نامه خصوصی مجتهد زاده دلیجانی به ملا محمد علی فروغی فرزند ملا ابوالقاسم نراقی ابن ملا عبدالکریم در خصوص معامله فرزندش حبیب الله و علی اصغر رضایی نراقی - سند شماره 680

خصوصی است
۱۳۲۲/۱/۳۰
حضور مبارک ... آقای آقا محمد علی آقای فروغی نراقی زیده عزه العالی
قربانت گردم
امید است که انشاءالله وجود مبارک حضرت مستطاب عالی بسلامت بوده باشد ، از راه لطف جویای حالت مخلص حقیقی باشید بحمدالله سلامتی موجود به دعاگویی مشغول میباشم . ضمناً آنکه قباله علی اصغر رضائی نراقی تنظیم مطابق فرمایش آقای حبیب الله آقازاده تقدیم نمودم فرمودند به آقا عرض کند تتمه وجه خرید مِلک علی اصغر که مبلغ پانصد و پانزده تومان او را تسلیم مشارالیه نمایید و قباله رسمی را از او دریافت دارید .

خدمت آقای خودم آقای احمد نراقی(احتمالا میرزا احمد خان مالک کُلنکه) سلام بنده را ابلاغ فرمائید . کلیه فامیل محترم را احوال پرسم ، در خاتمه فرمایشات را طی مرقومات به انتظارم .                                       مجتهد زاده دلیجانی

پشت پاکت نامه :
حضور محترم ... آقای محمد علی آقای فروغی زیده عزه العالی مشرف شود
۲۴۶۸           تقدیمی مجتهد زاده دلیجانی

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارجمند جناب حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی نامه مجتهد زاده دلیجانی به ملا علی فروغی نراقی نزدیک به 80 سال پیش سپاس گزار می باشد .

برای معلمی که بدون کتاب هم می‎توانست معلم باشد

شمعم که روشن می کنم هر محفل و کاشانه ای را
نورم که شادابی دَهم هر محفل و هر خانه ای را
شمعی که من هستم بسوزم تا ابد از بیخ و از بُن
شادم که از نورم مُنوَر می‌کنم ویرانه ای را

استاد علی اکبر جعفری اهل شهر نراق

مرحوم محمد باقری

گاهاً برخی معلمان متفاوت جلوه می‌‏‌کردند و گویی از قبیله‏‌ی دیگر و سازشان آهنگ زیبایی می‎نواخت، مرحوم شادروان محمد باقری این‌‏گونه بود .
برای او، شناسایی استعدادها و رشد و بالندگی دانش‏‌آموزان اهمیت خاصی داشت. او می‏‌خواست بچه‏‌ی ۸ - ۹  ساله توانایی‏‌های دیگر خود به غیر از «مشق نوشتن» را بشناسد. راه‌‏اندازی گروه‌‏های: تئاتر، سرود، خوشنویسی، کتاب غیر درسی خریدن و خواندن، روزنامه دیواری منتشر کردن و ورزش بیرون از مدرسه و پخش فیلم ویدئویی( که ویدئو آن روزها ممنوع بود) برای محصلان کلاس دوم و سوم ابتدایی در آغازین سالهای دهه ۷۰ فوق‌‏العاده شیرین بود.
در واقع تفاوت بارز او با دیگر معلمان در این بود که اگر کتاب را از ایشان می‎گرفتی فراغ بال برای او ایجاد کرده بودی و او برای دیگر  برنامه‏‌هایش فرصت می‏‌یافت؛ اما دیگر معلمان، بدون کتاب هیچ حرفی برای گفتن نداشتند. محمد باقری بالاتر از کتاب تدوین شده از سوی آموزش و پرورش بود.

به قول یکی از بزرگان گرانقدر حوزه علمیه قم: « استاد باید بالاتر از کتاب باشد و در این صورت است که می‏‌تواند حقوق شاگرد و جایگاه آن علم را پاس داشته باشد.  استادی که هم شان یا پایین‌‏تر از کتاب باشد مسلماً کرسی تدریس را ظالمانه غصب کرده است».
محمد باقری «تعلیم» کتاب همه‌‏ی کارش نبود و «تربیت» مقصد او بود. روح او و همه معلمان دلسوز غریق رحمت حضرت حق. روایتی کوچک بود از آغازین سال‌های دهه ۷۰ ، از مدرسه ابتدایی شهید رجایی (اخگر) شهر محلات.
منبع : گاهنامه سیاسی فرهنگی اجتماعی شهر محلات

 توضیحات سلحشوران شهر نراق :
مرحوم محمد باقری فرزند محمد صادق تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۲۸ در شهرستان محلات استان مرکزی متولد شد . وی قبل انقلاب معلم  خوش اخلاق مدرسه شهر #نراق بود و دانش آموزان نراقی خصوصا در زمان کلاس ورزش خاطرات خوش و به یاد ماندنی از وی در خاطره دارند. آقای باقری بعد با خانم موسوی صبیه مرحوم سید حسن موسوی در نراق ازدواج نمود و صاحب فرزند شدند .

 متاسفانه این چهره محبوب دانش آموزان و مردم تاریخ ۶ آبان ١٣٩١ در ۶۳ سالگی دار فانی را وداع گفت . 

نامه حبیب الله رضوانی به ملا محمد علی فروغی فرزند ملا ابوالقاسم نراقی در خصوص چشم درد دخترش عذرا و سَرجوبه آب - سند شماره 679

خدمت جناب مستطاب آقای آقا محمد علی آقای فروغی نراقی مشرف شود
فدایت شوم
انشاءالله بسلامت و قرین عین عافیت بوده باشید ، بعدها اگر از حالات ماها خواسته باشید بسلامتی شما سالم میباشیم . بعداً مراسله شما بتوسط .... رسید در خصوص کاغذ آقای روحانی(احتمالا مهندس روحانی داماد حبیب الله رضوانی و شوهر آسیه) خودش اینجا ... نیست نقداً مختل است تا خودش بیاید در بابت .... سَرجوبه(کنار جوی آبی که آب را از قنات به طرف زمین هدایت می کند) امروز که چهارشنبه است نشاندنش تمام می‌شود . حسین هم نقداً رفته تهران به معالجه ، امروز که بدبختی ما گُل کرده صبیه عذرا درد چشم کرده ....... یک تاریک شد و روز شنبه خیال دارم  بروم دلیجان  اگر حاران(هارون در دلیجان پدرِ داود و پدر بزرگ فَرَج هیّمیان یهودی اهل گلپایگان ساکن نراق) بداند رفع بکند به او بگویم ؛ اگر نه برویم اصفهان به معالجه . ... که گفته بودید چهار زرع و نیم گرفتم ولی اگر نخواهید برد و نِفلِه(ضایع و خراب) خواهد شد .

