار فرمودند .
مدرسه فاضل نراقی شهر نراق - سال 1333
آقای خسرو اورمزدی خرمشاهی فرزند رستم
پرونده های نراق را تحویل عضو مقدم داده به محلات منتقل شود و حسب الامر پرونده ها را به آقای سلطانعلی غفاری(فرزند جواد) داده و شخصاً به محلات رهسپار و چون فسخ اراده شد مجدداً به نراق بازگشت.
در سال تحصیلی 1327-1326 هم تغییری در کارمندان فرهنگی نراق داده نشد مگر اینکه چون دبستان 6 کلاسه نراقی تا کلاس چهار مختلط بوده طبق دستور دخترها را از دبستان پسرانه تفکیک و دبستان دخترانه بنام دبستان سیّاح به مدیریت بانو فاطمه بلوچی تأسیس و خانه آقای احمد نراقی که سابقاً محل دبستان نراقی بوده اجاره نمود و دبستان سیّاح در آنجا دائر گردیده و امتحانات نهایی در خرداد 1327 بوسیله آقای لقمان حقیقی نماینده فرهنگ خمین در حضور حضرت آقای ثابتی اشرف ریاست فرهنگ انجام و از 9 نفر داوطلب عموماً قبول شدند.
شهر نراق - سال 1334
آقای خسرو اورمزدی خرمشاهی فرزند رستم و گروهی از پیشاهنگان
در سال تحصیلی 1328-1327 دبستان شش کلاسه نراقی که مفتوح گردید اولاً آقای خسرو اورمزدی به مدیریت دلیجان منتقل و بجای نامبرده اول آقای احمد فروغی * و پس از یکی دو ماه آقای علی اکبر غفاری دیپلم دانشسرای مقدماتی مازندران که به این حوزه منتقل شده و ضمناً آقای احمد فروغی هم اقدام می نمود به مرکز منتقل شود تقاضای آقای فروغی مورد موافقت و به تهران حرکت و آقای علی اکبر غفاری در نراق بجای نامبرده منصوب و نیز آقای عباس غفاری هم از جاسب به نراق منتقل شد .
شهر نراق - کلاس های پیکار با بیسوادی - سال 1348
و بالجمله دبستان شش کلاسه نراقی در سال تحصیلی جاری 1328-1327 به مدیریت بیان الحق و آموزگاری آقای علی اکبر غفاری ـ عباس غفاری ـ مهدی عسگری و سلطانعلی غفاری و خدمتگزاری هدایت اله رحیمی اداره شده است.
در دی ماه 1327 آقای ریاست محترم فرهنگ در نراق مقداری نسبتاً متنابه لباس و لوازم تحصیلی بین اطفال بی بضاعت اهداء فرموده و با بیانات مفصل با حضور عده زیادی از اهالی که قبلاً دعوت شده بودند اهالی را تشویق و ترغیب فرمود که اقبالشان نسبت به فرهنگ زیادتر شود که در نتیجه این اقدام عده زیادی بالغ به 50 نفر اطفال خود را به دبستان معرفی نمودند که ناچار کلاس مکرری تأسیس گردید.
پیشاهنگان شهر نراق - سال 1342
از راست : علی محمد طهماسبی فرزند قاسم - حسینعلی عظیمی فرزند رمضان - نوه غلامرضا خان نراقی - ولی الله رضایی فرزند اصغر - غلام محمد رزاقی فرزند عباس - احمد نراقی فرزند علی - حسین کاظمی فرزند یوسف
نشسته از راست : ....سلمان زاده فرزند ژاندارم نراق-سید مرتضی غفاری فرزند سید محمود -سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود
فقط چیزی که مایه تأسف است اینکه چون دانش آموزان کلاس ششم می بایست با شرایط قانونی از قبیل داشتن شش کارنامه متوالی و یا دارا بودن سن 12 سالگی باشند و از طرفی داوطلبانه هم از خارج معرفی نمی شوند از این جهت عده ی کلاس ششم کم است و برای یکی دو سال دیگر عده ی کلاس ششم به 30 نفر بالغ خواهد شد و روی همین اشکال مهم بود که دو مرتبه یکی در سال 1321 و در ابتدای سال تحصیلی 1327 و 1328 اهالی نراق حداکثر کوشش و جدیّت را برای گرفتن کلاس اول متوسطه نموده و مدت ها از مرکز و مقامات مربوطه تقاضا نمودند و موفق نشدند.
تاریخچه دبستان سیاح دخترانه نراق
به مدیریت بانو فاطمه بلوچی(همسر شریف بیان الحق) از تاریخ دی ماه 1326 رسماً تأسیس گردید تحت این عنوان که چون سابقاً دبستان نراقی بصورت مختلط اداره می شد و طبق دستور و بخشنامه های وزارت متبوع که مقرر شد دختران تا کلاس چهارم ابتدایی بیشتر نمی توانند تحصیل کنند و در سالهای اخبر نیز ایجاب نمود اصولاً دختران از پسران تفکیک و در یک آموزشگاه نباشند .
