سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

۲۱ مطلب در فروردين ۱۴۰۰ ثبت شده است

نراق بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی همچنان به رسم قدیم در چند مکان از دربهای چوبی و ارسی استفاده می شود .

 اُرُسی چیست؟
ارسی گونه ای در چوبی و شبکه دار کشویی است که به جای گشتن روی پاشنه گرد، به صورت عمودی بالا و پایین رفته و باز و بسته می شود .این درها در قسمت بالا، دارای یک محفظه دو جداره هستند و موقعی که لنگه های ارسی بالا کشیده می شوند در میان جداره ها پنهان می شود تا منظره نامناسبی را به اتاق ندهد.
در قدیم چیزی به نام در کرکره ای وجود نداشت و همه درها از چوب ساخته می شد که ارسی نمونه ای آن بود و کار همان درهای کرکره ای امروزی را انجام می داد. بلندای ارسی از کف تا آسمانه(سقف) بود و عمدتا درگاه آن رو به حیاط باز می شدند و مستطیل شکل بودند.

بدنه ارسی با چوب به شیوه منبت کاری و مشبک(گره چینی) و نقش های متنوع هندسی ساخته می شود و سپس درون شبکه های چوبی شیشه های رنگی به رنگ های زرد، سبز، قرمز و آبی کار گذاشته می شود . ارسی ها معمولا از ۱ تا ۶ لنگه ساخته می شوند . در بنای مسجد جامع نراق پای پله ورودی از این نوع درها با شبکه های رنگی دیده می شود.
در اکثر خانه های قدیمی نراق ارسی های یک لنگه وجود دارد که یک نمونه آن در محله سفلی نراق در خانه قدیمی مرحوم سید جواد جوادی فرزند سید جعفر دیده می شود که درگاه آن رو به طرف بالکن و حیاط خانه است. درهای ارسی معمولا متحرک و مستطیل شکل و پنجره های آن ثابت  و به شکل مربع ،مستطیل ، دایره ای می باشند. پنجره ها معمولا بالای ورودی اتاق و یا در قسمت فوقانی دیوارهای بلند اتاق یا فضاهای دیگر خانه ها دیده می شوند.

اگر گذری به بافت تاریخی نراق داشته باشید این پنجره ها چه در خانه هایی که تخریب شدند و یا سالم ماندند قابل رویت هستند. برخی از آنها شیشه ندارند و به عنوان باد خور از آنها استفاده می شده و بعضی دیگر دارای شیشه های رنگی هستند که به عنوان نورگیر کاربرد داشتند.
هنر ارسی سازی پیوندی بین نازک کاری چوب ، شیشه بری، نجاری و طراحی است و صنعت نجاری هم هنگامی که با هنر طراحی و ظرایف نازک کاری تلفیق شود حاصل آن پدیده ای زیبا و جذاب است که ارسی یکی از این پدیده هاست.
متاسفانه این هنر ارزشمند با ورود آهن به کشور رو به نابودی گشته و گسترش پیشین خود را از دست داده است .

تاریخچه ارسی
در بعضی فرهنگ ها این هنر را وارداتی از روس می دانند که باید متذکر شد که این هنر در دوران صفویه در ایران رواج داشته در حالی که مراودات ایران و روسیه از دوره قاجار به بعد بوده است. بنابراین تاریخچه این هنر در ایران طبق آثار به جا مانده در شهرهای دارای بافت تاریخی از جمله شهر تاریخی نراق به دوره صفویه بر می گردد و در دوره قاجاریه هم تغییراتی در طرح های آن انجام شده است.

به طور کلی ارسی و گره چینی که یادگاری از زمان قدیم‌ است در اغلب نقاط کشور دیده می شود و نمایی منحصر به فرد و متفاوت برای خانه های قدیمی است.

در هنر ارسی سازی میخ و چسبی به کار نمی رود و تمام نقش و نگارهای ارسی به وسیله اتصالات ظریف چوب (کام و زبانه)به هم وصل می شوند. برای این کار ابتدا طرح اولیه با اطلاعاتی از هندسه و مثلثات روی کاغذ تهیه می شود و سپس با دقت و ظرافت چوب ها بریده می شود و شیشه ها با مهارت خاصی کنار هم چیده می شود و تمام اتصالات با فنون زیبای نجاری به هم وصل می شوند.
پنجره های ارسی می تواند دارای شیشه های رنگی کوچک یا بدون شیشه باشد. در خانه های قدیمی نراق هر دو نوع آن دیده می شود.در اتاق های تابستان نشین پنجره ها مشبک که بالای ورودی اتاق نصب می شوند عمدتا فاقد شیشه هستند و نقش باد خور را ایفا می کنند و در هوای گرم ، باد ملایم و مطبوع را با کوران هوا به داخل اتاق هدایت می کنند ولی در اتاق های زمستان نشین شیشه ها ساده و بی رنگ بودند و باعث تابش نور خورشید به داخل خانه می شوند.

در قدیم که مانند امروز در های چوبی چهار لنگه و صنعتی وجود نداشت از ارسی ها برای جدا کننده اتاق های بزرگ استفاده می کردند.این ارسی ها در بین دو تالار قرار می گرفتند تا در موقع لزوم درهای آنها باز شوند و یک فضای بزرگ برای اتاق ها ایجاد کنند .

کاربرد ارسی:
۱-نور فضای داخل خانه را تامین می کند
۲-دید و منظره بیرون را در اختیار افراد ساکن خانه قرار می دهد.
۳-از شدت نور آفتاب و گرمای آن می کاهد.
۴-مانع از دیدن افراد خارج از ساختمان به داخل خانه می شود
۵-دور کردن حشرات مزاحم ، شیشه های رنگی ارسی با ایجاد نورهای رنگارنگ باعث دور شدن و خارج شدن حشرات مزاحم از فضای بیرونی اتاق ها دارای پنجره های ارسی می شوند.
۶-ارسی باعث می شود نور خورشید به اندازه کافی وارد اتاق شود نه کمتر و نه بیشتر.
۷-ارسی باعث محدود کردن دید بیرون به داخل خانه و ایجاد محرمیت می شود.

ارسی سازی از هنرهایی است که به علت ورود درهای فلزی و چوبی صنعتی رو به فراموشی گذاشته و هنرمندان ارسی ساز حرفه خویش را از دست دادند و در صورت لزوم بیشتر به مرمت در و پنجره های قدیمی با گره چینی می پردازند .
در شهر تاریخی نراق که بافت تاریخی دارد و ساختمان های قدیمی آن مجهز به انواع درهای چوبی قدیمی مانند کوبه ای و حلقه ای ، تخته ای ، درب های بلند کاروانسراها و قلعه ها،سازه های بقاع متبرکه و از همه مهمتر درهای شبکه ای با گره چینی می باشد نشانه آن است که در این کهن شهر استاد کاران نجار حرفه ای وجود داشتند که این سازه های چوبی بدست توانمند آنها ساخته شده است .

با توجه به اینکه حدود دو قرن از پیشینه درهای ارسی و گره چینی در شهر نراق می گذرد هنوز نگذاشتند که این حرفه منسوخ شود و استادانی همچون حاج میرزا علی و حاج سلطانعلی قجری فرزندان غلامعلی و غلامرضا حمزه ای فرزند محمد علی و ... در این کار تبحر دارند .
اگر چه کارشان جنبه تولیدی ندارد ولی با کمال میل به مرمت و بازسازی پنجره های قدیمی و سایر سازه های چوبی نظیر نخل ها و سایر سازه های چوبی قدیمی اهتمام می ورزند که این خود باعث افتخار نراق است. حتی ساخت سازه های چوبی دکوری و تزیینی همراه با گره چینی در حال حاضر هم توسط آقای غلامرضا حمزه ای انجام می گیرد و به همشهریان و گردشگران فروخته می شود .