خوب .... هم بفروشیم دیانت الله را که میروم ببینمش چه میگوید آقا میرزا محمود را با آقا میرزا حبیب الله با آقا میرزا عبدالحسین خان با خانمشان عرض سلام برسانید.  والده و همشیره مخصوصاً سلام خدمت شماها میرسانند. این کَمینه(کمترین) ماهرخ عرض سلام خدمت شما میرسانم. آقا میرزا حبیب الله را با والده و خانمش سلام میرسانم ، مولود خانم(مولود فروغی) را از قول من سلام برسانید .
حبیب الله رضوانی

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارجمند جناب حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی نامه به ملا علی نزدیک به ۸۰ سال پیش سپاس گزار می باشد .

توضیحات :
1- دریافت کننده نامه در شهر نراق :
ملا محمدعلی فروغی فرزند ملا ابوالقاسم نراقی ابن ملا عبدالکریم روز پنج شنبه 27 ذی الحجه 1307(برابر 23 مرداد 1269) با مُنوره سلطان فرزند حاج ابوتراب ابن علی اکبر ازدواج نمود .
خانم مُنوره سلطان متولد 1254 سال 1326 فوت نمود . ملا محمد علی سال 1245 شمسی متولد و تیر ماه سال 1330 فوت شد و پیکرش در قبرستان چهارطاقی(اکنون و پارک و کتابخانه است) نراق خاکسپاری گردید .  

2- فرستنده نامه از شهر همدان :
حبیب الله رضوانی فرزند محمد حسین ابن مشهدی محمد علی زودهنگام از زادگاهش نراق به همدان مهاجرت نمود و از تاجران مشهور و فردی با نفوذ در بازار و ادارات دولتی بود . با رضایی های نراقی ساکن همدان و خانواده حاج محمد نراقی ارتباط نزدیک داشت .  همسر رضوانی از اقوام او(احتمالا دختر خاله اش) ساکن همدان بود و فرزندانش از انسان های نکونام و دختری هم به نام آسیه رضوانی داشت که با مهندس روحانی تُرک زبان ازدواج نمود . آ حبیب الله اواخر عمر پیر مردی شده بود و دهه 30 جان به جان آفرین تسلیم نمود و در همدان خاکسپاری گردید .  حبیب الله رضوانی دارای برادرانی به اسامی : شکرالله – فتح الله – نعمت الله – هدایت الله و احتمالا عبدالله بود . هدایت الله انسان تاثیرگذار در فرهنگ نراق بود و تاریخ 20 آذر 1341 فوت و در ابن باویه شهر ری خاکسپاری گردید . چند نفر از این برادران از نراق  به همدان مهاجرت و ساکن شده بودند .

بسیج

بسیج ، مکتب عشق و صفا و ایمان است
بسیج ، محفل یاران پاک قرآن است

همان بسیج که دلدادگان به حکم رهبر خویش
روان به جبهه و میدان ، شیر غرّان است

زدند کوس اَنّا الحَق به دشمن و دونان
همیشه یار و پناهش ، خدای سبحان است

بِهر زمان که ندای مُکبّرش برخاست
نهال خَصم فروریخت ، یقین که طوفان است

ببست مین به کمر ،کودک صغیر بسیجی
به زیر تانک فرو خُفت ،کار، کار مردان است

وفا و عهد و فتوّت ، تو در بسیج بِجوی
بسیج ، لشگر خاص خدا و عرفان است

چو زاهدان شبند و شیر بیشه روز
موفقیتشان ، زان صفای ایمان است

برو بگو به اَبَر قدرتان پوشالی
همان که زیر و رو کند آن کاخ ، بسیج ایران است

بخواهد عمر بسیجی و رهبرش ( پرتو )
زِ درگه ازلی ، آنکه حَیّ سبحان است

شاعر : استاد علی اکبر جعفری نراقی

نامه فردی به آقا حسین تاجر نراقی بیش از یک قرن قبل و مشکل کِسابت و مشکل پرداخت بدهکاری - سند شماره 678

‍ .......جناب آقا حسین تاجر نراقی رسیده ملاحظه فرمایند  
تصدق وجود مبارک گردم عمده مطالب از درگاه احدیت سلامتی وجود شریف بوده و میباشد ضمناً عرض میشود که دستخط شریف را ....... آقا علی مراد(علی مراد پدرِ یدالله مرادی) زیارت نمودم و کاغذ جناب آقا محمود را هم به همان روز فرستادم . حق میفرمائید کار و کسب سرکار امسال لله الحمد چراغ سرکار روشن است الحمدالله خداوند کار جمیع مخلوق را بسازد و از صدقه سَر جمیع مخلوق رحمی به این سگ روسیاه کند. جناب آقا حسین امسال عمل بنده با خدا هست مگر خداوند رحمتی بفرماید والّا به جان خودت خدا میداند بنده ابداً امسال روی نراق را ندارم و یکشاهی کسب نکرده ام و این هم حال و روزم هست از دست خوانین که تا بحال جنسی را ..... ننموده اند و بنده باید پیش طلبکار آنقدر خجل باشم و از یکطرف هم از کسب اینقدر بنده خرید و فروش ندارم که یکشاهی در اینجا خرج خودمان و مشتری ها یمان درآید چه رسد به نراق.

جناب آقا حسین خوشا به حال شما، خوشا به حال شما،بنده واضح و آشکار عرض کنم امسال بنده ابن سبیل هستم آنچه پیش سرکار برود و رحم به بنده بکنید یقین هست که حق دو مقابل به سرکار عوض میدهد.....باید در حق.......... دیگر چه عرض........ آنچه سرکار بخواهید .............. بروی خداوند بنده روسیاه ولی از اخلاق خارج نیستم.......... رحم به بنده و عیال نَقلی نیست و پیش خدا جائی نمیرود ولی همین بدانید که خدا شاهد است این جلد روغن که بنده در حفظ ....... توسط نورچشمی بنده زاده ارسال خدمت نمودم روغن ........ و روغن ........ ولی خدا میداند از یکمَن سی و چهار هزار بیشتر برای بنده تمام شده .......... و خجالت شما و طلبکار ها آنرا روانه خدمت نمودم حال خود دانید . اولاً اگر از ...... عراق یکمَن دو هزار و سه هزار اعلاوه بردارید خدا میداند روغن های او با روغن های مردم فرق دارد بدانید و چنانچه خواستید برای خودتان و یا بفروشید اولاً خدا میداند فروش این روغن حیف است و ...... باید خالی کنید چونکه این جلد خودش مال کربلائی بُرزو هست و میگوید صد و پنجاه وزن او میباشد....... خالی نمایید و....... او پس بکشید خواهشمندم مابین خود و خدا دوهزار در .... بنده فرق بگذارید . خلاصه دست بنده امسال پیششان هستم مگر حضرت مولی....ثنا و رحم و فضل شامل حال گردد پناه میبرم به حق ولی آنچه میفرمائید در حق بنده است امسال ملاحظه بفرما این تنخواه ما مگر چه قدر بوده چه نیاز صد تومان باید نزد ما شرمنده صدتومان نزد میرزا احمد خان(احمد نراقی فرزند محمد مهدی) و گندمی هم که داده اند کرایه او را بنده داده ام دیگر بنده چیزی میماند برایم
حال ملاحظه بفرمایید به حال و روز بنده که چه نوع هست و از نراق هم که ابداً دیناری امسال برای بنده ........ نشده خود داند و خدا رسم شراکت به همین است . در حال اگر بنده اسباب دردسر سرکار می شوم ... .