لهذا بدواً دختران که در چهار کلاس ابتدایی دبستان نراقی بودند بنام تفکیک کلاس از دبستان نراقی خارج و تا آخر سال تحصیلی 1326 و 1327 در محلی که بنام دفتر فرهنگ اجاره شده بود چهار کلاس دخترانه در یک اطاق به تصدی بانو فاطمه بلوچی تحصیل می نمودند.
در ابتدا سال تحصیلی 1328-1327 برای دبستان سیّاح نراق محل سابق دبستان نراقی را اجاره نموده و به نحو سال تحصیلی گذشته کار آغاز گردید و چون کاملاً مشکل بود یک نفر آموزگار چهار کلاس را در یک اطاق اداره کند ولو هر قدر هم شاگردان کم باشند در صورتیکه عده دختران در چهار کلاس 30 نفر در یک اطاق تحصیل می نمودند .
دبستان دولتی آقای نراقی شهر نراق – سال 1332 شمسی(60 سال قبل)
از راست : علی اکبر جعفری فرزند غلام – عزت الله اکبری فرزند حسن – مرحوم سید حسین موسوی فرزند سید حبیب – مرحوم ماشاءالله رحیمی فرزند اسکندر – علی اکبر عابدی فرزند ماشاء الله
متوالیاً از اداره مرکزی تقاضای یک نفر آموزگار می شد و اداره مرکزی هم بعلت کمی شاگرد موافقت ننموده تا آنکه ریاست محترم فرهنگ شهرستان محلات (آقای ثابتی اشرف) در نراق به منظور تشویق و ترغیب اهالی که اطفال خود را به دبستان معرفی کنند مقداری لباس و لوازم تحصیلی بین اطفال بی بضاعت توزیع و اهداء فرمود طبعاً عده ای بالغ بر 50 نفر اطفال کلاس اول به دبستان معرفی و تقریباً 30 نفر از این عده به دبستان سیّاح منتقل و بانو جواهر رضوانی * را که کراراً درخواست شغل می نمود بنام کلاس اول دبستان مزبور استخدام و فعلاً دبستان چهارکلاسه سیّاح به مدیریت و آموزگاری خانم بلوچی که تدریس 2 و 3 و 4 را عهده دار است و بانو جواهر رضوانی آموزگار کلاس اول و خدمتگزار جزء هم آقای حسین اشرفی *(فرزند کَرَم) که در سال تحصیلی جاری 1328-1327 استخدام شده است اداره می شود و شاگردان دبستان سیّاح بالغ بر 60 نفر است.
نماینده فرهنگ نراق ـ شریف بیان الحق - 20 فروردین 1328 شمسی
*****************************************************
تحقیقات دو ساله اینجانبان محمد و حسین عضایی در خصوص انسان های شایسته ای که در متن گزارش از آنان نام برده شده معرفی می گردد :
* شریف بیان الحق : آقای شریف بیان الحق اصفهانی فرزند زین العابدین دارای شناسنامه 14014 متولد سال 1279 شمسی می باشد . اصالتا اهل قَهفَرخ استان چهار محال و بختیاری است که این نام به فرخ شهر تغییر یافته است .
مشارالیه حدود سال 1303 شمسی به واسطه دعوت و همیاری یکی از نیکوکاران به نام هدایت الله رضوانی وارد منطقه خوش آب و هوای نراق گردید تا از زیبایی کوه سِتُرک اُل و غار چال نخجیر و همچنین فضاهای معنوی نراق با مردمان نیکو گفتارش بهره مند گردد .
همسرش خانم فاطمه بَلوچی(1291 - 1371) فرزند محمد خان و دارای سه فرزند هستند . فرزند ذکورشان حسین و دخترانشان فخریه و پروین بیان الحق نام داشتند و جملگی در نراق سکونت اختیار کرده بودند . بیان الحق علاوه بر اینکه اولین نماینده فرهنگ نراق و شهرستان محلات در استان مرکزی بود اولین موسس وقفیات نراق و سایر مناطق پیرامون را بر عهده داشت .
یک قرن قبل وقفیات زیر نظر فرهنگ اداره می شد و شریف به دلیل داشتن توانایی و دستخط زیبا این مسئولیت را به نحو احسنت انجام می داد . وی در بیان گفتار نیز مسلط و با قاطبه مردم ارتباط حسنه داشت .
از ویژگی منحصر به فرد ایشان رابطه تنگاتنگ با مجتهد نراق و منطقه حجت الاسلام آقا حسین فاضلی نراقی( فرزند ملا محمد رضا بود که تا انتهای رحلت این عالم جلیل القدر به مدت 10 سال عموما با همدیگر ارتباط و مباحثه داشتند . شریف شیک پوش و کراواتی با چهره با نفوذ به دروس حوزوی هم آشنا و نسبتا مسلط بود به این علّت اغلب با آقا حسین فاضلی در باغ میرک و مسیر دشت لاستون بحث و گفتگو داشتند .