سایت سلحشوران شهر نراق ، از نویسنده ، محقق و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ شهر نراق استاد مرتضی علی آقایی بابت این نوشته سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۷ فروردين ۰۰ ، ۱۳:۴۸
سلحشوران شهر نراق

21 جمادی الاول 1335(برابر با 24 اسفند 1295)
از نَراق الی محلات
 قربان حضور مبارک گردیم
یکسال متجاوز است امین مالیه انواع و اقسام هتاکی و بی قانونی را نسبت به اهالی نموده و صدمات لا نهایت وارد کرده و چون به ستوه آمده به مقامات عالیه تظلم نموده ایم بر عداوتش افزوده هر ساعتی آنتریکی مینماید و صدمه ای و افترایی روا میدارد منجمله راپورت(گزارش) داده که حبیب دشتبان سرقتی در شعبه(بخش) شده و ظنین واقع گشته دستخط مبارک صادر که تحقیق نمایند .
حضور آقای نایب الحکومه با کمال خضوع عرض شد هرکس را امین مالیه قبول دارد مجلسی منعقد و حبیب را استنطاق نمائید، اگر حبیب سارق و یا ظنین واقع شد دیناری صَد دینار میدهیم و هرگونه مجازات هم میشویم ،نمیدانم چه علت دارد که اقدام در این کار نفرمودند .

لهذا به عرض مبارک میرسانیم اولاً تمام دارایی عموم اهالی در دست حبیب است و غفلت و اِنفِکاک(جدایی) از وظیفه اش نمیتواند و ابداً مظنون و غیر امین نیست ، ثانیاً سرقتی در شعبه(بخش – شاخه) نشده و کذب محض است . با وجود اینها مقرر فرمائید یکنفر نماینده از طرف مالیه محلات ، یکنفر از طرف حضرت مستطاب اجل اکرم عالی به نراق بیایند در حضور آقای  نایب الحکومه و حضور علمای اَعلام و تجار و اعزّه تحقیقات کامل در محل بفرمایند .
اگر حبیب سرقتی کرده است به بدترین عذاب معذب فرمایند و دیناری صد دینار بگیرند و اگر ثابت نمودیم که امین مالیه محض غرض و عداوت و پیچیدگی این عنوانات را نموده حفظ جان و مال رعیتی که مطیع اوامر دولت و هرگونه اجحاف را تحمل می‌نماید بر ذمه(ضمانت) فتوت حضرت حکمران است و باید با کمال فتوت در این باب اقدام و تحقیقات کامله بفرمایید و جان رعیت بیچاره را از چنگال اجحاف و تعدیلات و تعرضات امین مالیه محفوظ دارید .
چاکران(ارادتمندان) اهالی نراق

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارجمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی نامه 107 سال پیش اهالی نراق به حکمران محلات سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۷ فروردين ۰۰ ، ۱۳:۲۶
سلحشوران شهر نراق


ما را در سر سودای عاشقی است

                                                   و دفاع همچنان باقیست

                                                                                                                                                                                                              و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۲۶ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۳۱
سلحشوران شهر نراق

نراق
اخوی عزیزالوجود(میرزا عبدالحسین مهدوی نراقی فرزند فضل الله)
 مراتب را تفصیلاً توسط میرزا باباخان نوشتم انشاءالله رسیده است و از مطالب مسبوق شده اید و مقداری رَحم به دل شما آمده و مقداری وجه لابد فرستاده اید . باری اگر هم نفرستاده اید شما را بخدا قَسَم میدهم بفرستید که لازم است . والله از خجالت طلبکار نزدیک است بمیرم ، والله آبروی من از میان رفت و باعث شما شدید ، عزیز من شما را به وحدانیت حق قَسم میدهم محض رضای خدا تصدّق کنید و قدری وجه بفرستید.

مدتی است کاغذی از شما نرسیده البته مراتب را بنویسید و زمستان نزدیک شده و چوب لازم داریم . آقا میرزا فضل الله اظهار داشت که در محلات خیال دارم در نراق قدری چوب بخرم ، بنده به ایشان عرض کردم هر قدر هیزم لازم دارید در نراق از اخوی بگیرید و حواله دهید در محلات به من بدهند ، حالیه به شما می نویسم بنده تقریباً تا آخر زمستان شصت مَن سنگ شاه بلکه علاوه هیزم لازم دارم هرقدر میرزا فضل الله میخواهد بدهید و حواله بگیرید بفرستید و مابقی را هم با الاغ خودتان بفرستید و حالیه هم که الاغ دارید البته بفرستید که زمستان آمد و هوا سرد شده و کرسی را هم بگویید درست کند و بفرستید. مبادا فراموش شود .
لوازمات
هیزم تَر و خشک تقریباً شصت مَن.
خاکه ذغال(زغال) پنجاه مَن
کُرسی یکعدد
البته اینها را فوری بفرستید که لازم است .
آقای عباسقلی خان و آقای شیرزاد خان و آقای میرزا رحمان و آقای محمد صادق خان عرض سلام میرسانند و از بابت پوست ها تمام را به توسط میرزا قوام(احتمالا میرزا قوام نراقی برادرِ احمد خان که فرزندانش نام خانوادگی را به فروزنده تغییر دادند) میفرستم آقای رییس پسند نکردند و قوطی سیگار را هم خواهم فرستاد توسط میرزا قوام .آقا شیخ حسین مطالبه وجه چیت را میکند بدانید . اخوی جان خواهشمند است طلاق نامه کِشور کُلفت میرزا عبدالحسین(عبدالحسین مهدوی نراقی فرزند فضل الله) را هر طوری شده گرفته بفرستید محمدرضاخان(احتمالا محمد رضا خان یوسفی فرزند طوقان) اظهار داشت نزد من است این مطلب را فراموش نکنید هرطوری هست گرفته بفرستید .
گندم باری نه تومان و هفت ریال
جو باری شش تومان و چهار ریال
این مَظنه امروز که روز سه شنبه است میباشد فردا را خدا عالم است.

پشت و روی پاکت نامه :
نراق
خدمت اخوی مُکرَم مهربان آقا میرزا عبدالحسین تاجر نراقی زیده عزه العالی
25 بُرج عقرب(آبان) 1298(برابر با 23 صفر 1338)
عباس نراقی(فرزند فضل الله نراقی معاون التجار)

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارجمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی نامه عباس نراقی به برادرش عبدالحسین در یک قرن پیش سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۶ فروردين ۰۰ ، ۱۳:۲۴
سلحشوران شهر نراق

احمد ابراهیمی فرزند عباس دارای شناسنامه 3081 تاریخ 11 فروردین 1339 در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان متولد شد .

پدرش آقای عباس ابراهیمی فرزند حسین متولد 2 خرداد 1306 تاریخ  4 اسفند 1356 در سن 50 سالگی بر اثر بیماری بدرود حیات گفت و پیکرش در صحن بقعه شاه سلیمان(ع) شهر نراق خاکسپاری گردید .
مادرش خانم بهجت عظیمی فرزند جواد شیرزنی بود که در فقدان همسرش مرحوم عباس ابراهیمی زندگی را با سختی برای فرزندانش اداره کرد . سه شنبه 20 شهریور 1397 برابر با اول محرم 1440 پیکر پاک این مومنه در قبرستان گوهردشت کرج خاکسپاری گردید .

 

مرحوم عباس ابراهیمی                                                             مرحومه بهجت عظیمی

این خانواده علاوه بر احمد دارای دو پسر دیگر به اسامی علی اصغر و قاسم و دخترانی به نام های  فاطمه – طاهره – نیّره و ام البنین ابراهیمی دارند .
حاج علی اصغر ابراهیمی آبان 1395 دار فانی را وداع گفت و در قبرستان رجایی شهر کرج دفن شد .

این خانواده علاوه بر احمد دارای دو پسر دیگر به اسامی علی اصغر و قاسم و دخترانی به نام های  فاطمه – طاهره – نیّره و ام البنین ابراهیمی دارند .
حاج علی اصغر ابراهیمی آبان 1395 دار فانی را وداع گفت و در قبرستان رجایی شهر کرج دفن شد .