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارجمند جناب حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی نامه فردی مستاصل به آقا حسین تاجر نراقی بیش از یک قرن قبل سپاس گزار می باشد .

حرف دل و دلنوشته برای اولین شهید بعد انقلاب شهرستان های دلیجان و محلات سردار پاسدار محمد علی قجری نراقی

اقتدا می کنم ز بسم الله
بعد از آن لا الله الاالله

از محمّد(ص)علی مدد طلبم
کَرَمی از علی ولی الله
        
قجری سبز پوش شهر نراق
در طَبق جان خویشتن بنهاد

شد روانه به سوی کردستان
تا اجابت کند امر امام(ره)

گفت لبیک به امر روح الله
چون که بود عاشقِ ثارالله

ِِبِگُذشت از سَرُ و هم سامان
خَم نگردید پیش نامردان

قجری عاشق شهادت بود
مظهر پاکی و صداقت بود

بود او اوّلین شهید نراق
بر شهیدان شهر سرآمد بود

اولین عشق و اولین عاشق
عاشق انقلاب و میهن بود

عاقبت جان به راه جانان داد
جان فدایش که اینچنین جان داد

پیکرش را به شهر آوردند
چون گُلی روی دست آوردند

شد محلّات وعدهٔ دیدار
بهر تشییع پیکر سردار

چون که آن بود حوزهٔ اعزام
از برایش گذاشت سنگ تمام

از دلیجان، نراق و شهر اراک
جملگی آمدند به استقبال

بر تَنِ پاک او نماز خواندند
پیکرش روی دست چرخاندند

این گل پرپر از کجا آمد؟
زائری بود ز کربلا آمد

پیکرش وارد دلیجان شد
بر عزیزان شهر مهمان شد

شد به شایستگی استقبال
از نخستین شهید شهر نراق

ای نراق ! آغوش خود واکُن
بهر مهمان خود مهیا کن

میهمانت به زادگاه آمد
اولین رفت و اولین آمد

همهٔ مردمان شهر نراق
جملگی آمدند بهر وداع

شهر مملّوِ جمعیت گردید
بهر تشییع کم نظیر شهید

مأمنش بقعهٔ سلیمان (ع)شد
بر امام زاده٘ ،خویش مهمان شد

بار الها به حق خون شهید
این امانت ز بیتِ او بپذیر

"آقایی" آنچه گفت حرف دل است
او ز گفتار خویشتن خِجِل است

هر کسی را توان گفتن نیست
در مقام شهید ،سرودن نیست

مرتضی علی آقایی نراقی

قباله ابتیاعی مِلک در مزرعه کنداقه(کَندَقه) توسط علی اصغر فرزند آقا نصرالله ابن حاجی رمضان نراقی و فروش به ملا محمد علی فروغی فرزند ملا ابوالقاسم بیش از یک قرن پیش - سند شماره 677

هو المالک بالاستحقاق
و بعد باعث بر تحریر این کلمات شرعیه الدلالات آن است که با تحقق کافّه شرایط شرعیه حاضر گردید عالیقدر آقا علی اصغر ابن مرحوم آقا نصرالله حاجی رمضان نراقی و بیع نمود و بفروخت بمبایعه لازمه جازمه صحیحه شرعیه به جناب عمدةالاعیان و التّجار آقا محمد علی آقا خلف مرحمت و غفران مأب اخوند ملّا ابوالقاسم نراقی رحمت الله همگی و تمامی یکطاق مالکی از جمله بیست و شش طاق مدار مزرعه کَنداقه(کَندَقه) که از مزارع قصبه نراق است و مستغنی از تحدید و توصیف است با کافّه ملحقّات و منضمات و متعلقات شرعیه و عرفیه آن از ممر و مجرا و آبار و انهار و مراتع و مرابص و استلخ و قلعه و حصار و محفوره ها و باغ و کلّما یتعلق بها بقدر الحصه دون استثنا ٕ شیئی منه ذکر ام لم یذکر و سمی ام لم یسم ، به نحوی که بایع مذکور مالک بوده با جمیع اعیان و املاک و اراضی و اطراف به ثمن مال المبایعه مبلغ یکصد و چهارده تومان(نصف پنجاه و هفت تومان) قبض رایج خزانه اعلیحضرت احمد شاه مأخوذ حین العقد باعتراف الشرعی و صیغه جاری شد و بایع مزبور بعد از اخذ تمامی مال المبایعه بیع موصوف را از ید تصرف خود اخراج نموده، به تصرف مشتری مشارالیه داد.

او نیز در تمامی بیع خود تصرف مالکانه و مستحقانه نمود بین الجانبین لا علی رسم القباله مراعات قبض و اقباض و تسلیم و تسلّم و تخلیه و تصرّف و تمکین و تمکّن شرعی و تفهیم و تفهّم و اخذ و استرداد مال المبایعه مراعات شد و تمامی بیع موصوف از تصرف بایع استخراج یافته به ملکیت مشتری و معزی الیه اختصاص یافت، به نوعی که ادعای مالکانه نمود.  کتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم و عقد مبایعه لازمه صحیحه شرعیه مشتمل به جمیع شرایط و ارکان خالی از کافّه نواقص و مفاسد و بطلان با اسقاط کافّه خیارات موجبه فسخ  سیما خیار الغبن و لو کان فاحشاً بل افحش و لو بنصف الثمن جمیعاً بر وجه صحت و لزوم شرعی جاری شد پس به مقتضای ما رقم تمامی یکطاق بیع موصوف حق صرف و ملک مطلق مشتری مشارالیه است و احدی را در آن به هیچ وجه حقی باقی نیست. فلّه التصرف کیف مشا ٕ و من بعد هذا بایع ملتزم شرعی شد که چنانچه از حین التحریر الی پنجاه عام در این مبایعه فسادی ظاهر شود که مستحقاً للغیر بر آمد و به ثبوت شرعی برسد کلهم بعضاً عیناً او منفعتا .
علاوه بر رد ثمن و اجرت المثل سنوات متصرفّه و غرامات شرعیه و عرفیه معادل ثمن را مجاناً به مشتری بدهد و مطالبه عوض ننماید و صیغه الزام هم بینهما جاری و واقع شد.
و کان ذالک تحریراً فی یوم پنجشنبه نوزدهم شهر صفرالمظفر من شهور سال لوی ئیل(سال نهنگ) سعادت و لیل سنه ۱۳۳۵
19 صفر 1335(برابر با 24 آذر 1295)
هوالتعالی
حاضر گردید،علیا حضرت زوجه بایع مرقوم در متن صبیه مرضیه عالی شاًن نراقی و در حالی که جمیع اقاریر شرعیه از او مسموع بود بالطوع و الرغبه دون الاکراه و الاجبار ... و تجویز و تحریر مبایعه مسطوره را نموده،  قد وقعت المبایعه الشرعیه المرقومه... و اخذ الثمن ولالزام و اسقاط ... فی الورقه
الاحقر فی بیست و پنجم شهر صفرالمظفر سنه 1335(برابر با 30 آذر 1295)
الراجی محمد بن محمدرضا

سایت سلحشوران شهر نراق ، از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی قباله فروش ملک در مزرعه کَندقه 108 سال پیش سپاس گزار می باشد.