شریف تاریخ 12 دی 1352 فوت نمود و پیکرش در قبرستان تخت فولاد اصفهان خاکسپاری گردید .
* آقا میرزا عبدالله غفاری فرزند میرزا محمد تقی خان تاریخ 1 فروردین 1280 شمسی در شهر نراق متولد گردید. مدیر آمار چندین شهر و استان را بر عهده داشت و از چهره های با نفوذ که برای پیشبرد فرهنگ و تعلیم زادگاهش خیلی تلاش نمود. وی تاریخ 16/2/1353 فوت و در قطعه 2 ردیف 6 شماره 1 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید. همسرش مرحومه مرحمت غفاری فرزند فتح الله و طلعت تاریخ 29 اسفند 1373 فوت و در قطعه 2 ردیف 7 بهشت زهرا(س) تهران دفن می باشد . پسرشان به نام پرویز در جوانی فوت نمود . فرزندان دیگرشان منوچهر – تقی و پروین نام دارند .
* سرتیپ سالم(سلطان سالم سابق) : آقای احمد نراقی سالم فرزند محمد علی در شهر مذهبی نراق متولد شد . سرتیپ سالم تاریخ 26 بهمن 1371 فوت و در آرامگاه خصوصی شماره 1079 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید . همسرش مرحومه حشمت الملوک صفایی فرزند شکرالله بن حبیب الله تاریخ 13 آذر 1364 فوت و در قطعه 96 ردیف 86 شماره 13 دفن گردید .
آقای فریدون نراقی در معرفی پدر خود اظهار داشته ایشان اولین نظامی تحصیل کرده نراقی مدرسه دارالفنون بود که 15 سال برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام شد و در رشته مهندسی و دکترای حقوق تحصیل و به درجه تیمساری رسید .
* غلامحسین امینیان : میرزا غلامحسین خان امینیان فرزند میرزا محمد خان معاون وزارت پست و تلگراف مشهور به معاون الممالک می باشد . مقبره ایشان در بقعه شاه سلیمان شهر نراق می باشد . پس از مرگ حاج محمد نراقی معروف به حاجی خان توسط وراث وی خانم طلعت امینیان ملقب به شمس السلطنه و برادرش غلامحسین امینیان بازار نراق برای فعالیت های عام المنفعه وقف و نام شمس السلطنه برای آن انتخاب گردید .
از سال ١٢٩٧ الی ١٣۰٢ هجری شمسی خانم نورالهدی منگنه فرزند میرزاعلی مشهور به منیرالسلطنه همسر غلامحسین امینیان نراقی بود و بعد همسری دیگر برگزید .
معاون الممالک دارای دو پسر به اسامی حاج احمدخان و رضا خان و دو دختر به اسامی خانم کوچک امینیان(همسرش شکرالله خان صفایی فرزند حاج حبیب الله) و ملکه امینیان(همسرش سید هادی محسنی اردهالی) بود .
* هدایت الله رضوانی : آقای هدایت الله رضوانی فرزند محمد حسین نراقی بن مشهدی محمدعلی بن محمدرضا سردار کاشانی دارای شناسنامه 304 سال 1278 شمسی در شهر نراق متولد گردید .مادرش بیگم سلطان همسر محمد حسین بود .
هدایت الله اولین روزنامه خوان نراق بود و روزنامه به صورت سفارشی از تهران به نراق برایش پُست می گردید . از سواد قدیم ولی با عقلانیت بالاتری بهره مند بود به گونه ای که او را استاد می شناختند . بسیار فرهنگ دوست و فرهنگ زادگاهش نراق مدیون زحمات اوست . در واقع ایشان باعث شد که شریف بیان الحق وارد نراق شود و به کمک هم اولین مدرسه ملی را راه اندازی کنند . حتی شریف در منزل استیجاری پدر همسر رضوانی استقرار یافت . وکلا و قضات که برای امورات کاری به نراق می آمدند با رضوانی مشورت می کردند .
او تاجر بود و با تجار نراقی در همدان داد و ستد زیاد داشت . حاج محمد علی نراقی از ملاکین بزرگ منطقه دلیجان مستقیم با روسیه وارد تجارت گردید و دامادش هدایت الله رضوانی نماینده این تاجر بزرگ در روسیه بود .
سال 1338 زمانی که نامبرده از نراق به تهران نقل مکان نمود تاجر آهن گردید و در خیابان آذربایجان دارای مغازه بود . آقای رضوانی به علت ناراحتی تنفس(ریه) در سن 63 سالگی تاریخ20/9/1341 فوت و در گورستان ابن بابویه شهر ری خاکسپاری گردید .