 احمد ابراهیمی وقتی از نعمت پدر محروم شد جوان 17 ساله بود و مجبور شد پس از تحصیل در نراق و تهران به بازار کار روی آورَد تا کمک حال مادر و خواهر گردد . او به جهت کسب درآمد زندگی طاقت فرسایی را شروع کرد و به کار و تلاش مضاعف پرداخت . به سن قانونی که رسید و هنوز جنگ عراق آغاز نشده بود دفترچه آماده به خدمت دریافت و روانه سربازی شد . 

https://ajashohada.ir/MartyrMedia/pic/1223/b2bc729536a04ca6639c1cbc44bb18b5dad85e7e.jpg

برای اینکه مطالب به طور مستند و متقن مرقوم شود به مصاحبه و گفته همدوره سربازی و همسنگرش جلب نظر می کنیم :

اینجانب محمود ترابی فرزند قاسمعلی اهل روستای خاوه اردهال از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی می باشم . ما تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۵۹ به خدمت سربازی اعزام شدیم . از خاوه و نراق بیش از 15 نفر با یکدیگر بودیم . دوره آموزش را در مرکز آموزشی ۰۳ عَجَب‌شیر از واحدهای مراکز آموزش نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در استان آذربایجانشرقی سپری کردیم . دو ماه و نیم یا دقیق تر ۷۸ روز از آموزش گذشته بود که پایان دوره را در پادگان عَجب شیر جشن گرفتیم .

تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران آغاز شد و ما را مستقیم به کرمانشاه منتقل و در لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه – تیپ ۳ - گردان ۲۱۱ تانک سازماندهی کردند . سپس از آنجا به پادگان ابوذر در ۲۰ کیلومتری شهرستان سَر پُل ذَهاب منتقل شدیم .  چند مرحله برای دفع تجاوز دشمن بعثی به خطوط مقدم اعزام شدیم و سلحشوری سربازان ارتش در فصل اوّل جنگ مثال زدنی بود .
احمد ابراهیمی برای برپایی آیین های عاشورایی زادگاهش شهر نراق به مرخصی رفت و تاریخ ۲۶ و ۲۷ آبان ۱۳۵۹ یعنی تاسوعا و عاشورای حسینی(ع) را پشت سر گذاشت و چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۵۹ برابر با ۱۱ محرم ۱۴۰۱ به پادگان محل خدمتش بازگشت .

تاریخ  ۲۰  آذر ۱۳۵۹ الی ۲۷ آذر ۱۳۵۹ به مدت یک هفته تعدادی از سربازان از جمله ابراهیمی در جبهه آب باریک حضور فعّال داشتیم و پس از پایان ماموریت مجددا به پادگان ابوذر بازگشتیم . مجددا نام تعدادی از ما در لیست خط مقدم جبهه نوشته و اعلام شد که چند نفر از سربازان به فرمانده گروهان اعتراض کردند ولی دشمن در حال تهاجم به کشورمان بود و می بایست با ، متجاوزین وارد جنگ شویم . تاریخ ۲ دی ۱۳۵۹ حدود ۳۰ سرباز برای استقرار به منطقه سرآبگرم سرپل ذهاب اعزام شدیم . نیروهای ارتش متجاوز عراق برای جمع آوری اطلاعات به پشت خط تانک های ایرانی نفوذ می کردند . من و احمد هم پُست بودیم . شب که از ارتفاع به جبهه کوره موش نگاه می کردیم آتشبارهای سنگین عراق را به اتفاق تماشا می کردیم .

پنج شنبه مورخ 4 دی ۱۳۵۹ برابر با 17 صفر 1401 در سومین ماه جنگ فرمانده اعلام کرد امروز نوبت ترابی و ابراهیمی است که ناهار نیروها را بیاورند و بین سربازان توزیع کنند . آمدیم سر جاده آسفالته منطقه سَرابگرم(سَراب گرم) که یک استخر آب آنجا بود . احمد گفت محمود چند لحظه صبر کن تا من نیاز به غسل واجب دارم و درون آب سرد رفت . حتما غسل شرعی را با غسل شهادت همزمان انجام داد و بعد که لباس هایش را پوشید به بنده گفت : احساس خاصی دارم و فکر می کنم چیزی به پایان عمرم باقی نمانده است .

در همین اثنا ماشین غذا از راه رسید و از طرفی توپخانه ارتش عراق بی رحمانه منطقه را زیر آتش گرفته و گلوله باران می کرد . ما سهمیه غذای ظهر را تحویل گرفتیم و هنوز اذان شرعی ظهر نشده بود تا خواستیم حرکت کنیم که یک گلوله توپ دشمن بعثی عراق در جبهه سرابگرم سرپل ذهاب از سمت راننده کنار ماشین به زمین اصابت کرد .  خاک که فرو نشست مشخص شد چند نفر مجروح و من(محمود ترابی) از ناحیه شکم زخمی شدم و در کمال حیرت احمد ابراهیمی را دیدم که از پشت سَر ترکش خورده و بال در بال فرشتگان گشود و به شهادت رسید .

https://ajashohada.ir/MartyrMedia/pic/1223/3e28336250183d2063ce83c0b5b3a777e6c96866.jpg

در ادامه فرازهای دیگری از شرح حال شهید ابراهیمی را مرور می کنیم :  
احمد دومین شهید خاکسپاری شده در شهر نراق(اولین شهید پاسدار محمدعلی قجری بود) و اولین سرباز شهید منطقه بود که پس از شش ماه خدمت سربازی به عِند رَبهم یُرزقون پیوست .
پیکر مطهرش پس از تشییع بر روی دستان مردم شهید پرور و خداجوی شهرستان دلیجان در بقعه شاه سلیمان(ع) نراق در ایوان عرش منزل گرفت .
شهید ابراهیمی و سایر شهدا امامزادگان عشقند زیرا رهبر انقلاب امام خمینی(ره) فرمود :شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهل یقین است .

بهجت خانم مادر شهید احمد در صحن بقعه شاه سلیمان نراق هر هفته کنار قبر جگرگوشه اش می نشست و با همسر و فرزند شهیدش نجوا می کرد . هر فردی کنار مزار آنها حاضر می شد این مادر با آب نبات و شیرینی از او پذیرایی می کرد و خوشحال می شد که مردم از او به عنوان مادر شهید تجلیل می کنند .
مردم که جهت ملاقاتش به منزلش می رفتند تا از زحمات خودش و ایثارگری های شهیدش تقدیر و تجلیل کنند با گشاده رویی و منزلت از آنان استقبال می نمود . بارزترین فعالیت این مادر زحمتکش و نمونه حفظ حجاب بود که پیام قاطبه شهیدان است .

هنوز انقلاب اسلامی به پیروزی نرسیده بود که احمد در میدان شهر دکه ای دایر و به شغل آب میوه فروشی مشغول گردید . مادر فداکار شهید این دکه را از سال 1360 در اختیار بسیج قرار داد و بسیجیان نیز تا اواخر جنگ هشت ساله به مثابه یک پایگاه کوچک در آن به فعالیت فرهنگی و تبلیغاتی مشغول بودند . صدای مارش پیروزی عملیات رزمندگان اغلب از این دکه به سمع مردم شهید پرور می رسید .
از خصوصیات اخلاقی آن شهید والامقام اینکه به ائمه اطهار علاقه داشت و به امام خمینی رهبر کبیر انقلاب عشق می ورزید .