از جناب آقای حمید سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت تایپ و تنظیم سند 108 ساله مزرعه کَندقه نراق قدردانی می کنیم .

معرفی کتاب مردان بزرگ کاشان

 کتاب مردان بزرگ کاشان :
شرح احوال و آثار هشتاد تن از دانشمندان و ادبا و هنرمندان
کورش زعیم. تهران: بی نا، 1336.

در این کتاب به چهار تَن از مشاهیر شهر نراق اشاره شده است :

 ردیف 33 صفحه 41 الی 48  محتشم

مولانا کمال‌الدین علی نراقی متخلص به محتشم و مشهور به محتشم نراقی کاشانی شاعر عهد صفویه و معاصر با شاه طهماسب اول است. علی نراقی در سال ۹۰۵ هجری قمری در نراق زاده شد و بعد در کاشان سکونت یافت .  پدرش خواجه میر احمد نراقی در نراق شَعربافی داشت که به همراه دو فرزندش علی و عبدالغنی برای کسب و کار بیشتر راهی کاشان شد. علی نراقی(محتشم نراقی کاشانی) به مطالعهٔ علوم دینی و ادبی معمول زمان خود پرداخت.
 معروفترین اثر وی دوازده بند مرثیه‌ای است که در شرح واقعهٔ کربلا سروده است. مرثیهٔ دیگری نیز در مرگ برادر جوان خود عبدالغنی نراقی سروده که سوزناک است.

مجموعه‌ای از غزلیات عاشقانه با نام «جلالیه» نیز از وی باقی مانده است. وی در ربیع الاول سال ۹۹۶ هجری قمری  در کاشان فوت و خاکسپاری گردید.  جدِ محتشم نراقی  پس از فوت در بقعه شاه یحیی شهر نراق در ۶۰ کیلومتر کاشان خاکسپاری شده است.

ردیف 38 صفحه 51 الی 52 میرزا محمد مُخلصا

 حاج میرزا محمد نراقی متخلص به "مخلص"  از مشاهیر شهر تاریخی نراق سال ۱۰۹۰ هجری قمری در نراق متولد گردید او از شعرای اواخر قرن ۱۱ و نیمه اول قرن ۱۲ می باشد . پس از سپری شدن مدتی از عمر شریفش در زادگاهش نراق به کاشان رفت و فنون شاعری را ادامه داد .وی طرفدار سبک هندی بود و پس از کسب شهرت در شاعری مورد توجه دربار صفوی قرار گرفت . در سنین بالای عمرش بود که آوازه اش به پایتخت ایران در اصفهان رسید. در دوران حکومت شاه سلطان حسین صفوی (۱۱۰۵-۱۱۳۵ قمری) ، اعتماد الدوله محمد مومن خان شاملو، او را از کاشان به اصفهان فرا خواند .
بدین گونه نامبرده راهی شهر اصفهان شد و در آن جا ماندگار گردید تا اینکه به سال۱۱۵۰ هجری قمری(۲۸۷ سال قبل) در سن ۶۰ سالگی در شهر اصفهان چشم از جهان فرو بست .  پیکر این چهره پر آوازه نراقی پس از تشییع با شکوه توسط مردم و علاقمندانش در مقبرهٔ جامع عتیق اصفهان به خاک سپرده شد . مخلص نراقی مدتی است به مخلص کاشی  یا کاشانی ملقب گردیده و  نام حاج میرزا محمد نراقی کمتر مورد نظر قرار می گیرد  و یا به عمد شهرت  نراقی وی تحریف می گردد .

ردیف 64 صفحه 99 احمد بن مهدی نراقی

تاریخ ١۴ جمادی الثانی ١١٨۵ برابر ٢ مهر ١١۵٠ در شهر علم و فقاهت و دانایان #نراق از خاندان بزرگ نراقی فرزندی متولد شد که نامش را احمد گذاشتند . دانش ملا احمد فراتر از ایران رفت و در سطح جهان مشهور می شود . تئوری ولایت فقیه ، فرمان جهاد در جنگ دوم با روسیه ، پیشنهاد نصب شیر و خورشید به پرچم ایران به فتحعلی شاه و ده ها افکار برتر و مهم تر از همه نویسندگی وی از جمله کتاب معراج السعاده باعث شد افکار بزرگی را ایجاد نماید . 

کمتر از دو قرن پیش وبای مُهلک منطقه کاشان از جمله نراق زادگاه مشاهیر و نام آوران را فرا گرفت . علامه حاج ملا احمد نراقی در زادگاهش نراق به کمک مردم گرفتار شتافت و التیام بخش دردها و آلام آنان بود تا نهایتا تاریخ ۲۳ ربیع الثانی ۱۲۴۵ برابر ۳۰ مهر ۱۲۰۸ مرض وبا بر قاطبه مردم از جمله بر این مجتهد عظیم الشان و نویسنده فایق آمد و همچون زهر کشنده او را از پای در آورد . بعدا پیکر پاک این عالِم برجسته از نراق به نجف اشرف منتقل و در کنار پدر بزرگوارش علامه حاج ملا محمد مهدی نراقی در صحن حرم حضرت امیرالمومنین(ع) خاکسپاری گردید .

ردیف 66 صفحه 101 الی 108حاجی ملا محمد نراقی

علامه حاج ملا محمد نراقی فرزند ملا احمد فاضل نراقی  ملقب به عبدالصاحب و حجه الاسلام متخلص به صاحب که از دانشمندان عصر بود تاریخ پنج صفر سال ۱۲۱۵ هجری قمری در نراق مشاهیر خیز متولد شد . وی تحصیلاتش را نزد پدر دانشمندش علامه حاج ملا احمد نراقی به انجام رسانید و در علم و فضیلت مورد محبت پدر بود .
مولانا ملا محمد نراقی طبع شعر نیز داشت و به صاحب تخلص داشت و نیکو می سرود. از تصنیفات او سه کتاب در علم حکمت و فقه به نام «مشارق الاحکام» در فقه و «انوار التوحید» در حکمت الهیه و «مراصد» در اصول فقه و یک کتاب مثنوی صاحب می باشد که بالغ بر دو هزار و دویست بیت است.  وی همچنین رسالات دیگری نیز در طهارت و صلوه تالیف نمود که عمرش کفاف تکمیل و ختم آن را نداد. علامه ملا محمد نراقی در محرم سال ۱۲۹۷ هجری قمری در سن ٨٢ سالگی وفات یافت و پیکر پاکش به شهر نجف اشرف کشور عراق انتقال و در آنجا خاکسپاری گردید.

فروش مِلک توسط استاد علی صباغ فرزند آقا میرزا آقای نراقی در مزرعه لاستان به مشهدی آقا جان فرزند محمد علی ابن آقابابای نراقی بیش از یک قرن قبل -سند شماره 676

الحمدالله والصلوه والسلام علی محمد و آله وبعد غرض از تحریر این شرعیه آنکه حاضر گردید در اسعد ساعات عالیحضرت استاد علی صباغ خلف مرحمت شان آقا میرزا آقای نراقی و طایعاً راغباً راضیاً به مبایعه لازمه جازمه شرعیه اسلامیه بیع نمود و بفروخت به عالی شان عزت نوامان مشهدی آقا جان خلف مرحوم آقا محمدعلی نراقی همگی و تمامی پنجاه سَرجه از یک شبانه روز از جمله دوازده شبانه روز که بر بیست و چهار طاق مقرر است و واقع است در طاق ششم ممر و مجرای قنات لاستان من توابع نراق را با جمیع توابع و لواحق و حداقل(دست کم) و سایر مایتعلق بها شرعاً و ... بها عرفاً ذکرام لم یذکر و سمی ام لم یسم بنحوی که مالک و متصرف بوده دون استثناء شیئی به مال المبایعه و ثمن مبلغ یکصد و چهل تومان از قرار قِران عددی یکهزار دینار یکمثقال وزن نقد رواج المعامله ایران و عقد مبایعه لازمه جازمه شرعیه بینهما با جمیع شرائط صحت و ارکان لزوم مبایعه مسطوره باسقاط کافه خیارات متصوره من الطرفین خصوصا خیار الغبن ولو بلغ ما علی المراتب و اقصی المدارج و اخذ و استرداد مال المبایعه و قبض و اقباض شرعی و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف بقدرالفهم و التفهیم جاری و واقع شد

و بایع مزبور بعد از اخذ تمامی مال المبایعه تمامی مبیع را از ید تصرف خود انتزاع نمود و بتصرف مشتری مرقوم واگذار کرد و حسب الشرع الانور بر ملکیت مشهدی آقا جان منجر و مستقر گردید که ید تصرف مالکانه نمود کتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم پس بمقتضای مراتب مرقومه و مزبوره و مسطوره تمامی پنجاه سَرجه از یکشبانه مجری المیاه قنات لاستان از دوازده شبانه روز حق صرف و ملک طلق مشهدی آقا جان مشتری مرقوم است و احدی را در او حقی و بهره و نصیبی نیست فله التصرف کیف یشا ء و در ضمن عقد خارج لازم بر بایع مرقوم الزام شرعی شد که چنانچه از حین تحریر الی پنجاه سال دیگر در این مبایعه فسادی ظاهر شود که مستحقاً للغیر برآید و از ید مشتری انتزاع یابد کل ام بعضاً عیناً او منفعتاً علاوه بر رد ثمن و اجرت المثل سنوات متصرفه و غرامات شرعیه و عرفیه و خسارات وارده معادل ثمن را مجاناً بلا عوض تسلیم مشتری نماید و عقد الزام بینهما واقع و جاری گردید
و کان ذالک تحریراً فی ششم ذی القعده الحرام مطابق یونیت ئیل(سال اسب) سعادت دلیل سنه ۱۳۳۶ غشلو
۶ ذی القعده ۱۳۳۶(برابر با ۲۱ مرداد ۱۲۹۷)
بمراتب متن شهادت دارم
۱۳۳۶مهر : هدایت الله نراقی ابن محمد حسین
اعترف بما رقم فیه لدی
مهر : علی محمد
مهر : باباخان
مهر: فتح الله
اعتراف نمود
مهر عبده نصرالله
اعترف بما رقم فیه لدی
۱۳۳۶
مهر : .....
مهر : طوغان
وقع الامربمازیر فیه لدی حره
۱۳۳۶
مهر نصرالله
اعترف بمارقم فیه
مهر : بمحمد وعلی و......
اعترف بما رقم فیه لدی
مهر: ...نصرالله

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارجمند جناب حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی قباله فروش ۱۰۶ سال پیش سپاس گزار می باشد .

نبرد سمیرم و کشته شدن عباس نراقی فرزند میرزا احمد خان

نبرد سمیرم درگیری مسلحانه‌ای است که در روز هشتم تیر ماه سال ۱۳۲۲ خورشیدی، در ارتفاعات سمیرم بین نیروهای متحد عشایر قشقایی و بویراحمدی از یک سو و نیروهای ارتش ایران از سوی دیگر درگرفت.چنان که اسکندر فیروز در کتاب خاطرات خود می نویسد، در نتیجه این نبرد ۳۰۰ نفر به‌علاوهٔ ۲۷ افسر، ازجمله سرهنگ حسنعلی شقاقی، فرمانده ستون سمیرم کشته شدند و فیروزآباد، قیر و کارزین تحت کنترل قشقایی‌ها درآمد.

عشایر ایران در دوران سلطنت رضاشاه، با فشارهای متعددی از جمله اسکان اجباری و تبعید سران ایلات مواجه بودند. با اشغال ایران توسط متفقین و سقوط رضاشاه و در پی آن، بازگشت رهبران در تبعید ایلات، انتظار می‌رفت که از حجم فشارها کاسته شود و شرایط مطلوب‌تری حاکم گردد. اما دولت بریتانیا بر تداوم سیاست‌های محدودکننده عشایر اصرار داشت. به اعتقاد کاوه بیات، تاریخ‌نگار و پژوهشگر ایرانی، تداوم این نارضایتی‌ها به‌عنوان یکی از پیشرانه‌های واقعه سمیرم شناخته می‌شود.دولت بریتانیا به‌منظور جلوگیری از برانگیخته شدن احساسات ملی ایرانیان، از رویارویی مستقیم با عشایر قشقایی پرهیز داشت و به همین سبب امکانات لازم را برای درگیر شدن ارتش ایران با آن‌ها فراهم نمود. بدین جهت، سپهبد شاه‌بختی را تحت فشار قرار داد تا با پشتیبانی آن‌ها در زمان کوچ تابستانه عشایر قشقایی، با آن‌ها درگیر و عملاً مانع کوچشان شود. بنابراین درگیری‌هایی بین ارتش و عشایر در قیر، کارزین و گردنۀ موک در شمال فیروزآباد واقع شد.

در پی این درگیری‌ها که عمدتاً با تلفات نیروهای ارتش همراه بود، سران قشقایی تصمیم گرفتند به پادگان قلعۀ پریان و پادگان سمیرم حمله کنند. حمله به پادگان سمیرم را خسرو خان قشقایی بر عهده گرفت. در سوی دیگر، سپهبد شاه‌بختی یک ستون نظامی هفتصد نفره را به فرماندهی سرهنگ حسنعلی شقاقی راهی پادگان سمیرم کرد تا تحرکات احتمالی قشقایی‌ها را سرکوب کند. خسرو خان به سرهنگ شقاقی پیغام داد تا برای اجتناب از درگیری، پادگان را تسلیم و نیروهای خود را از منطقه ییلاق عشایر خارج کند. اما این پیشنهاد پذیرفته نشد.

نبرد سمیرم در اوایل تیرماه ۱۳۲۲ خورشیدی با محاصره پادگان سمیرم توسط نیروهای قشقایی شروع و در یازدهم تیرماه با کشته شدن سرهنگ شقاقی و تسلیم شدن پادگان تمام شد. نتیجه این نبرد، تأثیر منفی زیادی بر روحیه ارتش ایران داشت. همچنین در پی این نبرد، مخالفان لشکرکشی به فارس در پایتخت، به تکاپو افتادند و موفق به عزل سپهبد شاه‌بختی شدند. آن‌ها همچنین تلاش کردند علی سهیلی، نخست وزیر وقت را استیضاح کنند که به نتیجه نرسید.و تنها بازمانده جنگ آقای یدالله شکراللهی بود که دو مرده بر روی خود انداخت و خود را خونی کرد و زنده ماند که در دوران سربازی از اهالی یانچشمه بوده است.
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 توضیحات سایت سلحشوران شهر نراق :
عباس نراقی فرزند میرزا احمد خان ابن محمد مهدی ابن زین العابدین ابن حاج عبدالمجید تاجر نراقی ابن ملا کوهی در نبرد سمیرم افسر توپخانه و فرمانده آتشبار بود و در عین حال سروان سواره نظام و دارای اسب و همچنین موتورسیکلت آلارم ارتش بود . تیر ماه ۱۳۲۲ خورشیدی در درگیری سمیرم عباس خان نراقی مورد هدف دشمن قرار گرفت و تیر به قلبش اصابت کرد و همراه با سرهنگ حسنعلی شقاقی شهید راه امنیت میهن قلمداد گردید . دولت و ارتش وقت به تمامی کشته شدگان واژه شهید اطلاق نمود . نراقی در همان مکان خاکسپاری گردید و سنگ قبری ابتدایی از او بین جان باختگان وجود داشت لیکن در شرایط فعلی در بین شهدای راه میهن و همچنین کتاب مربوطه نام و اثری از عباس خان نراقی وجود ندارد .

مرحوم دکتر داریوش نراقی

برادران عباس به اسامی غلامحسین خان نراقی و مهدی خان و همچنین دارای خواهرانی به اسامی شمسیّه ، فرح ، طاهره ، ملوک و ملکه نراقی می باشد . 
 تیر ماه ۱۳۲۲ که عباس نراقی کشته شد دارای دو فرزند به اسامی مهردخت و مرحوم دکتر داریوش نراقی بود .

فروش ۱۸ قَفیز از مِلک مزرعه لاستان توسط محمد علی فرزند میرزا ابو تراب ابن میرزا محمد نراقی در حضور مادرش دختر ملا ابوالحسن به آقا جان فرزند محمد علی ابن خالو آقابابای نراقی ۱۳۳ سال قبل - سند شماره 675

هوالمالک بالاستحقاق
و بعد حضور یافت در عالی محفل شرع مطاع عالیحضرت ستوده آداب آقا محمد علی خلف مرحمت آیت آقا میرزا ابو تراب حاجی میرزا محمد نراقی و دانسته و فهمیده در حالت ما یصح عنه الاقاریر الشرعیه بیع نمود و بفروخت لازماً جازماً صحیحاً شرعیاً قطعیاً به عالیقدر آقا جان خلف مرحمت شان آقا محمد علی خالو آقا بابای نراقی همگی و تمامی موازی هیجده قَفیز(واحد اندازه گیری زمین) شایع کامل تخمیناً زمین واقعه در دشت لاستان شهره قصبه نراق که عبارتست از چهار قطعه

و محدود است از طرفین به زمین جناب سعادت انتساب آقا محمد جواد حاجی محمد مهدی تاجر رحمت الله علیه و از طرفی بباغ خود بایع مزبور و از جهتی به دره به ثمن و مال المبایعه مبلغ بیست و سه تومان فض رایج خزانه مبارکه ناصرالدین شاه قاجار روپیه از قرار عددی یکمثقال صرفی موزون و ده عدد یکتومان رواج متعارف مقبوض حین العقد باعتراف الشرعی و صیغه جاری شد و شرایط صحت بعمل آمد و ثمن موصوف تاماً کاملآ نقد فی المجلس از قبل مشتری مرقوم واصل و عاید بایع مزبور گردید و بوصول تمامی مال المبایعه مزبوره اقرار و اعتراف شرعی نمود و ثانی بایع از تمامی مبیع مرقوم تخلیه ید نمود به تصرف مشتری معلوم داد و او نیز در مبیع تصرف مالکانه مستحقانه نمود کتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی احقاقهم و رعایت قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و اسقاط کافه خیارات موجبه فسخ سیما خیار الغبن ولو کان فاحشا و اسقاط خیارات محتمله و متصوره و الزام شرعی بر بایع مزبور که احیاناً چنانچه در ظرف مدت سی عام قمری ابتدا از تاریخ تحریر مبیع موصوف کل ام بعضاً مستحقاً للغیر برآید و به ثبوت شرعی برسد در هر صورت خود بایع از عهده جمیع غرامات شرعیه آن برآید فعلأ لا علی رسم القباله بینهما معمول و مرعی شد
و کان تحریراً ذالک تحریرا فی بیست و هفتم شهر رجب المرجب من شهور سنه یکهزار و سیصد و ده هجری مطابق لوی ئیل(سال نهنگ) ۱۳۱۰
۲۷ رجب ۱۳۱۰(برابر با ۶ بهمن ۱۲۷۱)
مهر: محمد علی(فرزند میرزا ابو تراب ابن میرزا محمد نراقی)
حاضر شد زوجه مرحوم مغفور آقا میرزا ابو تراب والده بایع صبیه مرحوم جنت و رضوان مکان آقای ملا ابوالحسن طاب ثراه و امضاء مبیع در متن را نمود که در فروش مبیع حرفی ندارم و تحریر ذالک فی بیست و هفتم شهر رجب المرجب مطابق سنه ۱۳۱۰

اعترف بما رقم فیه لدی حره الخاطی
مهر: الراجی محمد کاظم
ابن مرحوم حاجی حسین
مُهر: ابوتراب
اعترف الزوجه... فیه لدی حره علی اکبر ابن مرحوم آقا جعفر ۱۳۱۰
مهر: الراجی علی اکبر ابن جعفر
اعتراف نمود در این فروش همین مبیع آقا ملا علی
مهر: محمدرضا
مهر : یا محمد ادرکنی
مهر: محمد
اعترف بما رقم فیه لدی
مهر: ابوالقاسم (کاتب قباله ملا ابوالقاسم فروغی نراقی فرزند ملا عبدالکریم)
مهر: حبیب الله
مهر: محمد رضا ابن اسدالله
مهر: ابراهیم
اعترف بما رقم فیه
مهر: بمحمد و علی و ...

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد خستگی ناپذیر جناب حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی قباله فروش ملک در مزرعه لاستان نزدیک ۱۳۳ سال پیش سپاس گزار می باشد.

سفرنامه عاشقی سلحشوران شهر نراق - 84

ما را در سر سودای عاشقی است

                                                   و دفاع همچنان باقیست

                                                                                                                                                                                                              و تا انتها ایستاده ایم.....

پرداخت استقراض محمد علی فرزند خالو آقا بابای نراقی نسبت به حبیب الله ابن عبدالکریم نراقی و کارسازی وصیتنامه در حق میرزا جان فرزند محمد علی و همسرش فاطمه بیگم فرزند آقا جان کاشانی -سند شماره 674

هو المالک بالاستحقاق
مخفی نماناد که چون آقا محمدعلی خلف مرحوم خالو بابا نراقی مبلغ پنجاه تومان رایج خزانه ناصرالدین شاه از عالیحضرت آقا حبیب الله خلف مرحوم آقا عبدالکریم نراقی استقراض نموده بود و به ازاء وجه مرقوم آقا محمدعلی مذکور اعیان مشخصه موافق تفصیل داد، در هر مبلغ مسطور نموده بود و در ضمن العقد، آقا حبیب الله مشارالیه وکیل در حیات و وصی در ممات خود قرار داده بود که با وجود حلول اجل و عدم اداء دین و وفات نمودن راهن حضور یافت.

آقا حبیب الله و وصایتی که از جانب مدیون بود مر ایشان را بیع نمود و بفروخت به بیع لازم جازم صحیحه شرعی به ستوده آداب آقا میرزا جان خلف مرحوم آقا محمدعلی مزبور و زوجه او عفت پناه فاطمه بیگم بنت مرحوم آقا جان کاشانی همگی و تمامی اعیان مشخصه مرقومه مرهونه را به قرار تفصل ذیل هر یک با حدود
۱_همگی و تمامی یکدرب باغ معنب مشجر واقع در مزرعه لاستان که مشهور است بباغ رجب محدود به حدود اربعه،  حدی به باغ ورثه حاجی محمد ولی و حدی به باغ حاجی محمد رضا و حدی به باغ ورثه میرزا پاره دوز و حدی به شارع مع ما یتعلق بها با اشجار تایید آن

۲_تمامی یک در باغ جاه پنج شهره واقع در مزرعه مرقوم تخمینا هشت قَفیز(واحد اندازه گیری زمین) محدود به حدود اربعه حدی به باغ حاجی علی اکبر و حدی به باغچه حاجی محمدرضا و حدی به باغ حاجی ابراهیم و حدی به باغ مشتری و مشتریه که مشهور است به باغ لطفعلی مع یک درخت جوز که در باغ است.

۳_تمامی ممر و مجرای سی سَراچه آب مزرعه مرقوم از جمله هزار و هشتصد سراچه که مدارش در دوازده شبانه روز است که مستغنی است از تحدید و توصیف؛ به مبلغ پنجاه و نه تومان رایج خزانه ناصرالدین شاه روپیه از قرار دانه بیست و شش نخود وزن ده عدد در یکتومان. صیغه مبایعه صحیحه شرعیه جاری شد بین الجانبین قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف بعمل آمد.
بعد ذالک مبیعات مرقوم ملک طلق مشتری و مشتریه مرقوم است و ثمن موصوف تماماً کاملاً از ید مشتری و مشتریه واصل و عاید بایع مذبور گردید و به وصول آن اقرار و اعتراف شرعی نموده، نیز بیعات مرقوم را از ید تصرف خود اخراج نموده و به تصرف هر یک داد و نیز بیعات مرقوم تصرف مالکانه و مستحقانه نمودند ، لتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی احقاقهم
و کان ذالک تحریر فی هفدهم شهر ذی القعده الحرام سنه 1291(برابر با 5 دی 1253)

سایت سلحشوران شهر نراق ، از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی مصالحه و ادای دین و اجرای وصیتنامه دو نراقی در 150 سال پیش سپاس گزار می باشد.

از جناب آقای حمید سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت تایپ و تنظیم سند 150 ساله مربوط به دشت لاستان نراق قدردانی می کنیم .

مراسم چله و شب یلدا ‍ در آداب و رسوم مردم شهر تاریخی نراق

شب یلدا یا شب چله یک سنت باستانی مردم شهر زیبای نراق است که از زمان های گذشته تا به امروز میان آنان مرسوم بوده و بعد از نوروز یکی از جشن هایی است که همواره در میان مردم نراق پایدار مانده و همه ساله با ابهت و با شکوه تر از قبل برگزار می گردد.

بعد از ساعت ها خنده و شادی یلدا به پایان می رسد و هر شب یلدایی که تمام می شود خاطره ای خوش به صندوقچه خاطراتمان اضافه می شود.
در پایان یلدای هر سال از خدا می خواهم جمع دورهمی ما و همه خانواده های ایرانی همیشه برقرار باشد و همگی هر سال بیش تر از سال پیش شاد و خندان باشیم، دل هایمان هیچ وقت خانه غصه ها نشود و سایه ی پدر بزرگ و مادر بزرگ های مهربان مان تا سالها روی سر همه باشد که شب های یلدا در خانه آنها لطف و صفایی دیگر دارد.

 شاعران اهل شهر عِلم و ادب نراق در خصوص شب یلدا شعر سروده اند که به سه نمونه اشاره می شود :

شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریه‌های سحرم را اثری پیدا نیست

هست پیدا که به خون ریختنم بسته کمر
گر چه از نازکی او را کمری پیدا نیست

به که نسبت کنمت در صف خوبان کانجا
از تجلی جمالت دگری پیدا نیست

نور حق ز آینهٔ روی تو دایم پیداست
این قدر هست که صاحب نظری پیدا نیست

پشه سیمرغ شد از تربیت عشق و هنوز
طایر بخت مرا بال و پری پیدا نیست

بس عجب باشد اگر جان برم از وادی عشق
که رهم گم شده و راهبری پیدا نیست

شاهد بی کسی محتشم این بس که ز درد
مرده و بر سر او نوحه‌گری پیدا نیست

مولانا علی نراقی فرزند میر احمد نراقی متخلص به محتشم و مشهور به محتشم نراقی کاشانی

شب یلدای وعده ات را چرخ
چه شود گر دم صَبوح دهد
یا مرا در وفای وعدۀ تو
صبر ایّوب و عمر نوح دهد
یا ترا با چنین کرم کردن
مرگ یا توبه نَصوح دهد

 علامه حاج ملا احمد نراقی فرزند محمد مهدی

چه خوش آن روز که در محفل ما غوغا بود
ساقی و ساغر و لیلی و شب یلدا بود

یاد آن شب که چو مستان به خرابات شدیم
همه رفتند ولی ، یار و خدا با ما بود

بسته بودیم به گیسوی نگاری دل را
چشم سر بسته و لیکن همه جا پیدا بود

باده خوردیم و ز شب تا به سحر خوش بودیم
آنچه مسجد نتوان یافت همه آنجا بود

چو گشودیم سر خُم ، غمِمان رفت ز یاد
مست بودیم و کجا یاد غم فردا بود

غم دل رفت به یکباره ز اعضای وجود
شادمانی و شعف ، در همه جا بر پا بود

قدر یکدیگر اگر قدر بدانیم خوش است
تا بگویند که از روز ازل بینا بود

 علی رضایی فرزند رضا

موفقیت و شادمانی روزافزون برای همشهریان ارجمند آرزومندیم .

مُزارَعه باغ دره ، زمین مُرغَزار ، زمین پشت سَرَجه ، اطراف چاله سرخ توسط دختر ملا محمد رضا به آقا جان فرزند محمد علی ابن خالو آقابابای نراقی نزدیک به یک قرن و نیم قبل - سند شماره 673

به مُزارَعه(معامله و معاهده در کشاورزی) صحیحه شرعیه داد علیا جناب خدارت مآب صبیه جلیله بندگان شریعتمدار علیین مکان آقای ملا محمد رضا طاب ثراه به سعادت نشان آقا جان ابن مرحوم آقا محمد علی نراقی همگی و تمامی اراضی معضله را مع مجاری بیست و نه سَرجه آب علیا و سفلای قصبه نراق را از جمله هزار و پانصد سَرجه که مدارش در ده شبانه روز است و محاذی یکطاق از جمله بیست و هشت طاق آب قنات سَرجه شهره در روزَقه(نوبت آبیاری) یوم شنبه اول که مدارش در چهارده شبانه روز است از نصفه مهر ماه جلالی هذا سنه تنگوز ئیل(سال خوک) الی مدت چهار سال تمام شمسی.
باغ دره تخمیناً پنجاه قَفیز(واحدی برای اندازه زمین)
زمین مُرغَزار شهره تخمیناً بیست و پنج قَفیز
زمین پشت سَرجه تخمیناً سی قَفیز

اطراف چاله سرخ آنچه که هست مقرر آنکه مخارج تخم و شخم و خاشاک و عمله و مخارج هرگاه جزئی هرچه رخ نماید و در زراعت شَتَوی(کاشت غله) و صیفی همه املاک زارع مرقوم متحمل میشود و کوتاهی ننماید بعد از وضع چهار چرخ که حصاری و چان کوبی و مُغلبولی و دشتبانی آنچه خداوند منان عطا بفرماید بالمناصفه تقسیم نمایند  و در ضمن العقد لازم الزام شرعی بر طرفین شد که چنانچه زارع مزبور در عمل زراعت و شَتوی وصیفی و مخارج و خاشاک کوتاهی نماید مبلغ ده تومان رایج خزانه مجاناً به علیا جناب معزی الیها بدهد و چنانچه خود معزی الیها بدون جهت و عذر شرعی نکول( خودداری کردن از پرداخت وجه حواله) نماید و املاک و مجاری را از ید او انتزاع نماید مبلغ ده تومان مجاناً به زارع مرقوم بدهد و ایضاً قرار شرعی شد که در عرض مدت برف‌روبی خانه معزی الیها و بام مدرسه نراق بر عهده زارع میباشد و مالیات دیوانی و لایروبی بر عهده معزی الیها است و منافع اشجار مغروسه املاک مرقوم از جوز(بادام) و لوز(گردو) آنچه عاید شود بالمناصفه میباشد مقررآنکه آب صیفی یکطاق آب قنات سَرجه را که در فوق قلمی شده به باغ مشهور به زیرک بنماید چنانچه کفایت ننماید از آب علیا و سفلی بقدر کفایت او را مشروب نماید و بیلداری اشجار لاستان و خاشاک او را در کمال سعی متحمل شود و آورده اراضی او را بقدر کفایت  از خَس و خاشاک آنچه لازم است معمول نماید و حاصل زمینی و صیفی نماید آنچه خداوند منان عطا فرماید از سر درختی عوض مزد پنج یک را ببرد و آب شَتوی آن نیز داخل در مجاری و اراضی مزارعه بداند و از او زراعت نماید حسب المرقوم معمول دارد و بر این نهج صیغه جاری شد
تحریراً فی شهر ذیحجه الحرام مطابق سنه تنگوز ئیل(سال خوک) سنه هزارو سیصد و چهار هجری سنه ۱۳۰۴(۱ ذیحجه ۱۳۰۴ برابر ۳۰ مرداد ۱۲۶۶)
توضیح آنکه روزقه مقصود در متن یوم شنبه دوم است
مُهر : یا امام محمد تقی (ملا محمد تقی فروغی فرزند ملا میرزا جان پدرِ ملا غلامحسین و ملا غلامرضا)
شهد بما رقم
مُهر : عبده محمد صادق
لقد وقع جمیعاً بر فیه لدی حره الراجی مهدی ابن محمد باقر فی بیست و ششم شهر ذی الحجه الحرام ۱۳۰۴
اقل الشهود
مُهر: ابراهیم
مهر : عبده محمد رضا
 مهر: رحیم محمدرضا

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد نستوه آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی معاهده کشاورزی بین نراقی ها نزدیک یک قرن و نیم پیش سپاس گزار می باشد .

حضرت زهرا (س)

سوسن و گل آرید که دُخت مه تابان آمد
روشنی بخش دل غمزدگان ، چون گل خندان آمد

آنکه الگوی زنان‌ باشد ، اندر دو جهان
فاطمه نور دو چشمان پیمبر، سوی جانان آمد

او که شافع همه را هست ، به روز محشر
همچو گل ، زِیب جهان ، سوی گلستان آمد

مظهر عفّت و جاه و هادی انس و بشر
مشعل علم و هدایت ، همان روضه ی رضوان آمد

اختران بال گشودند و فلک شادان گشت
کوکب بِنت رسول  ، گوهر اَلوان آمد

مادران عطر و گل آرید و آذین بندید
که مبارک قدم فاطمه ، خورشید فروزان آمد

کتاب تک درخت تنها اثر استاد علی اکبر جعفری اهل شهر نراق