مرحومه معصومه رضوانی (غفاری)
همسرش خانم معصومه رضوانی(غفاری) فرزند حاج محمد علی نام داشت که تاریخ 10/6/1351 فوت و در قطعه 8 ردیف 107 شماره 26 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید . تاریخ 20 آبان 1389 دخترش مرحومه نصرت خانم رضوانی در این قبر دو طبقه دفن گردید .
فرزندش نورالله رضوانی کارمند بازنشسته بهداری در سن 81 سالگی تهران سکونت دارد و فرزند دیگرش عطاءالله در وزارت دارایی اشتغال داشت که سال 1391 فوت نمود . دو دختر دیگر این خانواده فاطمه و بدری رضوانی نام دارند .
داماد آقا هدایت الله آقای علی اکبر غفاری فرزند میرزاحسین بن میرزاعبدالباقی نیز از چهره های موثر در فرهنگ بود .
* رضا نقیبیان : آقای سید رضا نقیبیان فرزند سید خلیل به عنوان مستخدم طی مدت کوتاهی در مدرسه نراق به کارگیری شد و پس از آن در کارگزینی اداره کل راه آهن تهران و مدارج بالاتر اشتغال داشت .
همسر اولش فاطمه سلطان بهرامی نیکخو فرزند مسلم اهل محلات تاریخ 7/8/1367 فوت و در قطعه 108 ردیف 106 شماره 36 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری شد . فرزندان این ازدواج سید صدر نقیبیان – عذرا(اشرف) نقیب زاده – مرحوم سید مهدی نقیبیان . یکی از دامادهای ایشان حاج سلطانعلی نوروزی فرزند علی بن غلامرضا می باشد .
همسر دیگر نقیبیان خانم زینت السادات نوحی و فرزندانشان دو دختر(ناهید – آذر) و چهار پسر(غلامحسین – بهرام – پرویز – بهروز ) هستند .
آقای سید رضا نقیبیان تاریخ 17 اردی بهشت 1357 فوت و در قطعه 9 ردیف 117 شماره 39 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .
* حسن غفاری : آقای حسن غفاری فرزند آقا میرزا جواد سال 1309 در نراق متولد شد . تحصیلاتش را تا سال سوم دبیرستان ادامه داد و در سال 1327 به استخدام فرهنگ نراق در آمد . وی نمونه آموزگار درستکار و پاکسرشت است که دانش آموزان مقطع ابتدایی در طول سالیان دراز زیر نظر او تربیت یافتند .
این معلم دلسوز مدتی نیز در مدرسه روستای راونج از توابع دلیجان برای دانش آموزان زحمت کشید . آقای غفاری سال 1345 به تهران منتقل و سال 1354 به افتخار بازنشستگی نائل آمد . همسر مشارالیه خانم پروین دُخت رضوانی نراقی فرزند رحیم و در تهران سکونت دارند . یادشده در سن 85 سالگی همچنان شیفته زادگاهش نراق و فرهنگ آن است .
* محمد رئوفی : محمد رئوفی فرزند میرزاحبیب الله سال 1289 در شهر نراق متولد گردید. وی معلم خط و نقاشی در مدارس نراق بود . نام مادرش خانم هُما فرزند سید محمد علی شیخ الاسلام که بعدا شهرت رئوفی را برگزید . همسر آقا محمد به نام بلقیس رئوفی فرزند اسدالله متولد 1292 و تاریخ 27/11/1382 فوت و در بقعه شاه سلیمان نراق دفن گردید . دخترش خانم پروین رئوفی همسر مرحوم مهدی عسگری فرزند زین العابدین اهل درمنک فراهان بود . خواهرش فرخ خانم رئوفی همسر مرحوم قدرت الله عامری فرزند محمود اهل بَقَم اردستان می باشد .
برادرش علی رئوفی (سرهنگ رئوف) حدود سال 1384 فوت نمود .
آقا محمد رئوفی تاریخ 22 مهر 1372 دعوت حق را لبیک گفت و در حجره ی اطراف بقعه شاه سلیمان نراق خاکسپاری گردید .
* مظفر قاسمی : مظفر قاسمی فرزند میرزا محمدبن حاج حسین صابونی سال 1304 در نراق متولد گردید . وی خدمتگزار چندین مدرسه از جمله نراق بود و تاریخ 9 مرداد 1331 فوت نمود و پیکرش در بقعه متبرک زبیده خاتون(س) از نسل چهارم امام جواد علیه السلام دفن گردید . یکی از فرزندان ایشان به نام سرتیپ بهرام قاسمی تاریخ 10 شهریور 1368 طی عملیات رزمایش بیعت در بهمن شیر خوزستان به شهادت رسید . همسر آقا مظفر مرحومه مُرصع یوسفی فرزند علی نام داشت . برادر مظفر به نام میرزا منصور از مومنینی بود که سال 1360 فوت نمود .