۰ نظر ۲۵ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۲۳
سلحشوران شهر نراق

قبول اجاره صحیحه شرعیه نمود عالی شان سعادت نشان آقا جان ابن مرحوم آقا محمد علی خالو آقا بابای نراقی از جناب مستطاب عمده التجار آقا میرزا سلیمان خلف مرحمت شان خیرالحاج حاجی عبدالغفار من القصه همگی و تمامی یکطاق از دو طاق موقوفی مرحوم حاجی مهدی(حاج محمد مهدی نراقی فرزند عبدالله واقف کاروانسرا) از جمله بیست و چهار طاق مزرعه حسین آباد که از مزارع قصبه نراق و مستغنی از تحدید و توصیف است با جمیع توابع و لواحق شرعیه آن از صحاری و مجاری و اراضی و مراتع و مرابض و آبار و انهار و اشجار و کلما یتعلق بها بقدرالحصه ابتدا از اول میزان هذا سنه توشقان ئیل(سال خرگوش) خیریت دلیل یکهزار و سیصد و سی و سه الی انقضای مدت سه سال تمام بمال الاجاره مبلغ چهل و پنج تومان فض رایج خزانه احمد شاه قِران عددی یکمثقال ده عدد یکتومان مقرر و مشروط آنکه مال الاجاره او را به قسط السنین سالی پانزده تومان در رفع محصول کارسازی نماید که سه سال مدت مرقوم منال دیوانی او نقدا و جنساً بعهده مستاجر و لایروبی او الی طاقی دو ریال بعهده مستاجر در هر سنه اضافه با خود موجر میباشد عقد مواجره صحیحه شرعیه مشتمل به جمیع شرائط و مراتب مسطور بینهما کما هوالمقرر فی الشریعه المطهره جاری و واقع شد
و کان تحریراً فی یوم دوشنبه شانزدهم شهر ذیقعده الحرام سنه ۱۳۳۳
16 ذیقعده 1333(برابر با 2 مهر 1294)
اعترف بما رقم فیه لدی حره الخاطی
مُهر: عبده الراجی غلام حسین(کاتب سند ملا غلامحسین فروغی فرزند ملا محمد تقی)

از استاد ارجمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند 109 ساله مربوط به مزرعه حسین آباد سپاس گزار می باشیم

۰ نظر ۲۵ فروردين ۰۰ ، ۱۳:۵۵
سلحشوران شهر نراق

به استان اراک ما سفر کن
به شهر کوچک من هم گذر کن

نراق بخشی است از شهر دلیجان
دلیجان و نراق چون روح میباشند ز یک جان

نراق از بیخ  و بُن اصلش قدیمیست
هوا و آب و رنگش طبیعیست

به بازارش که کوچک چون نگین است
به آب انبارهایش که زیبا دلنشین است
 
خوشا بر مردم خوب و نجیبش
به پیران و جوانان رشیدش
 
به مسجدهای این شهر چشم بینداز
به معماری و تاریخ بی بدیلش

به یخچال های خاکی و به بادگیر بلندش
به بیت های قدیمی و عجیبش

 به نخل و کوه اُل چون گوهری ناب
 به غار و جوزغَندهای لذیذش
 
دیار ملا احمد ، ملا مهدی نراقی
به شهر کوچک اما پُر شهیدش
 
امام زاده سلیمان، شاه یحیی با جلوه ای خاص
به راز و رمز پُر نقش و نگارش

به جانبازان و اسیران موقع جنگ  
رشادتها و ایثار جوانان عزیزش

به عطر و بوی بهار دلنشینش  
فرود سنگ آسمانیِ عجیبش

به دانشگاه آزاد و به حوزه
بقاع بی بی زبیده نسل جوادش
 
به قالی های دست بافت گیوه هایش
 به نان های تنورخانه هایش  

ولی افسوس که دیگر نیست گیوه هایش
خدا رحمت کند دوزندگان و مُردگانش

به رودخانه که چون ماری خروشان
قنات های طویل زیر زمینش

به فرهنگ و به عِلم بچه هایش
به داستانهای شیرین پیران عزیزش

به غیرت ، مردی و مردانگیش
به رسم و رسم های جاودانش
 
به دشت و باغ های دلگشایش
به زحمت های کهنسالان زنده نامش

به نخل گردانی و هیئت های زیادش
به عاشورا کفن پوشان بی نظیرش

به پاکی و خلوص مردمانش ،
به عشق علی و چشم گریان بر حسینش

بنازم افتخار من نراقیست
خوشا بر مردمان بی ریایش
 
خداوندا دعا گوید لطفی به این شهر و مردمانش
سلامت باد جوانان و مردان و زنان و کودکانش

 اصغر لطفی فرزند حسینعلی

۰ نظر ۲۴ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۴۰
سلحشوران شهر نراق

به اجاره شرعیه قبول نمودم اینجانب میرزا محمد خلف مرحوم آقا علی اصغر نراقی از عالیحضرت آقا محمد جواد(پدرِ فضل الله نراقی معاون التجار) خَلف مرحمت شان خیرالحاج حاجی محمد مهدی تاجر نراقی همگی و تمامی قطعات زمین املس(جای هموار و نرم) واقعه در دشت بیل باد(بیلاباد) که تخمیناً دوازده مَن به وزن شاه بذرافشان است ابتیاعی از وَلدان آقا عبدالرحیم ملّا که محدود است به حدود اربعه
حدّی به زمین اخوی ام آقا محمود ،
حدّی به زمین جناب خیرالحاج حاجی محمد تقی و
حدّی به زمین آقاعمو کربلائی آقا خانی ،
حدّی به شارع کاشان
بانضمام منضمات و متعلقات الی مدت یکسال تمام به مال الاجاره مقدار ده مَن به وزن شاه گندم بومی پاک کدخداپسند که انشاءالله در سَر خرمن ادا و مُهمسازی نمایم و عذری که خلاف شرع انور اقدس نبوی بوده باشد نیاورم و صیغه مواجره علی النهج شرع جاری گردید .

و کان ذالک التحریر فی اول عقرب یکماه از پاییز رفته سنه 1294
1 آبان(عقرب) 1294 برابر 15 ذی الحجه 1333
مهر: یا محمد (میرزا محمد خلف مرحوم علی اصغر نراقی)
سَوای متن مقدار ده مَن به وزن شاه گندم بومی نراق بر ذمه(ضمانت) کمترین میباشد که جملتان مقدار بیست مَن میباشد انشاءالله رفع محصول کارسازی نمایم . تحریراً فی تاریخ متن 1294
مهر: یا محمد (میرزا محمد خلف مرحوم علی اصغر نراقی)
 اعترف بمارقم فیه   مُهر: عبده زین العابدین
من الشاهدین اقل حاج میرزا کوچک نراقی(فرزند حاج علی نقی نراقی) - 1294
مهر: ابوالقاسم شفیع ابن محمد
مهر: عبده محمد رضا ابن حسن....

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارزشمند حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی اجاره زمین در بیل باد(بیلاباد) در 105 سال قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۴ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۲۹
سلحشوران شهر نراق

اداره اوقاف محلات و سایر الملوک
نمره 48
بتاریخ 11 بُرج جَدی 7 شهر ربیع الاول 1335
(دوشنبه 7 ربیع الاول 1335 برابر 11 دی(جَدی) 1295)
آقای معاون التجار(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) دام مجده
در موضوع سواد(معلومات) حکم آقایان که خدمت شماست و تا کنون رد نکرده اید چه خلافی نوشته شده است ؟ آیا سواد حکم آقایان خدمت شما نیست ؟  آیا دیروز از شما مطالبه نکردم مرقوم فرموده اید دو روز بعد آوردم و شیخ اینجا نبود ، ایشان که جائی نرفته بودند .
وانگهی اینگونه مطالب چه مربوط  به رسیدگی در امر موقوفه است مرقوم فرموده اید ، امروز مجلس تشکیل و استنطاق(بازپرسی) را باتمام برسانید هر زمان که شما تشریف بیاورید ما حاضر و مجلس تشکیل داده خواهد شد . و اما در موضوع مجلس روز گذشته این مجلس را بنده که فراهم نیاوردم و این کارها به من نیز مربوط نیست ، جناب حاجی اسدالله و چند نفر دیگر این مجلس را تشکیل دادند و در همان مجلس با حضور آقایان من عرض کردم چه اصلاح بکنید و نکنید تکلیف من چیز دیگر است .