* عزیزالله مهدوی : عزیزالله مهدوی فرزند میرزا عبدالحسین بن فضل الله مالک سابق قسمتی از مزرعه طالبه شهر نراق تاریخ 27 شهریور 1394 بدرود حیات گفت و در قطعه 212 ردیف 103 شماره 18 بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپرده می شود . وی در ارتش اشتغال داشت . برادرانش فضل الله ؛ ولی الله ، حشمت الله و خواهرانش فروغ و افتخار مهدوی نام دارند.
* عباس غفاری : عباس غفاری فرزند نصرالله بعدا به اداره ثبت و اسناد منتقل گردید . ایشان تاریخ 28 آذر 1362 فوت و در قطعه 9 ردیف 126 شماره 25 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید . نام همسرش مرحومه فهیمه فرجی و تنها فرزندشان مهران غفاری نام دارد . برادرش یوسف غفاری نام داشت . شوهر خواهرش به نام سید جلال صنیعی اهل قم از فرهنگیان باسابقه در شهر نراق بود .
* قدرت الله عامری : قدرت الله عامری فرزند محمود سال 1298 در روستای بَقَم از توابع شهرستان اردستان استان اصفهان متولد گردید . ایشان به عنوان معلم وارد شهر نراق شد و سال 1322 با بانوی نراقی به نام فرخ خانم رئوفی فرزند حبیب الله(1308 – 0) ازدواج نمود. از سال 1330 نماینده فرهنگ نراق گردید و زحمات موثری از او به یادگار مانده تا اینکه سال 1334 به تهران منتقل گردید .
مرحوم قدرت الله عامری و همسرش فرخ خانم رئوفی
آقای عامری تاریخ 11 اردیبهشت 1369 فوت و در قطعه 110 ردیف 162 شماره 45 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری شد . دو فرزند مرحوم به اسامی دکتر علی اکبر و دکتر ناهید در نراق و جاسب متولد گردیده اند .
* احمد نراقی : میرزا احمد خان نراقی فرزند محمد مهدی بن میرزا زین العابدین(زین العابدین از نواده های ملاکوهی ملقب به پیر) سال 1270 شمسی در شهر نراق دیده به جهان گشود و تاریخ 13 فروردین 1335 در سن 85 سالگی در تهران بدرود حیات گفت و پیکرش در قبرستان مخصوصی به نام گلستان جاوید در منطقه مسگرآباد خاکسپاری گردید . این مکان سال هاست به فرهنگسرای خاوران تبدیل گشته است . ایشان مسئول دارایی شهرستان های ملایر ؛ بروجرد ؛ نهاوند بود .
تنها برادر وی به نام قوام نراقی نیز مسئول دارایی یکی از شهرهای شمالی ایران بود که شهرتش را به فروزنده تغییر داد و اکنون فرزندانش به این شهرت می باشند .
احمدخان نراقی دو خواهر داشت که یکی به نام ... در جوانی فوت نمود و دیگری به نام حاجیه نراقی(در نراق به عمه خانم مشهور بود) فرزند محمدمهدی تاریخ 15 فروردین 1381 در سن 85 سالگی فوت و در وادی السلام نراق خاکسپاری گردید .
احمد خان نراقی چندین همسر در زمان های مختلف اختیار نمود که یا فوت و یا به جدایی انجامید که اسامی آنان عبارت است از : طلعت(شمس السلطنه) امینیان - بلقیس - قمر نراقی - ماه سلطان - شازده خانم جهان سوزی- هَمدم - فاطمه حسینی
* سید احمد جوکار : سید احمد جوکار فرزند سید جلال خدمتگزار مدرسه زادگاهش و از محبین شریف بیان الحق نماینده فرهنگ و حجت الاسلام آقا حسین فاضلی مجتهد نراق بود . ایشان صاحب یک مغازه کوچک هم بود . وی متولد 1/7/1270 و سال 1347 فوت نمود ودر گورستان ابن بابویه شهر ری دفن گردید . همسرش مرحومه فاطمه عابدی فرزند محمد باقر(0-1382) نام داشت .
* هدایت الله رحیمی : هدایت الله رحیمی فرزند اسکندر خدمتگزار صدیق مدرسه بود . ایشان سال 1300 متولد و تاریخ 1 آذر 1356 فوت و در صحن بقعه شاه سلیمان(ع) شهر نراق دفن گردید .
همسرش بتول قجری فرزند سلطانعلی نام داشت . یکی از فرزندانش به نام علی اکبر شهریور سال 1377 دارفانی را وداع گفت .
* سید جلال صنیعی : سید جلال صنیعی فرزند سید هاشم اهل قم و در فرهنگ شهر نراق نامی آشنا دارد . همسر نراقی اش خانم طلعت غفاری فرزند نصرالله تاریخ 28 مرداد 1358 فوت و در قطعه 9 ردیف 122 شماره 38 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید . دو دخترشان اشرف السادات و آذرمیدخت نام دارند .
پسر بزرگشان هوشنگ در منطقه 8 آموزش و پرورش آموزگار بود . اسدالله کارمند و در ثبت اسناد اشتغال داشت . پسر کوچکشان سید محمد صنیعی خلبان ماهر نیروی هوایی بود که قبل از انقلاب با هواپیما سقوط و جان سپرد . سید جلال صنیعی تاریخ 24 فروردین 1361 فوت نمود و در قطعه 9 ردیف 119 شماره 36 خاکسپاری گردید .
* فضل الله مهدوی : فضل الله مهدوی فرزند میرزا عبدالحسین بن فضل الله بن محمد جواد نراقی جزء فرهنگیان نراق و به مدیر مشهور بود . همسرش مرحومه مهین یوسفی فرزند حسین خان در 38 سالگی فوت نمود ودر یکی از قبرستان های قم دفن گردید .
آقا فضل الله ازدواج مجدد نمود و با فرزندان در شیراز مرکز استان فارس سکونت یافت. فضل الله سال 1370 فوت و در قبرستان شیراز خاکسپاری گردید . برادرانش عزیزالله ؛ ولی الله ، حشمت الله و خواهرانش فروغ و افتخار مهدوی نام دارند.
* سلطانعلی غفاری : سلطانعلی غفاری فرزند آقا میرزا جواد در فرهنگ شهر نراق تاثیر گذار بود و مسئول دفتر اولین نماینده فرهنگ نراق آقای شریف بیان الحق قهفرخی بود . آقای غفاری رئیس دبستان نراقی و مدتی مسئول تعلیمات اساسی نراق بود که ساختمانش به همت وی و یاری اهالی ساخته شد .
این بنا مقابل بانک ملی واقع است و بعدا نمایندگی آموزش و پرورش در آنجا مستقر گردید . نامبرده تاریخ 16 آذر 1393 دارفانی را وداع گفت و در قطعه 313 ردیف 54 شماره 40 خاکسپاری گردید . همسرش خانم شمسی غفاری فرزند میرزا حسین در تهران سکونت دارد . برادر همسرش آقای علی اکبر غفاری نیز از افراد موثر در فرهنگ شهر نراق می باشد .
* فاطمه بلوچی : خانم فاطمه بلوچی اصفهانی فرزند محمدخان شماره شناسنامه 27774 همسر نماینده فرهنگ نراق و محلات به نام شریف بیان الحق بوده است که در امر تعلیم و تربیت در کنار همسرش فعالیت داشت . حاصل ازدواج آنها سه فرزند شامل پسرشان حسین و دخترانشان فخریه و پری بوده است .
فاطمه بلوچی متولد 1297 و تاریخ 5 فروردین 1370 فوت و در قبرستان بهشت سکینه کرج خاکسپاری گردید .
* خسرو اورمزدی : خسرو اورمزدی خرمشاهی فرزند رستم و مروارید سال 1306 در شهر یزد متولد شد . با داشتن دیپلم دانشسرای مقدماتی تهران سال 1324 در سن 18 سالگی وارد نراق گردید . مدتی در سال های 1334- 1335 نماینده فرهنگ نراق بود و از تاریخ 17 اردی بهشت 1337 طی حکمی از از طرف وزیر فرهنگ به سمت نمایندگی بخش دلیجان و زیر نظر ریاست فرهنگ شهرستان محلات عهده دار مسئولیت می شود .
بهمن ماه 1339 بنا به تقاضای شخصی به فرهنگ اصفهان منتقل و شهریور 1355 به افتخار بازنشستگی نائل می گردد . همسر نراقی اش سکینه خانم رحیمی فرزند اسکندر متولد 1309 تاریخ 29 فروردین 1380 فوت نمود و در قبرستان باغ رضوان اصفهان خاکسپاری گردید
حاصل این زندگی پنج دختر و دو پسر میباشد . سه تَن از دختران آنها به اسامی مهرانگیز(مهری) ؛ فریده و فرشته زحمات زیادی در آموزش و پرورش شهر نراق و اصفهان متحمل شدند . دکتر ناهید اورمزدی نیز از افتخارات این خانواده می باشد.
خانم فریده سال 1391 و همسرش آقای علی اکبر رحیمی فرزند هدایت الله سال 1377بدرود حیات گفتند .
آقای اورمزدی اکنون در اصفهان سکونت دارند .
* مهدی عسگری : مهدی عسگری فرزند زین العابدین(سررشته دار) اهل روستای درمنک در دهستان فشک از توابع بخش فراهان شهرستان تفرش در استان مرکزی می باشد . وی یکی از معلم های منزه و دلسوز در نراق بود و با خانم پروین رئوفی فرزند محمد ازدواج نمود . آقای عسگری متولد 1304 و تاریخ 17 اردی بهشت 1375 دارفانی را وداع گفت و جنب بقعه متبرک شاه سلیمان (ع) شهر نراق دفن گردید .