و باب اینکه مرقوم داشته اید حاجی محمد جعفر (حاج محمد جعفر نراقی ابن حاج محمد ابراهیم تاجر نراقی موصی برادرش حاج محمد تقی) بشما گفته است حق گفتگو با من ندارید من بشما نگفتم حاجی محمد جعفر پیش من که این حرف را نزده است اگر بگوید  جواب او داده خواهد شد . هر زمان پیش شماست تشریف بیاورید و هر فرمایش که دارید بفرمائید اگر رسیدگی و تحقیق نشد حق به جانب شماست و اگر شما عنوانی نفرمائید به ما بحثی نیست
امضا :  اعتبار نظام          رئیس اداره اوقاف محلات و سایرالبلوک
پشت و روی پاکت نامه :
وصول 7 ربیع الاول 1335(برابر 11 دی 1295)
امضا : اعتبار نظام           اداره اوقاف محلات و سایرالبلوک
آقای معاون التجار(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) زیده مجده

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارزشمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی نامه اداره اوقاف محلات به نراق در خصوص اختلاف سنگین بین محمد جعفر و وراث برادرش محمد تقی 107 سال قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۳ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۲۹
سلحشوران شهر نراق
بسمه تعالی


به مناسبت افتتاح دانشگاه آزاد اسلامی در شهر نراق زادگاه فاضل دانشمند ملا احمد نراقی

خوش بُوَد افتتاح دانشگاه
در محیط اصیل و ناب نراق

در خیابان و کوچه و بازار
بوی علم آید از تُراب نراق

چون که گیرد ز مِهر دانش نور
هست روشن تر، آفتاب نراق

به صفای وضوی متّقیان
صاف چون زمزم است آب نراق

پی تحصیل علم و کسب و کمال
همه آماده،شیخ و شاب نراق

در قبال اوامر رهبر
امتثال است بازتاب نراق

زادگاه نراقی آن والا
قُطب و نِحریر مستطاب نراق

عَرش اخلاق را به معراجش
جلوه بخشید،ذوالکِتاب نراق

گرچه گُل رفته از گلستانش
بوی گل جُوی از گلاب نراق

آب فضل و کمال رفته ز جوی
باز بارید از سَحاب نراق

گشت روشن دوباره شمع امید
ز دُرون دلِ خراب نراق

رُو  پی اکتساب عِلم آنجا
تا کُنی دَرک انتساب نراق

بادهِ دانش است در جامش
مستِ دانش شو از شراب نراق

جوشَقان دوستدار عِلم و ادب
می زند چنگ در رکاب نراق

تهنیت باد اوستادان را
بهر استادی ،انتخاب نراق

شعر از شاعر معاصر سیّد حسین مُروّجی ،جوشقان قالی

۰ نظر ۲۲ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۰۵
سلحشوران شهر نراق

تلگراف خانه طهـــــران
توسط سرکار بندگان اجلّ اڪرم آقای معـــاون الممالک(میرزا غلامحسین خان امینیان فرزند حاج میرزا خان معاون الممالک) تحویل در تلگراف خانه
 بدست نورچشمـے آقا شکرالله تاجـر نـــــراقے(شکرالله خان صفایی فرزند حبیب الله) برسد. نور چشمان عزیز آقا شکرالله انشاءالله به سلامت باشید.
حقیر از خمـین آمدم بعد از دو یوم رفتم کمـره(بخش کمره یکی از دو بخش شهرستان خمین در استان مرکزی) یوم قبل وارد شدم. از شما اطلاعی ندارم.انشاءالله بسلامت وارد تہــران شده اید.حالت نورچشمان خوب است.تا زمستان نشده زود بچه ها را بردارید ، با حضرت علـــیا مُکرّم عموقِزی آقا(دختر عمو) محــرم باشید(صیغه بخوانید). نـــــراق زیاد نمانید،مُرافعه والـــــده را دارم .
در باب وجه محمـد خان ژاندار، منزل او نزدیک خانه حاجـی میـــــرزا صباح میباشد نزدیک بازارچه سرا جعفر مِلک پهلو خانه سـردارسـپه رضـاخان معــاون ژاندار، قبض های او را الساعه فرستادم،الباقے را به هر نوعی باشد از او مُطالبه و دریافت دارید، دویّم(دوّم) حواس خودت را صرف این کار کن ، بلکه انشاءالله وصول نمایی.اگر نه به اداره ژاندارمـری باغ شاه (پادگان حُر و دانشگاه جنگ در تهران) عارض بشوید دریافت نمایند. و دیگر آقابـــزرگ را سلام مخصوص برسانید.

مظنّه مغز بادام را جویا شوید،هرگاه صرف میکند شش خَروار دیوان،مغز داریم بفرستم تهـــــران.اگر یکمَن ۳۳ ریال میخرند بفرستم.۳۳ ریال تمام کرده ام. دوهزار هم کرایه می آورد تا تهـــــران.هر... روی دارند.... دویست تومان بخرید بفرستید قـــــم بتوسط حاجـےمحمـدرضــا. با حاجـےابوبکـــــر وجه او را برات میکنم میفرستم.به هر دعائے که خریدید هرگاه ناصری روی مشکی و طنابی تیره دار مشکی و مندوله مشکی و الوان داشته باشد چند نوعی بخرید و لیکن مغبون(زیانکار) نشوید،آنچه باید خرید نمایید از این قرار است به وعده دو ماه:
فاستونی مخلوط زره دار مشکی  توپ
کتانی مشکی تیره دار روی    ۲ توپ
تور روی مشکی              ۲ توپ
مقدوله مشکی الوان روی    ۵ توپ
چیت پیراهن مردانه محرمات اعلا   ۲ توپ
کلی روی سفیددار    ۴ توپ
گل روی سبزدار  ۲ توپ
چیت کتانی پیراهن اعلا   ۲ توپ
چیت منزل گل سرخی   ۳ توپ
ماهوت عالی سورمه ای اعلا ۲ جور   ۱۰ زرع
ماهوت الوان  ۴ توپ
بار ماهوت مشکی الوان  ۲ توپ
فاستونی نخ پشم ۲رقم  ۲۰ زرع
فاستونی پشمی اعلا   ۱۰ زرع
ناصری اسلامیه مشکی   ۱ توپ
چیت عنابی و قهوه ای  ۴ توپ
مخمل مهرماه    ۱۵زرع
چیت مشکی قهوه ای  همه جور  ۸ توپ
چادر   ۲ طاقه
جـــــمع ۱۶ قلم
اینها را موافق...بخرید،وجه او را هم معین نمایید که کی باید بفرستم.اگر آقا بـــــزرگ ندارد به او عطا کنید،جای دیگر نخرد که مغبون نشوید. حضرت علّیـه خانم بـــزرگ(همسر غلامحسین خان معاون المالک به نام عذرا نراقی فرزند حاج اسدالله ابن حاج صادق) و خانم کوچــک( نصرت الملوک صفایی نراقی فرزند میرزا غلامحسین خان همسر میرزا شکرالله خان صفایی) و عموقزی و میـــــرزا شکرالله خان(صفایی) را سلام مخصوص برسانید. نور چشمان را دیده بوسی نمایید. متوجه نورچشمی حشمت المـلوک(حشمت الملوک صفایی فرزند شکرالله همسر سرتیپ احمد سالم نراقی) باشید.نورچشمی خانم کوچـــــک را دعا برسانید. والسلام. هرگاه تازه ای باشد تهـــــران بنویسید .
اقلّ   حبیـــــب الله نـــــراقے(حاج حبیب الله نراقی فرزند حاج محمد مهدی تاجر نراقی ابن محمد ملقب به رئیس التجار و حاج رئیس تاریخ فوت 26 ذیقعده 1353 برابر 11 اسفند 1313 در سن 64 سالگی در مسیر مکه – نام پسرانش شکرالله صفایی و غلامرضا محمدی)
اقلّ چاکر غلامـرضا به عرض سلام و چاکری مصدع هستم و عذر عریضه علیحدّه میخواهم.مطالب جناب خدایگانے مرقوم فرموده اند انشاءالله ملالی ندارید. از قول چاکر خدمت علّیـه عالیـه عموقـزی عرض سلام برسانید.خدمت والده نورچشمی حشمـت الملوک(مادرِ حشمت الملوک صفایی به نام نصرت الملوک نراقی) به نام عرض سلام برسانید.
میـــــرزاشکرالله خان(برادرِ غلامرضا محمدی به نام شکرالله صفایی) را عرض سلام برسانید و عرض میشود که یکدانه کیف خوب چت چابک بخرند و بفرستید .
اقلّ چـاکر غلامـــــرضا(غلامرضا محمدی فرزند حاج حبیب الله تاریخ فوت 9 محرم 1362 برابر 26 دی 1321 )

از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه حبیب الله نراقی و فرزندش  غلامرضا محمدی در 90 سال قبل سپاس گزار می باشیم .

از جناب آقای حمید سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت تایپ و تنظیم سند نود ساله از شهر نراق قدردانی می کنیم .

۰ نظر ۲۱ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۰۵
سلحشوران شهر نراق

 دَرهای تخته ای نوعی درب منحصر به فرد در بازار شمس السلطنه شهر نراق بودند که از چند قطعه تخته  چوبی ضخیم‌ در ابعاد مختلف به طول حدود ۲ متر و عرض حدود ۲۰ سانتیمتر و قطر تقریبی ۵ سانتی متر ساخته شده بودند. زمانی که چند قطعه از آنها داخل یک چهارچوب مخصوص پهلوی هم قرار می گرفت یک نام واحد به نام " درب تخته ای" پیدا می کردند.

از این نوع درب ها معمولا در مغازه های صنوف مختلف راسته بازار مسقف شمس السلطنه و فضای غیر مسقف بازار، از سمت شرق تا محدوده حمام حاج لطفعلی و از غرب تا میدان اصلی نراق به چشم می خورد و نمادی از فرهنگ معماری ایرانی بود.

چرا درب تخته ای؟
علت اینکه از این تخته ها به عنوان در استفاده می کردند این بود که مغازه های بازار از سطح زمین حدود یک متر بالاتر بودند و از طرفی چون بازار محل رفت و آمد عمومی وسایل نقلیه ، مُکّاری ها و چهارپایان بود نصب هرگونه درب دیگر به علت عرض کم بازار غیر ممکن بود چون مانع رفت و آمد می شد و از طرفی درب های چوبی هم قابلیت انعطاف پذیری نداشتند که بتوان آنها را با ورودی مغازه فرم داد.چون عرض بازار محدود بود باید درب هایی را انتخاب می کردند که کمترین فضا را اشغال کند.

درب های تخته ای داخل شیار چهارچوب را اشغال می کرد و در هنگام خارج کردن هم فضای کمی را اشغال می نمود. فقط دو باب از مغازه ها به دلیل تردد افراد فاقد ارتفاع بود و آن قهوه خانه مرحوم نعمت الله اکبری و نانوایی سنگکی شاطر عبدالله نوروزی بود . مغازه های داخل کاروانسراها هم درب های اُروسی داشتند که هنوز هم موجود هستند.

ساختار درهای تخته ای
 درب های تخته ای بر خلاف درهای دو لنگه چوبی فضای کمی را اشغال می کردند و در موقع باز و بسته کردن مشکلی برای مغازه دار ایجاد نمی کرد . ساختار این دربها به گونه ای بود که چهار چوب آنها از طرف بالا و پایین شیاردار و یا ریلی بود و تخته های مربوطه را هم به سبک زیبایی طراحی کرده بودند.این تخته ها از یک طرف در شیار بالای چهار چوب قرار می گرفت و از طرف پایین از لبه خارجی چهار چوب که کمی کوتاهتر بود داخل شیار پایین قرار می گرفت و به صورت کشویی داخل شیار به‌ سمت چپ یا راست کشیده می شد و سایر تخته ها به همین صورت چینش می شدند.

 در پایان آخرین تخته را بعد از قرار گرفتن به جای خود به یکی از تخته بغل از سمت چپ یا راست چفت و بس به هم می بستند و با قفل های پیچی قدیم که چلنگرها می ساختند آن را قفل می کردند. البته برخی از این درها با کلوندونِ روی کاری که در زیر آنها چفت و بس قرار می گرفت قفل می شد. کلیدهای این قفل ها که معمولا چوبی یا فلزی بودند مختص قفل خودش بود و به قفل دیگر نمی خورد .

تعداد تخته های لازم برای این درب ها از 4 تا ۱۰ قطعه متغیر بود و کاسبان مغازه به راحتی از جای خود خارج و یا داخل(چینش)می کردند.
اکثر مغازه ها در شهر نراق و بازار بالاتر از سطح زمین قرار داشتند به طوری که مانند امروز کسی مجاز نبود به داخل مغازه برود. مشتری جلو درب مغازه می ایستاد و صاحب مغازه جنس خریداری شده را به او تحویل می داد . زیبایی این شکل هندسی و جاذبه های دیگر باعث شد چند فیلم سینمایی با همان بافت ساخته شود و قسمتی از فیلم در بازار نراق انجام گرفت که نمونه های آن گذر اکبر و حیدر بود .

بیشتر کاسبان بازار، در زمستان داخل مغازه از کرسی استفاده می کردند. متولدین دهه ۴۰ به خوبی به یاد دارند که صبح های سرد زمستان که به مدرسه می رفتند شاهد منقل های آتش در بازار بودند و دور آن جمع شده و خود را گرم می کردند.منقل آتش مرحوم ماشاءالله عضایی تاجر مومن و مردم دار معروف بود و زودتر از همه روشن می شد و مشتری بیشتری داشت.

تا قبل از طرح شهرسازی نراق، چون بازار در مسیر جاده اصلی قرار داشت و تمام رفت و آمد ها از این مسیر انجام می گرفت بنابراین  از رونق چشمگیری بر خوردار بود. با طرح توسعه شهری و جدا شدن بازار از خیابان اصلی ، فعالیت بازار مختل و از رونق افتاد و عدم توجه اداره اوقاف به آن باعث خرابی های زیاد در بافت داخلی و خارجی آن گردید که اخیرا پس از نیم قرن مورد توجه قرار گرفته است . با ثبت این آثار تاریخی در سازمان میراث فرهنگی کشور انتظار می رفت تا بافت آن دست نخورده باقی بماند که متاسفانه قضیه بر عکس شد تا جایی که طرح معماری داخلی آن هم به هم ریخت و مغازه ها بر اساس سازه های شهری بازسازی گردید و کف بازار در زمان شهردارها با هزینه مضاعف تغییر یافت .

در حال حاضر این گنجینه گرانبها و میراث ارزشمند فرهنگی شهر نراق به علت تغییرات در بافت داخلی و به عنوان یک میراث فرهنگی و جاذبه گردشگری از شکل بازار خارج شده است. هزینه های مصرفی هم در شرایط فعلی فقط برای استحکام اسکلت بنا می باشد .

یادآوری می گردد در حال حاضر فقط یک مغازه کوچک جنب مغازه شیخ محمد جعفری و پشت مسجد حاج شیخ عباس(قمر بنی هاشم) که درب آن با 4 تخته می باشد بیش از یک قرن در بالای بازار به یادگار مانده است .

سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ شهر تاریخی نراق جناب استاد حاج مرتضی علی آقایی از بابت این نوشته قدردانی می نماید .