* علی ابوالحسنی : علی خان ابوالحسنی فرزند میرزاآقا فرج الله ابن میرزا اسداله ابن ابوالحسن خان ابن میرزا رضی خان اصالتا اهل روستای وَرکان از دهستان گلاب از توابع بخش برزک شهرستان کاشان استان اصفهان می باشد . در زمان های متفاوت دو همسر به اسامی بهجت و طوبی ابوالحسنی برگزید و ساکن شهر نراق گردید . مرحوم یک قرن قبل نایب الحکومه نراق و بعضا نیز کداخدا می شناسند .
اهالی بیشتر وی را به نام آقا علی خان می شناسند . ایشان متولد 1235 و تاریخ 4 شهریور 1340 در سن 105 سالگی بدرود حیات گفت و جَنب بقعه شاه سلیمان(ع) به خاک سپرده شد .
* احمد امینیان : حاج احمد خان امینیان فرزند غلامحسین خان سال 1283 شمسی در نراق تولد یافت . همسر اولش اهل استان اصفهان بود و تنها فرزندشان سرتیپ خلبان پرویز امینیان متولد 1306 و تاریخ 31/1/1383 فوت و در نراق دفن گردید .
همسر دومش مرحومه اشرف السادات علوی (1294 – 1377) نام داشت . فرزندان این ازدواج غلامرضا – علی – جمشید – اقدس و اکرم امینیان می باشند .
همسر سومش مرحومه بتول نوروزی فرزند شاطرعبدالله بن غلامرضا متولد 1309 تاریخ 22 آذر 1376 فوت نمود . فرزندان این ازدواج سعید و حمید امینیان می باشند .
پدر حاج احمد به نام میرزا غلامحسین خان(معاون الممالک) و برادرش رضاخان نام داشت . احمد خان امینیان تاریخ 10 بهمن 1366 فوت و در جوار پدر دفن گردید .
* رضا امینیان : رضا خان امینیان فرزند غلامحسین خان سال 1273 در نراق متولد و تاریخ 17 خرداد 1356 بدرود حیات گفت . ایشان قسمتی از تحصیلاتش را در بیروت پایتخت لبنان گذراند . همسرش مرحومه نجمه امینیان فرزند معززالتجار سال 1328 قمری متولد و تاریخ 15 شهریور 1366 فوت نمود . منازل آن سوی پل از فروش و واگذاری زمین های نجمه خانم در حومه شریف آباد در سال ... شروع به ساخت و ساز شد و ابتدا به نام شهرک نجمه آباد مشهور بود که سال ... به شهرک فاضلین نراقی تغییر نام یافت .
فرزندش منوچهر امینیان متولد سال 1345 قمری تاریخ 4 مهر 1366 فوت و در مقبره خانوادگی در کنار شاه سلیمان دفن گردید . فرزند دیگرش محمد امینیان متولد 1316 تاریخ 22 مهر 1394 فوت شد پدر رضا به نام میرزا غلامحسین خان(معاون الممالک) و برادرش احمد خان نام داشت .
* حسین غفاری : میرزا حسین غفاری(1269 – 1/1/1356) فرزند عبدالباقی طبیب نراقی که تاجر بود و در بازار شمس السلطنه مقابل مغازه استاد ماشاءالله عضایی فرزند حسین مغازه داشت . همسرش فاطمه غفاری(0- 1368) فرزند میرزا محمد تقی خان نام داشت . فرزندش علی اکبر مدتی نماینده فرهنگ نراق بود و خدمات شایسته ای از خود به یادگار گذاشته است . فرزندان دیگرشان مرحوم علی اشرف غفاری– مرحومه بتول– شمسی و ملوک می باشند . سه تن از دامادهای نامبرده آقایان اسدالله غفاری ؛ سلطانعلی غفاری و نعمت الله تیموری می باشند . برادران مرحوم میرزا حسین آقایان میرزا جواد و میرزا ابراهیم طبیب زاده بودند .
* حسین یوسفی : حسین خان یوسفی فرزند محمد یوسف بن طغان در گذشته کدخدا بود و به دلیل مساعدتی که به ضعیف ها داشت مورد توجه بود . وی تاریخ 2 دی 1366 فوت و در قطعه 102 ردیف 70 شماره 46 بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپرده شد . همسرش مرحومه ملکه نراقی فرزند میرزا احمد خان نام داشت و پس از فوت در مقبره خانوادگی جنب بقعه شاه سلیمان(ع) شهر نراق دفن گردید . تنها دخترشان مهین یوسفی که همسر آقای فضل الله مهدوی فرزند میرزا عبدالحسین بود پس از فوت در یکی از قبرستان های قم دفن گردید . پسرشان بهمن یوسفی تاریخ 9 مرداد 1375 فوت و در قطعه 80 ردیف 21 شماره 14 خاکسپاری شد . فرزند دیگرشان مسعود یوسفی با همسرش که دختر عمویش می باشد در تهران سکونت دارد .