۰ نظر ۲۰ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۱۵
سلحشوران شهر نراق

به عرض عالی میرساند
سیادت انتساب آقا سیّد میرزای مشهدی ، مال(انتقال وسایل با چهارپایان) از کربلائی حسن مُکاری بکری گرفته از نراق بار حمل مشهد(روستای مشهد اردهال در 15 کیلومتری نراق) نماید ، نراق که آمده اند بار او را با چادرشَب(پارچه رنگارنگ) و بعضی اسباب دیگر نگاهداشته که چند روز نزد آقا حسین نراقی مُکاری بودم و مواجب مرا نداده ، این مطلب چه دخل به سیّد میرزا دارد . التفات فرموده بفرمائید بار و اسباب او را بدهند و کربلایی حسن بیاید مشهد چنانچه طلبی از آقا حسین دارد به قانون شریعت مطهره گرفته به او داده میشود و الا فلذا دیگر متعرض سیّد میرزا شدن خلاف است .

و دیگر جناب کهف الحاج حاجی میرمحمد علی طلبی داشت از شخص مشهدی ساکن نراق این اوقات مُطالبه طلب خود را کرد مُصلحین فیمابین آنها اصلاح کردند به چهار تومان و پنجهزار و محمد حسین پسر مرحوم حاجی مهدی نراقی(عموی فضل الله نراقی معاون التجار به نام محمد حسین نراقی فرزند حاج محمد مهدی ابن استاد عبدالله نراقی) متقبل شده و شرعاً بر ذمه(ضمانت) خود گرفته و قبول کرده و جمعی هم حضور داشتند و ... سپرده جمعی از اهل نراق و مشهد .... او را مُهر کردند و شاهد میباشند و یکماه ...... سپرده است حال در صدد مطالبه برآمده و در اَدای آن مسامحه(مُدارا کردن) و مُماطله(معطل کردن) می کنند آنرا هم بفرمائید بدهند .
و چنانچه این دو فقره را تمام نکنند و از جنابعالی نپذیرند لابد حضرات مشهدی در صدد اخذ و بازیافت طلب خود خواهند شد و موجب زحمت جنابعالی خواهند بود .
 زیاده مطلبی نیست مهمات و .... را قلمی دارند ....
مهر پشت نامه : چاکر احمد نادر علی

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارزشمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی سند حدود 110 ساله در خصوص مُطالبه مُکاری های نراق و مشهد اردهال سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۰ فروردين ۰۰ ، ۱۰:۱۵
سلحشوران شهر نراق

تاریخ 31 شهریور 1359 رژیم بعث عراق جنگ ناخواسته را بر ایران تحمیل نمود . هر ایرانی بر حسب وظیفه و عشق به میهن اسلامی فعالیت جهادی خود را برای حضور در دفاع مقدس آغاز نمود . تعدادی به نبرد مستقیم و دفاع از مرز و بوم به جبهه های خوزستان اعزام شدند و تعدادی میانسال و سن گذشته نیز آبان ماه 1359 از طریق فرمانداری شهرستان دلیجان به منظریه قم ماموریت یافتند .

اماکن تاریخی منظریه

این ماموریت داوطلبانه چندین بار انجام گرفت و هر بار یکی از افراد اعزامی از بالای تریلی به زمین سقوط و مجروح گردید که از نراقی ها حاج رضا رضایی فرزند نظر یکی از آنان بود که با هزینه شخصی معالجه گردید .
وظیفه این عده جابجایی مهمات و تجهیزات جنگی و ارسال به خطوط مقدم جبهه در سرحدات بود . ماموریت افراد که هر بار بیش از پانزده نفر بودند به صورت محرمانه و مابین ده الی پانزده روز به طول می انجامید و حتی تماس تلفنی با خانواده نیز برایشان مقدور نبود .

وزارت کشور
استانداری استان مرکزی(اراک)
فرمانداری شهرستان دلیجان
تاریخ 5/9/1359
فرمانداری محترم شهرستان دلیجان
از زحمات آن فرمانداری کمال تشکر را داشته و تقاضا می شود ترتیبی دهید تا از یکایک افراد قدردانی شود .
نماینده استانداری استان مرکزی - ملک محمدی
ضمنا آمار نفرات 17 نفر می باشد :

1- رمضانعلی دلاوری(فرزند ... اهل دلیجان)
2- محمود صفری(فرزند ... اهل دلیجان)
3- ناصر ابوالقاسمی(فرزند علی اهل دلیجان)
4- سید جمال شجاعی(فرزند ... اهل دلیجان)
5- غلامحسین اکبری(فرزند ... اهل دلیجان)
6- عزت الله اکبری(فرزند حسن اهل نراق)
7- فضل الله دلاوری(فرزند ... اهل دلیجان)
8- عزیزالله فروغی(فرزند ابراهیم اهل نراق)
9- ماشاءالله آقا علی(ماشاءالله یا نعمت الله آعلی فرزند رضا اهل نراق)
10- عباس پیشاور( غلامعباس پیشه ور فرزند حسین اهل نراق)
11- علی مرادی( علی محمد مرادی فرزند نصرالله اهل نراق)
12- اسدالله دلاوری(فرزند ... اهل دلیجان)
13- فرج الله قجری(فرزند نعمت الله اهل نراق)
14- رضا ابراهیمی(فرزند ... اهل دلیجان)
15- سلطانعلی قریبی(سلطانعلی غریبی فرزند محمد اهل نراق)
16- داود خسرو آقایی(فرزند امرالله اهل دلیجان)
17- احمد ابراهیمی(فرزند ... اهل دلیجان)

شماره 4165
تاریخ 10/9/1359
رونوشت جهت اطلاع و تشکر و قدردانی از زحمات آقای(اسامی 17 نفر) در انجام ماموریت محوله ارسال می گردد .
سرپرست فرمانداری دلیجان - سلطانی

۰ نظر ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۴۷
سلحشوران شهر نراق

نمره ۱۰
۱۰۶۳
8 ربیع الاول 1335( برابر با 12 دی 1295)
حضور مبارک بندگان حضرت مستطاب اجل اکرم عالی آقای اعتبار نظام(سهام نظام) رئیس اوقاف(شهرستان محلات استان مرکزی) مدظله العالی مشرف شود
تصدقت گردم
با کمال توقیر(شکوهمند داشتن) و احترام از محضر مبارک تقاضا می نماید سواد(معلومات) محاکمه و استنطاق(بازپرسی) چاکر را با جناب حاجی محمد جعفر تاجر نراقی در موضوع ثُلث مرحوم حاجی محمد تقی رحمت الله فرمودید در صورتیکه قانوناً جایز و صحیح باشد مرحمت فرمائید که به وَرثه آنمرحوم اُناثاً و ذکوراً ارائه داده‌ شود .
ان امرکم العالی المطاع المطاع
چاکر فضل الله نراقی(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد موسم به معاون التجار)

هامش نویسی نامه :
جناب معاون التجار استنطاق ........ نمی شود
 امضاء  .....

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارجمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی نامه فضل الله معاون التجار به سهام نظام در محلات در 107 سال قبل سپاس گزار می باشد .

توضیحات :
حاج محمد تقی تاجر نراقی ابن حاج محمد ابراهیم تاجر نراقی سال 1315 هجری قمری فوت نمود و قبل از مرگ برادرش حاج محمد جعفر و همچنین محمد جواد نراقی فرزند حاج محمد مهدی را وصی خود نمود . محمد جواد پدرِ فضل الله معاون التجار سال 1318 در نراق فوت کرد و حاج محمد جعفر در امر وصیت برادرش کوتاهی کرد و منجر به شکایت توسط وراث حاج محمد تقی گردید و تا سالیان این اختلاف وجود داشت .
فضل الله نراقی معاون التجار پس از مرگ پدرش حاج محمد جواد عهده دار رتق و فتق امور خانواده حاج محمد تقی شد تا حقوق تضییع شده را باز گرداند .