* حبیب الله فروغی : حبیب الله فروغی فرزند ملا علی بن ملا ابوالقاسم نراقی بود . همسرش فاطمه فروغی فرزند حاج محمد علی و فرزندانش احمد ؛ محمود ؛ قاسم ؛ علی محمد و فضل الله فروغی نام دارند .
خواهرانش فاطمه و ملوک و برادرش فتح الله فروغی می باشند. هنرمند پُر آوازه ایران مرحوم فریدون فروغی برادرزاده ایشان بود . جدّش آخوند ملا ابوالقاسم نراقی سال 1321 و پدربزرگش ملاعلی فروغی تیر ماه 1330 و آقاحبیب الله سال 1353 بدرود حیات نموده اند .
* محمود معتقدی : میرزا محمود معتقدی فرزند میرزا رضا دارای شناسنامه شماره 757 متولد نراق می باشد .
همسرش مرحومه طاهره نراقی فرزند میرزا احمد خان دارای شناسنامه شماره 1741 در آمریکا فوت و خاکسپاری گردید . یکی از فرزندانشان دکتر بیژن معتقدی نام دارد .
* احمد فروغی : احمد فروغی فرزند حبیب الله بن ملا علی بن ملا ابوالقاسم نراقی سال 1302 در نراق متولد گردید . وی از معلمین دلسوز مناطق نراق و جاسب بود . این آموزگار پُر تلاش بعد به تهران منتقل و بازنشسته گردید .
همسرش مرحومه پری فروغی فرزند اسدالله(دختر عمه اش) و دارای سه فرزند به اسامی گیتی ؛ مینا و مینو فروغی نام دارند . برادرانش محمود ؛ قاسم ؛ علی محمد و فضل الله فروغی نام دارند .
آقای احمد فروغی نهایتا تاریخ 7 مرداد 1364 فوت و در قطعه 82 ردیف 34 شماره 51 در بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .
* علی اکبر غفاری: علی اکبر غفاری فرزند آقا میرزا حسین بن میرزاعبدالباقی سال 1303 شمسی در شهر نراق متولد گردید . با داشتن دیپلم قدیم در فرهنگ خطه های شهابیه خمین ؛ دلیجان ؛ محلات و نراق جایگاه ویژه ای دارد و خدمات فرهنگی ارزشمندی را ارائه نموده است . چندین سال و مشخصا طی سال های 1338 الی 1343 نماینده فرهنگ شهر نراق و مدتی نیز سرپرست امور اوقاف نراق بود.
سال 1329 ازدواج نموده و دارای سه دختر(سیمین – سوسن – فرشته) و یک پسر به نام فریدون غفاری می باشد . همسرش نصرت خانم رضوانی فرزند هدایت الله از معلّمین زحمتکش و مدتی نیز مدیر دبستان دخترانه سیّاح نراق بود که تاریخ 20 آبان 1389 فوت و در قطعه 8 ردیف 107 شماره 26 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .
* بانو جواهر رضوانی : جواهر مسلمین رضوانی فرزند نعمت الله اولین معلم پایه اوّل ابتدایی دبستان پسرانه شهر نراق که مکان مدرسه در کاروانسرا و جنب بازار شمس السلنطه بود . مشارالیها سال 1327 استخدام و 24 سال بعد در سال 1351 بازنشسته گردید .
سال 1331 با یکی از فرهنگیان به نام آقای کریم شیبانی فر فرزند عباس متولد 1311 و اهل خورهه محلات که هشت سالی در منطقه نراق آموزگار بود ازدواج نمود . حاصل ازدواج آنان دو دختر(نسرین و ناهید) و یک پسر به نام دکتر ناصر شیبانی فر می باشد که در استکهلم کشور سوئد در رشته دندانپزشکی فعالیت دارد . جواهر خانم تاریخ 28 فروردین 1377 فوت و در قطعه 74 ردیف 96 شماره 74 بهشت زهراء(س) تهران دفن گردید .
* حسین اشرفی : حسین اشرفی فرزند کَرَم به عنوان خدمتگزار در سال تحصیلی 1328-1327 در مدارس نراق استخدام شد . وی یکی از نوازندگان محلی تُنبَک (تُمبَک) بود که یکی از سازهای کوبه ای(ضربی) ایرانی است . ایشان متولد سال 1330 قمری(1290 شمسی) و تاریخ 2 مهر 1361 به رحمت خدا پیوست . همسرش مرحومه منوّر اشرفی فرزند علی بیک بنت غلامرضا متولد 1287 و تاریخ 9 مهر 1381 فوت نمود .