۰ نظر ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۴۷
سلحشوران شهر نراق


ما را در سر سودای عاشقی است

                                                   و دفاع همچنان باقیست

                                                                                                                                                                                                              و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۴۷
سلحشوران شهر نراق

مخفی نماناد  موضوع آمدن سَوارهای بندگان آقای امیر مفخم جهت گرفتن مالیات برای جناب اجل آقای رئیس مالیه نراق دام اقباله خواستند شبانه حرکت فرمایند که مبادا وجهی که از محلات حواله داده اند بگیرند و اسباب مسئولیت ایشان شود ،اینجانبان محض حفظ عموم اهالی و اقتدار دولت و آسایش اهالی و رفع اختلاف فیمابین اهالی ملتزم شدیم که حضرت رئیس حرکت بفرمایند و آنچه در این موضوع به جناب معظم له مسئولیتی واقع شود و وجهی که بگیرند اگر دیوان قبول ننماید به عهده اینجانبان است که از عهده برآییم . فی شهر ذی الحجه الحرام سنه ۱۳۳۴
۱ ذی الحجه ۱۳۳۴ (برابر با ۷ مهر ۱۲۹۴ و مطابق ۲۹ سپتامبر ۱۹۱۶)

روی پاکت نامه :
هو – نراق – خدمت ذی مرحمت اجل عالی آقای معاون التجار(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) روحی فدا مشرف شود

از استاد ارجمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی نامه به معاون التجار در ۱۰۸ سال قبل سپاس گزار می باشیم .

توضیحات :
لطف‌علی‌خان امیر مفخم  فرزند امامقلی خان حاج ایلخانی ملقب به امیر مفخم بختیاری، نظامی و از رجال سیاسی دوره قاجار بود، که در کابینه صمصام‌السلطنه در فاصله سالهای ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۷ وزارت جنگ را برعهده داشت.
سال ۱۳۰۹ به ایلخانی بختیاری رسید. پیشتر پدر وی امامقلی خان حاجی ایلخانی و ۴ برادر امیر مفخم، بنام‌های: محمدحسن خان سپهدار، غلامحسین خان سالار محتشم، سلطان محمد خان سردار اَشجع و نصیر خان سردار جنگ نیز به جایگاه ایلخانی بختیاری رسیده بودند. از این رو خانواده آنها یعنی فرزندان امامقلی خان، به خانواده حاجی ایلخانی شناخته می‌شوند.
لطفعلی‌خان امیر مفخم به همراه سایر قوای بختیاری، در دفع فتنه محمدحسن خان کاشی، که پس از تضعیف دولت مرکزی، در اصفهان و کاشان، سر به شورش برداشته بود و به غارت و قتل مردم می‌پرداخت، مجدانه تلاش کرد.
لطف‌علی‌خان،  به‌عنوان یک فرمانده نظامی علاوه بر ایلخانی بختیاری، به تعبیر دیوانی آن عصر، بر بسیاری از ایالت‌های بزرگ ایران، مانند: خوزستان، اصفهان، کردستان، کرمان، لرستان، کرمانشاهان و مُضافات، بارها حکومت داشت.
لطفعلی خان امیر مفخم فرزند امامقلی خان حاجی ایلخانی است، سال ۱۲۳۶ در چهارمحال و بختیاری زاده شد و سال ۱۳۲۶ در ۱۰۰ سالگی در قلعه دزک شهرکرد بدرود حیات گفت .

۰ نظر ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۰۰
سلحشوران شهر نراق

بشر با غُصِّه هایش تیر باران شد، نمی آیی؟
غزل هایِ "بیا این جمعه" دیوان شد، نمی آیی؟   

میانِ خِیلِ مخلوقاتِ خالق بود یک دنیا
که با پس لرزه های ظُلم ویران شد. نمی آیی؟

نباشی تو بهار از خاک سر بیرون نمی آرد     
تمامِ فصل ها دائم زمستان شد، نمی آیی؟

شکستم زیرِ بارِ حجمِ این مصرع که میگوید :
پدر شرمنده ی یک لقمه ی نان شد، نمی آیی؟

 نمی بیند نبودت را کسی با چشم هم حتی!
جهان پامال و جولانگاهِ کوران شد، نمی آیی؟

هزار و سیصد و یک عمر طی شد در فراقِ تو
گلِ نرگس ، دوباره نیمه شعبان شد ، نمی آیی؟

جشن نیمه شعبان در شبکه پنج

زهرا علی آقایی فرزند محمد رضا اهل شهر نراق  ۱۴۰۰/۰۱/۰۹

۰ نظر ۱۷ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۰۳
سلحشوران شهر نراق

‍مکشوف باد که مقدار پنج خَروار(واحد سنتی برای وزن) که عبارت از یکصد مَن شاه بوده باشد که از مال حقیر بر ذمه(ضمانت) آقا محمد رضا خلف مرحوم حاجی لطفعلی نراقی بود و در مورد معامله مِلک و باغ اختصاص یافته بود بر ذمه آقا محمد اسماعیل والد آقا نصرالله و در محضر بندگان شریعتمدار آقای ملا محمد رضا سلم اله حواله آقا محمد رضا نمود بر حسب اقرار خود آقا محمد رضای حاج لطفعلی انتقال یافت تا محمد رضای حاجی میرزا که در سَر خرمن بدهد علیهذا مافی الذمه آقا محمد رضا به ضمیمه پنجاه به وزن شاه گندم اختصاص یافت با محمد رضای وکیل زوجه آقا محمد اسماعیل دیگر از این بابت به هیچ وجه زوجه آقا محمد اسماعیل و آقا محمد رضای وکیل او را ........ محمد جواد حقی نیست آنچه ملا حسن در این خرمن آقا محمد رضا بود سر ایشان است .
این چند کلمه بر سبیل یادداشت قلمی گردید
تحریراً فی بیستم شهر ربیع الثانی سنه 1294
20 ربیع الثانی 1294(برابر 14 اردیبهشت 1256)
مخفی نماند که تعداد بیست مَن ..... را من از آقا محمد جواد(احتمالا محمد جواد نراقی فرزند حاج محمد مهدی پدرِ معاون التجار) گرفته ام حواله دادم که آقا محمد رضا حاج لطفعلی خودش بدهد آقا محمد جواد تا واصله باشد .
بتاریخ 14 جمادی الاول 1294(برابر با 6 خرداد 1256)

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارجمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی سند کارسازی بین چند نراقی سپاس گزار می باشیم .

۰ نظر ۱۶ فروردين ۰۰ ، ۱۳:۵۹
سلحشوران شهر نراق

 حاج عبدالله ابوالحسنی فرزند نصرالله خان در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان متولد شد . مادر بزرگوارش خاور خانم صبیه حجت الاسلام آقا محمد فاضلی مجتهد(فوت ۲۴ اسفند ۱۳۱۹) فرزند آیت الله محمد رضا از احفاد علامه ملا احمد نراقی بود .

مرحوم حاج عبدالله ابوالحسنی

خانم خاور فاضلی(ابوالحسنی) متولد ۱۳۲۴ قمری تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۷۸ فوت و روی قبر پدرش آقا محمد در قبرستان نو شهر قم دفن گردید . شماره قبر دو طبقه آنان شماره ۳۹۲۵۸ می باشد .
حاج عبدالله ابوالحسنی از زمره مومنین قبل انقلاب بود که زودهنگام به نهضت امام خمینی رحمت الله علیه پیوست و شیفته رهبر کبیر انقلاب شد . در کنار مردم در تظاهرات شرکت می کرد تا اینکه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ پیروزی انقلاب را جشن گرفتند . 

انقلابی بودن - حامد زمانی

پس از پیروزی از زمره انقلابیون منطقه نیاوران تهران و در مسجد محل فعالیت داشت . صدای تکبیر و شعارهایش در نماز جمعه پایتخت مشهور بود . ایشان تاریخ ۲۵ دی ۱۳۸۵ رحلت نمود و در قطعه ۳۱۳ بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .


راوی : محمد(غلام محمد) فرزند عزت الله اهل شهر نراق

۰ نظر ۱۵ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۰۴
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook