سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

فروشنده بانو خاورخانم ابوالحسنی بشناسنامه شماره .... صادره نراق صبیّه مرحمت و غفران پناه حجت الاسلام والمسلمین آقای آقا محمد فاضلی رحمت الله علیه

خریدار آقای آقا احمد نراقی پور بشناسنامه شماره ۲۴۲۰ صادره از شهرستان قم برادر ابوینی فروشنده مزبوره.

مورد معامله و حدود آن همگی و تمامی شش مَن بوزن شاه زمین مزروعی واقعه در دشت مُرغزار بالا مشاعاً از کل ششدانگ که همان زمین مشتمل بر قطعات عدیده می‌باشد و حدود مشخصّه کلیه قطعات

شرقاً به زمین حاجی رضا علیئی ابتیاعی از آقا رضا خان امینیان
غرباً به زمین آقای محمدرضا خان یوسفی وآقا تقی رئوفی
جنوبا به مجرای آب عمومی و زمین آقای نراقی مشهور به زمین حاجی کاظم
شمالاً به جاده عموم

با کافه ملحقات و منضمات شرعیه و عرفیه بقدرالحصه بانضمام همگی و تمامی دو سَرجه از یکطاق از جمله یکهزارو ششصد سَرجه از هشت رشته آب قنوات علیا و سفلای قصبه نراق را که گردش آن بر دوازده شبانه روز مقرر است طبق معمول محل با کافه ملحقات و منضمات شرعیه از ممر و مدخل و مشاع از صحاری و اراضی و مراتع از هریک بقدرالسهم مبلغ یازده هزار ریال وجه نقد که تمام آن فی المجلس تحویل فروشنده فوق الذکر شد و به وصول آن اقرار و اعتراف شرعی کرد و پس از اخذ تمامی مبیع مورد معامله را از یَد خود تخلیه نمود و به تصرف آقای خریدار واگذار نمود واو نیز ید مالکانه و تصرف مستحقانه کرد کتصرف الاملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم و عقد مبایعه لازمه جازمه صحیحه شرعیه جامع جمیع شرایط و ارکان بینهما جاری شد اسقاط کافه خیارات محتمله و متصوره خصوصاً خیارغبن از طرفین شد
پس فعلهذا مورد معامله که عبارت از شش مَن به وزن شاه زمین و دو سَرجه آب علیا و سهم سفلای قصبه نراق است بر ملکیت آقای خریدار قرار و استقرار یافت و نیز چون مورد معامله موروثی پدری فروشنده که طبق پرونده ثبتی آب و ملک مرقوم بنام موروث مشارالیها تقاضای ثبت شده لیکن گواهی حصر وراثت تاکنون به دست نیامده بنابراین فروشنده مزبوره در ضمن العقد خارج لازم ملزم شرعی گردید که پس از تحصیل گواهی حصر وراثت به محض اعلام خریدار در یکی از دفاتر اسناد رسمی حضور بهمرسانیده سند انتقال رسمی تنظیم نموده به خریدار تسلیم نماید و چنانچه فروشنده در تنظیم سند رسمی مسامحه و تعلل نمود مبلغ یکصد هزار ریال از مال خود به آقای خریدار دادنی باشد و عقد الزام بین الطرفین جاری شد.

وقوعاً بتاریخ سوم اردیبهشت ماه هزار و سیصد و سی و سه شمسی مطابق نوزدهم شعبان المعظم سنه ۱۳۷۳ قمری

امضاء خاور ابوالحسنی(فرزند آقا محمد فاضلی مجتهد)
 اعترف بما رقم فیه لدی
حسن مهدوی نراقی(فرزند محمد ابراهیم)
اعترف بما رقم فیه لدی
حسین  غفاری نراقی(فرزند عبدالباقی)
اعترف بما رقم فیه لدی
علی ابوالحسنی نراقی(فرزند فرج الله)
 وقع مارقم فیه لدی
احمد قطبی نراقی(فرزند نصرالله)

فروش باغ در دشت علیا شهر نراق توسط علی خان ابوالحسنی فرزند فرج الله به  ابوالقاسم ایزدی فرزند علی 66 سال قبل - سند شماره 467 :: سلـحــشـوران شـهـر  نــراق

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی فروش املاک در دشت مُرغزار نراق سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۱۱:۱۲
سلحشوران شهر نراق

جناب ... حاجی استاد آقاخانی سلمه الله مراسله شریف واصل شد .  
در باب کشمش که برای جناب آقا محمد کاظم فرستاده بودید و آقا طوغان بُرده نوشته بودید و شرح را داده بودید . عالیجاه آقا محمد و آقا طوغان را دیدم آقا محمد فرمود که عیال آقا رحیم اطاق و پَستو خود را رهن آقا طوغان نموده بود ، طوغان رفته بود عیال آقا عبدالرحیم را از اطاق بیرون نموده بود . او هم طفل خود را بُرده بود خانه استاد آقاجانی و آقا حسن بیک و زوجه آقاخانی و اوها آمدند عارض شدند ،من دیدم محل سکنی ندارند و بیچاره ها خرجی هم ندارند بیست و شش تومان ..... آقاجانی را دادم طوغان و اطاق پَستو او را از رهن بیرون آوردم ، این ضعیفه بیچاره چه کند ؟

خود آقاجانی گفت اگر عبدالرحیم‌ برود من متحمل خسارتی او می شوم چه کند ضعیفه بیچاره ، حالا روزی صد دِرم ....... را آقاجانی بدهد فارغ باشد . باری خدا هدایت کند ،عبدالرحیم را منبعد می گویند ما او را کاری نداریم، ان شاءالله شما هم بار حمل کنید کسی بار را نمی برد، باری وقتی نگاه می کنی همه حق دارند سَوای عبدالرحیم . باری ان شاءالله بزودی طلب ما را ارسال دارند احوالات سلامتی را
... گندم اعلا اعلا خرواری یکتومان،
کشمش بیست و هشت ریال کِساد است،عدس را می خرند خرواری سیزده ریال می باشد،.....است، آقا محمدعلی دعا می رساند ،نورچشمی شکرالله جهت شما به زهرا است
 نزده روبرو می شویم .
زیاده عرضی ندارم . والسلام
دهم جمادی الثانی سنه 138
10 جمادی الثانی 1380(برابر 9 آذر 1339)

بازخوانی پشت سند :

وارد نراق گذشته با ما که دیگر کسی نزدیک بار شما نیاید البته آنچه میخواهید بار جهت ما بفرستید خاطر جمع باشید که هیچ کس سراغ مال شما نمی آید .......... بار شما را در نراق برد به ما خاطر جمع باشید و سرکار قرار دادید که یکماه تمام چک طلب شما را میفرستم ایحال چهار ماه میباشد که شما تشریف بردید باری که نفرستاده اید

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند قدیمی سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۴ آذر ۹۹ ، ۱۱:۰۷
سلحشوران شهر نراق

ساوجـــــبلاغ
۲۰ربیع الثانی ۱۳۳۱(مطابق ۹ فروردین ۱۲۹۲)
حضور مبارک آقایان آقای معـــــاون التجار(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) و آقای وکیل التجـــــار(میرزا عباس نراقی فرزند فضل الله)
تصدقتان شوم.
مطالب را در یوم قبل همراه رحمت الله توسط آقا یهـــــودا(احتمالا از احبای بهاییت در همدان) عرض نموده و صورت محاسبات رسیدگی و ارسال شد ، حال هم مختصری عرض می شود .
امروز حجره آمده ایم،شاید مشتری برسد فروش بکنیم.حضرات بعضی ها خرید نمودند ولی چکنیم که ، بدست خالی خرید نمیشود کرد و اگر وجه هم به حقیر برسد جز دو سه عدل حناء و بعضی مال ابریشمی ، نمیدانم چه باید بخرم. البته صورت آنچه را امروز لازم دارید مرقوم دارید که اگر ممکن شد بخرم و البته توتونها را کجدار مریض(کج دار و مریز) در صورت صلاح فرستادن به همدان عمل کنید.لکن هرچه مال اعلی است ارسال دارید که به رسیدن بفروش برسد و مسلماً صورت که برسد میزان عمل اینجا دست سرکاران می آید که در همدان محلی نداریم که خرید کنم و به مرور چند مُکّاری بار سرکاران برسد.


لذا باید از انجام همتی شود ولی مبادا یک دیـنار توتون به وعده دیگـــــر بخرید.همان موجودی خودتان را هر رقمش صرفه در فروش آنجا است آنجا بفروشید و الا عمل کنید ، لکن بتدریج برسد.حقیر هم بتدریج خرید کرده میرسانم.ولی معین کنید که مال ابریشم چه رقم لازم است و معادل قیمت را هم معین کنید که الی چند صد تومان بخرم و دیگر حناء چه رقم لازم است؟
حال اگر بخرم من و فرمایش یا محمـــــدعلـــــے میخرم ولی بعد هر رقم صرف دارد بنویسید از قبیل یدالله و غیره. کفش هم حسب الفرموده نخواهم خرید تا بخواهید مازوج قبل از عید ۵۲ الی۵۳ ، هنوز فروش نکرده اند.ولی هر فقره توتونی که عمل میکنید معادل پس کرایه او مازوج ولو به موعد باشد با او حمل کنید که به رسیدن مازوج را میشود فروخت.
والا حقیر که محلی نزد خود موجود نمیگذارم.آنوقت مُکّاری اسباب افتضاح میشود و اینها هم کسی هم دستگیری از کَس نمیکند.حاجی نصـرالله هم اگر مازوج داشته باشم محتمل است وجه بدهد که بعد از ۱۵روز بگیرد.لکن چون توتون کساد است در نبودن مازوج نمیدهد.صورت محاسبه را مجدد نوشته ارسال داشتم.
و این هفته بعضی الواح و خطابه ها(نوشته های بهاییت) و کاغذ پاریس رسید.در پاکتی گذاردم ، ارسال شد.رجا دارم تلاوت کنید و بدهید ببرند خانه آقاعمــــو تلاوت نمایند.چون خیلـــــے اصرار کرده اند و منعبد دستورالعملی برای فرستادن الـــــواح مرقوم دارید.چون عیال آقاعمـــــو اصرار دارد که برای ایشان فرستاده شود و چون سرکار هم خواسته اید و لابد پول داده میشود لذا مرقوم دارید که از هر نسخه فقط یکی یا دو ارسال دارم ، معین فرمایید و الی حال هم همان کرایه پست را از حجره داده ام چجور دستور عمل میدهید،رفتار شود.و دیگر از وضع تجارت امسال و تکلیفات امسال را مرقوم دارید که چه باید کرد و به حسابها برسید.

صورت جهت حقیر هم ارسال دارید و رجا دارم صورت ریز تصرف حقیـــــر را از ابتدا الی انتها نوشته به تاریخ ارسال فرمایید و تصرف همـــــدان را هم محسوب دارید و به حسابها برسید و صورت وصولی امسال را از اشنویـه و میاندوآب و غیره هم مرقوم دارید و از اخبارات و مظنّه جات هر مالی مرقوم دارید و رواجـــــے و کسـادی هر اجناس اشاره کنید.حقیر منتظر اقدامات آن حضرتان هستم.چون حال اقل سال است و باید هر روز نقشه کار را کشید. اگر بنای تجارت اشنویه دارید مواظب باشید نسیه فروشی موقوف باشد و زیاد خود را آلوده مطالبات نکنید که فردا مجبور شوید به خریدن توتون زیاد که جز اسباب ذلت و کسالت و ضرر حاصلی ندارد.
آقایان من اگر این دوسال به اندازه گلیم خود پا را دراز می کردیم که ضرر نمی بردیم ، منتهی کسب نمی کردیم.ولی هزار هزار ضرر وارد نمیشد.معامله برای فایده است.وقتی که ملاحظه میکنید خرید هر توتونی را مبالغـے ضرر میکنید.مگر مجبورید بخرید؟ او توتون که آنجا نسیـــــه نیست باید نقد خرید.پول نقد را بدهید و ضرر هم بکنیـــــد؟!ابـــــداً کار عاقلانه خیلی مواظب فرمایید.
ایشان که در جایی ضرر را دید،دیگر نباید به آن کار زیاد خود را مجبور کند.بلی ، هروقت در او نفع مشاهده کردید بخرید.لکن به اندازه که مثل امروز گلو را نگیرد و خفـــــه کند.و البته وقتی حساب میکنم،دو هزار و هفتصد ضرر توتون مازوج کشیده ایم و لابد آنجا هم دارید.دود از کلّه ام بلند میشود.همت کنید وضع را تغییر دهیم. یوســـــف آقا نصـــــرالله(یوسف فرزند نصرالله) و محمـد با دویست تنخواه چون به اندازه خود حرکت کردند،دیدید از پیش بردند! و حال آنکه آنها را سرکاران به شاگردی قبول می کردید!
باری ، باید بسیار کوشش کرد که زیاده از این ورطه(جای خطرناک) وارد نیاید.از دست چاکر که کاری جز فروختن توتونی که بفرستید و خریدی بخواهید از کار آنجا بر نمی آید . لذا سرکاران باید به شور یکدیگر کار را نوعی مرتب کنید که خداوند هم راضی باشد و خلق هم راضی. دو عکس مبارک هم که گویا باسمه(عکس چاپ شده) باشد ارسال شد. یکی برای سرکار یکی برای آقاعمـــــو.عکس پاریس است در سال گذشته.عکس های امسال هم رسیده ولی برای اشخاص مخصوص عموماً نیامده است که ارسال شود.
دیروز از تهـــــران این مضمون را مرقوم داشته اند،سرکار هم باطراف بشارتی دهید.جناب آقا میـــــرزاعزیزالله خان ابن ورقا(پیرو بهاییت) روحی فداه چند روز است تشریف آورده اند.

حضرت مولی الوری(بهاییت) در پاریس به مشارالیه فرموده اند:ما حتما به ایـــــران خواهیم آمد. گمان نکنید وقتی ایـــــران امنیت باشد می آییم، بلکه وقتی ایران در نهایت انقلاب و اغتشاش است می آییم. الهی از این بشارت تمام احبّا در نهایت وجود طریقه ، عموم اهل بیت و متعلقین را تکبیـــــر برسانید. فـــــانی نعمـــــت الله(نعمت الله فرخزاد نراقی فرزند محمد جواد)
مظنه حناء امروز این است و حضرات حناء کیسه چلواری گویا خریده اند ۶۴ ریال. کارخانه یدالله اگرباین است مرقوم دارید تا بخواهید حقیر فرمایش جدید نمیفرستم.اگر خریدم از سه رقم:
حناء یکمن نقد   ۹۰ ریال
محمـدعلـے      ۸۵ ریال
فرمایش حاج علے نقے ...۸۰ ریال
فرمایش کیسه چلواری ...۶۴ ریال .....
ابتدا میخرم،بدانید رحمت الله هنوز حرکت نکرده است.

ساوجبـــــلاغ
پاکت دوم
حضور جنابان مستطابان آقای معاون التجـــــار(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) و آقا میـــــرزاعباس(میرزا عباس نراقی فرزند فضل الله) وکیل التجار
تاجـــــران نـــــراقے شرف باد
20 ربیع الثانی 1331 (برابر9 فروردین 1292)

از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند 111 ساله بین دو برادر تاجر پیشه سپاس گزار می باشیم .

از جناب آقای حمیدرضا  سلطانی شایان فرزند اکبر اهل شهر نراق از بابت بازنویسی و تایپ  سند قدیمی بین نراقی ها در همدان و ساوجبلاغ قدردانی می گردد .

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۰:۴۹
سلحشوران شهر نراق

هو
از مال خالص عالیحضرت مشهدی آقاجان خلف مرحوم‌عبدالکریم نراقی مبلغ شانزده تومان رایج سلطان ریال ناصرالدین شاهی عددی 42  نخود وزن یکهزار دینار رواج دین ثابت و لازم است علی الاقرار شرعی والعرف الملی بر ذمه و رقبه عالیحضرت آقاحسین خلف مرحوم خیرالحاج حاجی محمد جعفر من القصه که ان شاءاله وجه موصوف را از حین التحریر الی مدت یکسال تمام ادا و کارسازی نماید .
و مرهون ...موصوف خود یک .... زمین اطراف حاجی آبابا مشهور واقعه در دشت علیا
حدّی به زمین آقا میرزا،
حدّی به اطراف حسین زندی و
حدّی به شاهراه و
حدّی به درّه آصف آباد

مع ممر و منار هشت سَرجه آب علیا و سفلای قصبه نراق را که مدار او در ده شبانه روز است با وجود حلول و اجل عدم دواب تین ‌مرهون را به قیمت راقب بُشرا فروخته به کم‌ و زیاد رجوع نماید و صیغه مراهنه علی نهج شرع مطاع جاری گردید
بتاریخ هفتم .........
مُهر عبده حسین ابن عبدالکریم.
من الشاهدین خلف مرحوم ‌آعبدالرزاق.
مُهرمحمد و علی و الحسن
من الشاهدین حاجی حسین خلف مرحوم‌ آقا کریم
مُهر عبدالراجی میرزاآقا
مُهر ابوتراب
اعترف بمارقم فیه لدی حره الخاطی
مُهر الراجی علی اکبر

بازخوانی پشت سند :
تجدید معامله شد از هفدهم شهر رجب المرجب سنه 135 الی مدت چهار ماه و نیم تمام مبلغ یازده هزار و ده شاهی رایج سلطان که اصل و فرع مبلغ شانزده تومان یکهزار و ده شاهی رایج ظهر بر ذمه حقیر ...... است که راس موعد مهمسازی نمایم ومرهونین ظهر برقرار است صیغه مراهنه جاری گردید . هفده رجب سنه 135
تجدید معامله شد از سیّم شهر ذی الحجه الحرام الی مدت یکسال شمسی تمام مبلغ سه تومان رایج ظهر که اصل و فرع مبلغ هیجده تومان رایج ظهر بر ذمه حقیر .... است که راس موعد ادا نمایم و مرهونین ظهر برقرار است که با وجود حلول و اصل عدم اداء دین مرهونین را فروخته ... سیّم ذی الحجه سنه 135

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند سپاس گزار می باشد .

توضیحات :
در صورتیکه سال سند 1305 هجری قمری لحاظ شود قدمت سند 137 سال و در صورتیکه 1350 هجری قمری مد نظر قرار گیرد سِن سند 91 سال محسوب می شود .

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۹ ، ۱۰:۴۳
سلحشوران شهر نراق



ما را در سر سودای عاشقی است

                            و دفاع همچنان باقیست

                                                                                                                            و تا انتها ایستاده ایم.....

۱ نظر ۲۰ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۱
سلحشوران شهر نراق

و بعد باعث برتحریر این کلمات شرعیه آداب اینکه حضور یافت در محضر شرع مطاع معتمدالسلطان آقای محمد رضا خان ولد ارجمند جناب آقای مشهدی طوغان نراقی و بعد الحضور بمبایعه لازمه جازمه صحیحه شرعیه بیع نمود و بفروخت به سیادت مآب سلاله الاطیاب آقای سید عباس خلف مرحمت پناه آقا سید محمد تقی من القصه همگی و تمامی یکدرب باغ مشجر واقعه در دشت سفلای قصبه نراق که تخمیناً هشت مَن بوزن شاه بذرافشان است وحدود آن
حدّی به رودخانه،
حدّی به باغچه وخانه مشهدی طوغان،
حدّی به کوچه و شارع ،
حدّی به خانه مرحوم آقا سید حسن و مشهوراست بباغچه آقا سید حسین بابا سید رضا

با کافه ملحقات و منضمات شرعیه از تمامی اشجار از جوز(بادام) و لوز(گردو) و غیره و سَرجوبه(کنار جوب آب) مع اشجار مغروسه و جدار و غیره و آنچه را متعلق به باغچه مزبوره است دون استثناء شیئی از آن به مال المبایعه مبلغ یکصد و هفتاد تومان و پنجهزار قِران نقد رواج خزانه عامره ایران ماخوذ حین العقد المبایعه باقراره شرعی و تمامی مال المبایعه نقد از طرف مشتری مزبور واصل و عاید جناب بایع مرقوم گردید و بوصول تمامی آن اقرار و اعتراف شرعی کرد و مراعات قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف و اخذ و استرداد مال المبایعه جمیعاً بر وجه لزوم معمول و مرعی گردید و مبیع مسطور بر ملکیت مشتری مزبور قرار و استقرار یافت به نحوی که ادعای مالکانه مستحقانه نمود کتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم و عقد مبایعه صحیحه شرعیه مشتمل بجمیع شرایط و ارکان خالی از نواقص و بطلان واقع و جاری شد و اسقاط کافه خیارات موجبه فسخ سیماًخیارالغبن والغبن فی الغبن ولو کان فاحشاًبل افحش مرعی و معمول شد،
پس با این مرقومه تمامی مبیع مسطور بنحوی که در فوق مسطور است حق صرف و ملک طلق مشتری مزبور است واز برای احدی حقی و بهره ای باقی نیست و در ضمن العقد خارج لازم الزام شرعی شد بر جناب بایع مرقوم که چنانچه از تاریخ ذیل الی انقضاء مدت چهل سال تمام دیگر فسادی در مبیع مسطور ظاهر شود و بثبوت شرعی برسد که مبیع مسطور از تصرف مشتری انتزاع یابد بر عهده بایع مرقوم است که کل هم بعضاًاو جزاً از عهده غرامات شرعیه آن برآید و عقد الزام واقع گردید .
تحریراًفی بیست و دوم شهر ذی الحجه الحرام مطابق سنه 1344
22 ذی الحجه 1344(برابر با 11 تیر 1305)
مبلغ یکصد و هفتاد تومان و پنجهزار دینارقِران نقد بابت قیمت مبیع مسطور متن توسط سعادت پناه آقا سیدعباس مشتری مرقوم واصل و عاید اینجانب محمد رضا گردید و بابت قیمت مبیع مسطور محسوب شد.
بتاریخ بیست و دوم شهر ذی الحجه الحرام 1344(11 تیر 1305)

ظهر سند :
 حضور یافت در محضر شرع مطاع جناب سیادت پناه آقای آقا سیدعباس خلف مرحوم آقا سید محمد تقی نقیب السادات نراقی مشتری مرقوم در ظهر و بمصالحه صحیحه شرعیه منتقل نمود تمامی مبیع موصوف در ظهر را کائناً ماکان بنحوی که در ظهر مسطور است دون استثناء شیئی از آن به عالیقدر استاد علی خلف مرحوم استاد قاسم پاره دوز نراقی بمال المصالحه مقدار پنجاه به وزن شاه نمک و مبلغ یکصد وهجده تومان نصف پنجاه و نه تومان قِران نقد رواج معامله ایران ماخوذ حین العقد المصالحه و تمامی مال المصالحه از طرف مصالح له مرقوم واصل و عاید مصالح مزبور گردید
و سایر شروط در مصالحه از قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف بعمل آمد و عقد مصالحه صحیحه شرعیه واقع و جاری گردید پس بمقتضای این ورقه تمامی مبیع مسطور در ظهر حق صرف و ملک طلق مصالح له مرقوم است و در ضمن شرط شرعی شد که هرگاه فسادی در مصالحه مزبوره ظاهر شود عهده مصالح است که از غرامات شرعیه آن برآید.
تحریراً فی چهاردهم شهر شوال المکرم سنه 1347
14 شوال 1347(برابر 6 فروردین 1308)

قرارداد فی مابین احمد صدقی فرزند نایب حسین خان نراقی و سید حسن حسینی فرزند  سید محمد نراقی جهت کار کشاورزی در مزرعه محمدآباد شهر نراق 64 سال قبل - سند  شماره

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی فروش باغ در دشت سفلی نراق سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۰ آذر ۹۹ ، ۱۲:۱۰
سلحشوران شهر نراق

کُرسی یکی از لوازم سنتی و قدیمی در کشور جایگاهی خاطره انگیز و نوستالژیک دارد و از نظر فرهنگ مردم شناسی می توان آن را نمادی از همبستگی و اتحاد اعضای خانواده و فامیل دانست.

در زمان های قدیم که وسایل گرمایشی مانند چراغ و بخاری و...مانند امروز وجود نداشت مردم برای گرم کردن خانه هایشان در شب های سرد زمستان از کرسی استفاده می کردند .برای این کار یک منقل آتش با زغال درست کرده و زیر کرسی می گذاشتند و لحافی روی آن می کشیدند و از حرارت دلچسب و کم نظیر آن لذت می بردند.

♦️ساختار کرسی

۱-کرسی : کرسی شامل یک چهار پایه چوبی که ابعاد آن نسبت به جمعیت و وسع خانواده از ۱ متر شروع شده و در بعضی مواقع به ۴ متر در منزل اعیان نشین هم می رسید و معمولا مربع شکل و ارتفاع آن هم حدود نیم متر یا بیشتر است.

در قسمت پایین پایه های کرسی چوب هایی  به هم کلاف شدند که وسط این چوبها به شکل یک مربع است و دقیقا روی چاله کرسی قرار می گیرد . به این چوبها به گویش محلی "مَعجَرِ کرسی" می گفتند. معجر کرسی باعث می شد که هنگام نشستن یا خوابیدن زیر لحاف کرسی ،پاها روی آن قرار بگیرد و در چاله کرسی یا منقل نیفتد. به هر یک از چهار ضلع کرسی پِلّه کرسی گفته می شد.

۲-چالهِ کرسی: در بیشتر منازل که کف اتاق زیر پُر بود چاله مخصوصی حفر می کردند و اطراف چاله را با گچ به اندازه ابعاد کرسی به صورت چهار گوش در می آوردند به طوری که هنگام‌ قرار گرفتن کرسی روی چاله ،معجر کرسی هم سطح زمین باشد.

۳-لحاف کرسی:لحاف کرسی هم مانند لحاف های معمولی و پنبه ای ولی با ابعاد بزرگتر حدود ۳ تا ۴ متر بستگی به وسع کرسی بود که روی کرسی را کاملا می پوشاند به طوری که می توان از ۴ طرف آن به خوبی استفاده کرد.


در شهر نراق روی لحاف کرسی را یک چاچَب یا یک چادرشب قدکی ، جاجیم یا تِرمه می کشیدند ولی عمدتا چادرشب قدک رسم بود. روی چاچَب کرسی هم یک سفره چهار گوش از جنس پلاستیک گلدار می انداختند تا از رطوبت احتمالی که با گذاشتن چای ، خوراکی ها و تنقلات روی آن قرار می گرفت به  لحاف جلوگیری کند.
دور کرسی را هم تشک های مخصوصی به اندازه ابعاد کرسی می انداختند به طوری که لبه آنها روی هم نیفتد و تشک کاملا آزاد باشد.
اطراف کرسی را هم بالش های لوله ای ، متکا و لحاف پیچ به عنوان پشتی قرار داده و به آن تکیه می دادند.در آن زمان پشتی های امروزی وجود نداشت و لحاف کرسی هم یکی از اجزاء جهیزیه عروس محسوب می شد.

♦️آداب نشستن دور کرسی
برای نشستن دور کرسی هم آدابی بود که باید رعایت می شد.معمولا بزرگان یا پدر خانواده در سمتی می نشستند که از ورودی اتاق فاصله بیشتری داشت و در گویش محلی به آن "جا بالا" می گفتند.معمولا کرسی ها یک سوم فضای بالای اتاق را اشغال می کردند و دو سوم باقی مانده خالی بود. قسمت پایین کرسی که به آن" جا پایین " می گفتند مخصوص نشستن بچه ها و کوچک ترها بود و به این آداب همه مقید بودند.
در قسمت راست کرسی از طرف ورودی اتاق،مخصوص مادر خانواده بود که همه وسایل پذیرایی مانند سماور،استکان نعلبکی،ظروف غذا و... را قبل از پذیرایی کنار خود آماده می کرد و دیزی غذا هم که در چاله کرسی بود. از همه مهمتر مادر خانه همیشه یک قلیان هم در کنار کرسی داشت و یک انبر هم در معجر کرسی گذاشته بود که در صورت لزوم یک گُلِ آتش(قطعه) را سَر قلیان بگذارد و لحظه ای را هم به قلیان کشیدن بگذراند .

♦️سوخت کرسی
برای سوخت کرسی در نراق معمولا از زغال یا آتش هیزم‌ وهیمّه و چوب و چیله و فضولات گوسفندی(پِشکِل) استفاده می شد.
عمده مردم نراق که معمولا دامدار و کشاورز بودند مواد اولیه آتش کرسی را در هیمّه دان های خود داشتند و در موقع نیاز به آتش، این هیزم ها را در اجاق های مخصوص فرآوری می کردند و سپس آن را با یک خاک انداز فلزی دایره ای شکل و بدون لبه و کمی گود داخل چاله کرسی می ریختند و با کفگیر مخصوصی که در معجر کرسی قرار داشت روی آتش را یک لایه خاکستر می پوشاندند. در خانه های اعیان نشین و کسانی که توانایی مالی داشتند آتش زغال را در داخل منقل ترجیح می دادند.

تهیه آتش منقل زمان بَر بود و باید تمام زغالها را با بادبزن سرخ (برافروخته)می کردند تا خطر گاز گرفتگی آن به حداقل برسد و سپس منقل را در زیر کرسی می گذاشتند و یا از گلوله های زغال که از شستن خاکه زغال و فشرده کردن آن استفاده می کردند. از این گلوله زغالها در چاله کرسی هم استفاده می شد. برای استفاده از این گلوله های زغالی یک یا دو گلوله زغال در منقل یا چاله کرسی می گذاشتند و روی آنها مقداری خاکه آتش می ریختند .بدین صورت سوخت کرسی تا ۲۴ ساعت تامین بود و مجددا همین کار را تکرار می کردند. در کرسی های منقلی از چاله کرسی استفاده نکرده و یا به ندرت استفاده می شد.
از مزایای چاله کرسی نسبت به منقل این بود که در چاله کرسی امکان طبخ غذا مانند آبگوشت و تاس کباب و غیره وجود داشت .

در زیر کرسی چاله ای انسان با خیال راحت می خوابید چون آتش آن طبیعی بود ولی در کرسی های زغالی امکان گاز گرفتگی وجود داشت و باید احتیاط می شد. در چاله کرسی ، مادر خانواده شب کتری مِسی یا روحی را پُر از آب می کرد و داخل چاله می گذاشت و صبح اول وقت آب جوش را داخل سماور زغالی می ریخت و سریع صبحانه را آماده می کرد در صورتی که این کارها در کرسی های منقلی غیر ممکن بود.

♦️کرسی از دیدگاه علم پزشکی و طب سنتی
بیشتر پزشکان طب علمی و سنتی معتقد بودند‌ که  علاوه بر فواید و مزایایی که ذکر شد، برای بهبود عملکرد دستگاه های بدن  و درمان بیماری هایی که متاثر از سردی و رطوبت بدن است ،بسیار سودمند است.
این پزشکان اعتقاد دارند در فصل سرما باید اعضای بدن مخصوصا اعضایی مانند کمر و پشت گرم نگه داشته شوند و کرسی به بهترین حالت،این کار را انجام می داده و تمام اعضای بدن از گرمای لازم برخوردار می شدند.همه این موارد باعث می شد تا یک زمستان مطبوع از راه برسد.

♦️آمیختگی فرهنگ یلدا و کرسی نشینی
در جشن های سنتی ایرانیان همچون شب یلدا و نوروز نقش بر جسته ای در جمع کردن اعضای خانواده به دور یکدیگر داشته است. و به عبارتی آمیختگی فرهنگ یلدا و کرسی نشینی از آیین های کهن شهر تاریخی نراق بود.
کرسی ها شب یلدا در شهر نراق خاطره انگیز ترین شبها بود و اصلا یلدا و کرسی هایش زبانزد هستند و بهانه خوبی بود برای جمع کردن اعضای خانواده در شب های بلند زمستان بود .  
در نراق هنگامی که شب یلدا می رسید بوی شیرینی های خانگی، کدو و چغندر پخته انواع خوراکی های مخصوص و میوه های فصل ، فضای خانه و روی کرسی ها را پر می کرد. علاوه بر گرم شده فضای خانه زمینه دور هم جمع شدن اعضای یک خانواده و گرم شده بین آنها را فراهم می نمود. به همین دلیل کرسی ها در شب چله به پایگاه شعر خوانی، قصه گویی،شاهنامه خوانی،طاقدیس خوانی و فالگیری تبدیل و باعث گرمای تفکر و اندیشه اعضای خانواده و تنویر افکار آنها می شدند.

در این مراسم دور همی و دوستانه مادر خانواده روی کرسی را با یک مُجُمَعه بزرگ مسی پر از آجیل های سنتی مانند تخمه،جوزغند،گردو و بادام و میوه های فصل تزیین می کرد و حضار ضمن خواندن شعر و داستان گویی و... از میوه ها و تنقلات داخل سینی میل می کردند. خانواده هایی هم که نوعروس داشتند در این شب خانواده داماد را برای شام دعوت می کردند و بر صفا و صمیمیت و گرمی این شب خاطره انگیز افزوده می شد .این مراسم تا پاسی از شب ادامه داشت و برای عروس و داماد هم شب عاشقی محسوب می شد چون که در نراق قدیم در شب یلدا فقط عروس و داماد ساعتی را می توانستند با هم باشند و نسبت به هم ابراز عشق و علاقه نمایند و دیداری تازه کنند.در صورتی که در مراسم دیگر تا هنگام عقد این دو زوج از هم دور بودند و دیدار آنها محدود بود .

در پایان مراسم هدیه ای را که خانواده داماد برای عروس آورده بود به همان صورتی که در سینی یا مجمعه مخصوص قرار داده بودند در حضور حاضران روی کرسی می گذاشت و همه اهل خانه به عروس و داماد تبریک می گفتند.
در مراسم جشن نوروز هم این مراسم دورهَمی همراه با دید و بازدید همراه با تناول نمودن میوه و شیرینی که داخل یک مجمعه مسی بزرگ روی کرسی بود انجام می گرفت.این مراسم گاهی اوقات با خوردن برف و شیره به عنوان فالوده یا یخ در بهشت زمستانی همراه بود.برف های تمیز و تازه ای که پدر خانواده از مزرعه یا کوه با خود آورده بود.
کرسی نماد شب نشینی های زمستانی در شهر تاریخی نراق بود که خاطرات زیادی برای گفتن دارد که در این مقوله نمی گنجد.

فواید باور نکردنی کرسی در فصل سرد سال/ از بهبود گردش خون بدن تا رفع یبوست و  مشکلات گوارشی

به هرحال با آمدن انواع و اقسام چراغ،بخاری  و شومینه وسایر وسایل گرم کننده به بازار، کرسی ها هم از رونق افتادند واین آیین کهن هم کم رنگ گردید و فرهنگ آن هم به دست فراموشی سپرده شد.  هم اکنون در اکثر روستاهای کشور در زمستان های سرد از کرسی استفاده می کنند و از گرمای مطبوع و دلپذیر آن لذت می برند.
امروزه یکی از دلایل از رونق افتادن کرسی ها این است که هرچه به طرف زندگی ماشینی پیش رفتیم و از فضای زندگی سنتی دور شدیم،صفا و صمیمیتِ جمع شدن دور کرسی  و بهره بردن از گرمای آن نیز کمرنگ و سردتر شد. به همین دلیل امروزه در حالی که وسایل گرمایشی متعددی در خانه ها برای گرم کردن وجود دارد که اعضای یک خانواده گاه هفته ها دور هم جمع نمی شوند.به این ترتیب این موضوع باعث می شود در جامعه ما روز به روز اخلاقیات کم و فاصله بین پدر و مادرها با فرزندانشان زیاد شود .

سایت سلحشوران شهر نراق از نویسنده ، محقق و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ شهر تاریخی نراق استاد مرتضی علی آقایی نراقی از بابت تهیه این نوشته سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۰ آذر ۹۹ ، ۱۹:۲۷
سلحشوران شهر نراق

فـــــدایت شوم
مراسله سرکار رسید.از خبر فوت مرحوم والد آقا محـــــمد بی نهایت افسرده شدم .خداوند طول عمری به شما و بازماندگان آن مرحوم عنایت فرماید. از طرف اینجانب و متعلقان به جمیع بازماندگان آن مرحوم را تسلیت بگویید.
در باب مطلب ولایتـــی شرحی نوشته بودید مطلع شدم.ملاقات و دیدن سرپرستی ابداً ثمری ندارد.هرگاه قدری خدمت مشخصی به همه بیفتد عریضه جات را عرض شده بود و بشود و ضمناً مالیات را نداده بودند و عریضه عرض شده بود که تمام نراق و اطراف را غارت کردند و در واقع حرف خود... محق را عرض کرده بودند.

اولاً دولت تحقیق می کرد تخفیف هم می داد و ابداً اسم مستمری در کار نبوده. نزدیک دوماه است که مشروحاً نوشتم تاکنون دو کلمه شرح حال را عریضه نکردند. حالا هم این است که بنویسم باید شما و... تنها شرح حال خودشان را عرض نمایند که چه بر سر آنها آمده است.
به فوریت هم چهار نفر حرکت کرده، دو نفر بیاید تهران دو نفر هم در قم باشد.این کار بطور سهولت انجام داده رفع می شود.ولی اگر احدی حرف نزند دولت چه تقصیری دارد؟!

عجالتاً عریضه جات را بنویسید بفرستید نزد من و بعد هم چند نفر بیایید.هفته قبل در این باب مشروحاً توصیه کردم.البته دیدید در باب صورت مستمری که فرستادم بعد از شما هم مخارجات و غیره می باشد از همان صورت عشر دریافت می دارند.
حکم آنرا هم در سه ... است فرستادند.بعلاوه یک چیزی هم به رسم مدرسه از نقد و جنس حکم است که بگیرند.صورت ریز صحیح آنرا هم من دادم.مجال نکردم که بنویسم ولی دادم رییس یوسـف که بفرستد.
در حال امضای مالک در وزارت مالیه هست. اگر بوده است نزد خود مستمر می باشد و ابداً المثنی ندارد و به فوریت سر می گیرد ولی فریاد لازم است.زیاده مطلبی ندارم. بشارت... تلگراف صحت وجود مبارک غیر از تلگراف سابق رسید.سواد آنرا... زیارت نموده و به عموم احباب بشارت بدهید که شکر خدای متعال را بجا بیاورند.
والســـــلام.
از طرف بنده خدمت آقا میـــــرزامحمــد علـــی خـان نایب الحکومه خیلی سلام برسانید بگویید کتب شما رسید. شرحی نوشته بودید،مستحضر شدم قبل از رسیدن مراسله شما دیگران شرحی نوشته بودند.دیگر جداگانه زحمت ندارم.
خود شما در این موضوع چندی قبل راجع به بردن خبر من شرحی نوشته بودید که انتظار غیر از این است.
آقامیـــــرزامحمــدعلـے خان خود شما هم نوشته اید،این است که در این کاغذ  اشاره شده اظهار ارادت کرد بتوسط خود شما.والســـــلام

روی پاکت:
نــــــــراق
خدمت جنـــاب مستطاب عمـدةالتجـــار آقای معـــاون التجـــار(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) دام اقباله
مشرف شود 12 محرم(12 محرم 1337)


پشت پاکت:
وصول 15 محـــــرم الحــرام 1337(برابر با 28 مهر 1297)

فروش باغ در دشت علیا شهر نراق توسط علی خان ابوالحسنی فرزند فرج الله به  ابوالقاسم ایزدی فرزند علی 66 سال قبل - سند شماره 467 :: سلـحــشـوران شـهـر  نــراق

از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی نامه 105 سال قبل به معاون التجار سپاس گزاریم .

از جناب آقای حمیدرضا  سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت تایپ، بازنویسی نامه قدیمی قدردانی می کنیم .

۰ نظر ۱۰ آذر ۹۹ ، ۱۶:۲۸
سلحشوران شهر نراق


ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                    و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۰۶ آذر ۹۹ ، ۲۳:۱۷
سلحشوران شهر نراق

26 رجب 1335(برابر با 28 اردیبهشت 1296)
متعهدالسلطان محمد یوسف خان(محمد یوسف خان یوسفی نراقی فرزند طوغان نایب الحکومه بلوک اردهال)
 پاکت شما که در موضوع طلب از فتح الله حسن آبادی نوشته بودید ملاحظه شد .
مشارالیه را احضار نمودم در ابتدا طلب شما را انکار نمود به این معنی که در مقابل بعضی عذرهای غیر موجه تعزیر کرد . معذالک به شما پیغام دادم که صورت حساب و تفصیل ماجرا را توضیحاً بنویسید ، ثبت حساب را که آوردند قطعاً حکم دادم و بدون عذر از او مسترد دارند . از قرار معلوم قطع عمل شده وجه جنس شما را دریافت داشته اند ، در آینده هم هرنوع کار و مطلبی داشته باشید بنویسید در انجام آن حاضرم ، دیگر وقت در این مدت مالیات و گزارشات آنچه بود مرا بی اطلاع نگذارید.
آقا علی خان(آقا علی خان ابوالحسنی فرزند فرج الله) و آقا نصرالله(نصرالله خان ابوالحسنی فرزند آقا علی خان) را از جانب من احوالپرسی کنید . و دیگر از فرستادن تفنگ خیلی از شما راضی و ممنون گردیدم . زیاده بر این مطلبی ندارم

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی نامه 107 سال قبل به محمد یوسف خان یوسفی سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۶ آذر ۹۹ ، ۲۱:۲۹
سلحشوران شهر نراق

خانه ای را که مِهر در آن نیست
همچو جسمی است کاندر او جان‌ نیست

رخت بندد صفا از آن منزل
که در آن بویِ خوی انسان نیست

مرد میدان راستی و صفا
هیچ در بَند نقش ایوان نیست

دیو در آن سَرای گیرد جای
که در آن پرتوی ز قرآن نیست

دل بریدن ز خانمان و منال
خاصه وقت رَحیل ،آسان نیست

گاه رفتن چه خِشت زر،چه مُغاک۱
کیست گوید که هر دو یکسان نیست

چه زیاد است پند و عبرتها
حیف عبرت پذیر چندان نیست

حال لُبّ ِ۲ سخن بباید گفت
گرچه اکنون قلم به فرمان نیست


زیستگاهِ نراق دل افزا است
کمتر از خاستگاهِ گیلان نیست

گر‌ چه گیلان به "دَرفَکش۳" نازد
کَرکَس و اُل که کمتر از آن نیست

خاصه این خانه ای که مَامنِ ماست
غیر ماوای حق گزاران نیست

همه جا صوتِ مِهر و بانکِ صفاست
جز محبت در آن نمایان نیست

مشهد اَردهال بس زیباست
در گهی چون مزارِ "سُلطان۴" نیست

هر که بر تُربَتش نَساید سَر
به گمانم که اهل ایمان نیست

شاعری ۵ در جوار او خفته است
طالبش دَر سخن به دوران نیست

حیف این دُرّ ِ بی بَدیل ادب
دَر درون صدف به سامان نیست

راستی پاسِ نخبگان خداست
خاصّ ِ آئین این یا آن نیست

هر که را چشمِ مصلحت بین است
فهمد هر چند هم سُخندان نیست

همه جای دیارِ ما نیکوست
هیچ خاکی چو خاک ایران نیست

۱-مُغاک      گودال عمیق
۲-لُب         گزیده چیزی،لُبّ ِ مطلب
۳-قلّه ای از سلسله کوه های البرز در دیلمان
۴-مراد حضرت سلطانعلی ابن محمد باقر(ع)
۵-سهراب سپهری

کتاب سرود خاک صفحات ۱۳۸ و ۱۳۹ تاریخ نشر تیر ۱۳۹۷
شاعر :حسنعلی محمودی  متخلص به سروش گیلانی - پاییز ۱۳۸۶



توضیحات سایت سلحشوران شهر نراق:

استاد حسنعلی محمودی متخلص به سروش گیلانی در سال ۱۳۱۵ در لنگرود متولد شد و در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ التَحصیل گردید . شاعری است خوش‌قریحه که در همه شیوه‌ها طبع‌آزمائی کرده است.
چند کتاب شعر به فارسی و گیلکی از او به چاپ رسیده که نمونه های آن عبارتند از:
نی‌لبک (مجموعه ۶۰ ترانه)- کومه (مجموعه اشعار فارسی)- اتکل‌متکل (اشعار گیلکی). سرود خاک

استاد سروش گیلانی به دلیل دوستی و آشنایی با خانواده های معززی همچون محمدی و عبدالله زاده به شهر زیبای نراق تردد دارد و هر بار که تشریف می آورد به عشق خونگرمی نراقی ها اشعاری در خصوص عظمت نراق دیار ماندگار به زیور طبع آراسته می کند که نمونه آن قطعه قشنگ کوه اُل بود که تاریخ 18 اسفند 1393 در سایت سلحشوران شهر نراق نمایش گردید :

بال در بال داده کَرکَس و اُل
سایه گستردند بر نَخجیر
اُل چو آبستن حوادث بود
در تف آتش تنور کویر
غرشی کرد و ناگهان زایید
کودکی همچو غار چال نخجیر
کودکی همنواز دسته گل
کودکی همتراز ماه منیر
چشم دل شد ز دیدنش روشن
نور باران گرفت کنه ضمیر
پس بود مادرش نراق کهن
کو دهد طفل خود ز پستان شیر

۰ نظر ۰۵ آذر ۹۹ ، ۲۳:۳۰
سلحشوران شهر نراق

5 ذیقعده 1333(22 شهریور 1294)
هو
خدمت ذی سعادت حضرت اجل امجد عالی ولی آنعم معظم دام ظله العالی مشرف که اللهم ......
قربانت گردم
در سه شنبه با چاپار(پُست) مفصلاً عریضه عرض کردم چون جواب رقیمه(نوشته) مبارک را رئیس نواقل(وسیله ای که کسی یا چیزی را از جائی به جائی برد) و مالیه نراق معروض و پاکت او را فرستاد چاکر ارسال دارم لهذا مجدداً مزاحم شدم . اولاً رقیمه(مراسله) مبارک را که خوانده بود با آنکه مضامین او از قند و شکر حلاوتش زیادتر بود به زَعم ایشان خوش نیامده بود و علت عدم حُب و ایمان به مرکز میثاق و جمال قدم( عباس افندی فرزند حسینعلی نوری ملقب به عبدالبهاء) است . از قرار معلوم برادرهای او و پدر و فامیل آنها اهل ایمان بوده اند(بهایی) ولی ایمان این رئیس لِسانی و بی مغز است .
به هر حال مبلغ دو هزار به اسم سانسورکه رسم اداره مالیه هر محلی است که هر عریضه و پاکتی از هر کجا به آنها نوشته شود محض ورود به اداره  آنها تمبر دو هزاری الصاق می کنند و دو هزار می گیرند به این جهت دو هزار هم از بنده گرفت .

این مکتوبی که این هفته مرقوم فرموده بودید و در جوف رقیمه ای(داخل نوشته) که به بنده مرقوم نموده بودید و یکی هم به رئیس نواقل بود باز پاکت نکرده بنده ندادم و حیف دانستم این کلمات عالیات را برای کسی که ادراک او را ننماید ، لهذا ندادم فعلاً پاکت او را ایفاد ارسال خدمت نمودم .
و در خصوص نورچشمی فتح الله(فتح الله مهدوی فرزند فضل الله) خود چاکر چند مدت قبل از این آقا عبدالحسین(عبدالحسین مهدوی فرزند فضل الله) را دیده او را به حجره اش فرستادم دیگری در این خیال نبود .
و مکرر عرض کرده ام آقا میرزا عباس(عباس مهدوی فرزند فضل الله) هم اگر اجازه فرمائید یا به عراق(عراق عجم در مرکز ایران) در اداره میرزا آقا خان قائم مقام‌ یا بروجرد اداره آقا میرزا احمد خان(احمد خان نراقی فرزند محمد مهدی) خودمان بروند مشغول باشند ، کسب(درآمد و سود) که همه جا خوابیده .
و در خصوص چادر مُعجلاً از قم خواستم چادر چیت عَنابی(رنگ قرمز و زیتونی) مرسوم است ابریشمی و غیره منسوخ(وَر افتاده) است .... میرسه سَرکار هم دیگر تردید رای حاصل نشود.
در میان دولت و خائنین قلعه(احتمالا قلعه احمد آباد در حومه نراق) منهای منزل و توقف اصلا لازم نیست نماینده دنیوی هم در بودن سَرکار در نراق بسیار تفاوت دارد . تا رسیدن این عریضه عازم شده اید والده علی و علی و حسین و ... سلام خالصانه برسانید .
ایام مستدام      والسلام
کاظم نراقی(عضو محفل بهاییان نراق بیش از یک قرن قبل)

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارزشمند حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند نزدیک به 110 سال قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۵ آذر ۹۹ ، ۲۱:۱۵
سلحشوران شهر نراق

شوق پروازی مرا آمد به سر
با خیالت گفت و گو دارم پدر؛
درد دل گویم، مدارا گوش کن
نقد آن با خالق خیرالبَشر
جان‌ من! گر در برابر نیستی
نیستی جانم! تو غایب از نظر
لحظه دیدارت ار آید به یاد
همچو آتش میزند بر جان شرر
در کلاس درس و جمع دوستان
بودم آسوده ز هر جا بی‌خبر
لحظه‌ای دیگر هیاهو شد به پا
مجتبی ! بابایت آمد از سفر
من سراسیمه شدم هر جا دوان
بهر استقبال تو بستم کمر
هر کجا سر میزدم در بسته بود
می کشیدم انتظارت پشت در
تا که ما را لحظه دیدار شد
در میان شعله گشتم شعله ور
خواستم تا بوسه بر رویت زنم
روی پنهان کرده بودی از پسر
تا که دیدم پای خاک آلوده ات
بوسه بر پایت زدم من جای سر
کودکی بودم کفایت شد مرا
حال مانده زخم کاری زان اثر
مانده بودم زین معما در عجب
بعد چندی شد عیان رازی دگر
تا که در تصویر دیدم پیکرت
سر نبوده با تو گویا همسفر!
هدیه کردی سر به اربابت حسین
تابع امر خمینی سینه را کردی سپر
سر سپردی چون سعیدبن جبیر
ظلم حجاج زمان آمد به سر
ای که عمری نام نیکت بر زبان!
شد ز سعی تو گلستان پرثمر
ای شهیدم نام پرآوازه ات
شد نمای هر دو عالم سر به سر
دست ما داماد تو روز وصال
شب چراغ راه پر خوف و خطر
یاد پایت جای پایت پا نهم
جان بابا ! راه تو گیرم ز سر

اشرف احمدیان

اشعار نافذ توسط سرکار خانم اشرف احمدیان شاعره توانا در خصوص شهید غیاث عابدی .
بسیجی غیاث عابدی فرزند کمال سال 1329 در شهر نراقِ دلیجان متولد شد و تاریخ 27 دی 1365 طی عملیات کربلای 5 در جبهه شلمچه خرمشهر جان تابناکش را هدیه به درگاه دوست کرد و سر از بدنش جدا شد . پیکر مطهر او با عزت و احترام توسط مردم شهید دوست و همسر و شش فرزند قد و نیم قد وی در گلزار شهدای نراق به خاک عاشقی رخ نهاد .

۰ نظر ۰۴ آذر ۹۹ ، ۱۸:۴۵
سلحشوران شهر نراق

بروجرد نمره ۷
۱۰۴۶
۱۴۳
1335 هجری قمری(1295 هجری شمسی)
وجه نقد حبسی اگر نقد در مِجری(صندوق) بوده موجود بوده بر فرض فرع ندارد والا باید فرع آنرا بدهند
سیصدو چهل و نه تومان و ......
حبس مُخلّد(وقف کردن اموال برای همیشه) جهت تعزیه داری و تعمیر مدرسه و سه باب حمام و مسجد حاج علی محمد هزار و صد و شصت تومان
 دو ثلث عایدات مخارج تعزیه داری شود و یک ثلث به سایر محل ها خرج شود
 مخارج مدرسه و حمامات(چند حمام نراق) و مسجد(مسجد جامع) نمایند نود تومان ‌به مدرسه زیادتر بنماید
پل دودهک(دودهک روستایی از توابع شهرستان دلیجان اسان مرکزی) سیصد تومان
پل مست..... دویست تومان

شاه سلیمان(بقعه زیارتی شاه سلیمان نراق) صدو بیست و شش تومان
بقعه سلطانعلی(امامزاده سلطانعلی ابن امام محمد باقر علیه السلام در مشهد اردهال) هشتادو دو تومان
بقیه سهم امام(بخشی از خمس) صدو شصت و پنج تومان
بقیه خمس هفتاد تومان
صوم و صلاه(روزه و نماز) در کاشان هفتاد تومان
صوم و صلاه در نراق سی تومان
آقا میرزا بابا بیست و پنج تومان
آقا محمد حسن بیست تومان
آقا محمد اسماعیل بیست تومان
ختم‌ ماه رمضان در دو سال پنجاه و پنج تومان

صله ارحام‌ صدو هفتاد وهفت تومان و سه ریال(آقا محمد و آقا حسین صدو ده تومان صله ارحام و فقرا شصت و هفت تومان و سه ریال)
بابت حمل نَعش که بدهند آقا محمد و آقا حسین(عالمان دینی محمد و حسین فاضلی فرزندان محمدرضا) سیصد و سی و شش تومان و پنج ریال
 و بابت عزاداری صد و سی و یکتومان مانده بود دو سهم آقا محمد و یک سهم آقا حسین که جمعشان مال آقا محمد و آقا حسین پانصد و بیست و چهارتومان و پنج ریال می شود .
ثلث املاک مادیان یکهزارو یکصدو نود و پنج تومان.
ثلث مخلفات دویست و هفتاد و پنج تومان در سال نایبی ها غارت میگویند شده.
عایدات ملک و مادیان ثلث الی ۱۳۱۹به خط رئیس بموجب دفتر جلد مشگی فرنگی دویست و پنجاه و.............تومان و....

از مخارج و مالیات و ده تومان یکفقره برگشت ملک ثلث یکصدو .........
به ارحام و فقرا و سادات هفتاد و شش تومان و هشت ریال....
یکصدو چهل و یک تومان و پنج ریال و.....
شصت و چهار تومان و هفت ریال و....
عایدات املاک از سال ۱۳۱۹ الی ۱۳۳۴ نهصدو سیزده تومان
تنخواه ثلث یکهزارو..........
مخارج به امضای والد یکهزارو..........
فروعات را نوشته اند حاج محمد جعفر تبرعا قبول نموده نهصدو .......
بالمناصفه نزد وصیین بوده نهصدو..........
مالیات مخارج‌و قنائی نهصدو.......
ارحام و سادات سیزده تومان و پنج ریال.
طلب بیست و هشت تومان و پنج‌ریال.
حاجی متقبل شده نهصدو چهل تومان.
جمع نهصدو شصت و هشت تومان و پنج ریال.

الحاصل جمیع آنچه نزد حاجی است با آنچه از فضل الله و نعمت الله(فضل الله و نعمت الله فرزندان محمد جواد) گرفته که یکصدو چهل و دو تومان و هشت ریال  باشد .  یکهزارو.....پنجاه و چهار تومان و سه ریال.
مخارج تعزیه داری در نراق و همدان چهارده سال هشتصدو چهل و........
ختم قران در دوسال در ماه رمضان در نراق و همدان پنجاه و نه تومان و.......
مخارج سه حمام و مسجد بیست و هفت تومان و....
به آقا محمد داده چهل تومان و.......
با آنچه ‌نقد میرزا فضل الله و میرزا نعمت الله(فرزندان محمد جواد نراقی) نوشته.........
املاک ثلث را قیمت کرده اند .......
جهت مخارج به نظام الشریفه فروخته اند و او به افراد منتقل نموده
قنات سرچه – خانه دو دانگی
نیم طاق و 6 سراچه 57 تومان

محمد جواد مرقوم مرتد کافر مُرده لذا حاج محمد جعفر وصی بالااستقلال است که با جناب آقا حسین و حاج محمد علی و آقا محمد پسر بزرگ آن مرحوم بقیه ثلث را به مصارف برسانند و به حاج مهدی اطلاع بدهند یکنفر معین نمایند .
کُلنگه(مزرعه) دو دانگ دو شعیر(متر زمین) - املاک پالو - املاک بر آفتاب – قنات نو نیم طاق – مزرعه عزالدین یک دانگ و ربع از جمله 6 دانگ 70 تومان – طاحونه میرکی سه دانگ 120 تومان – طاحونه زیر زمین سه دانگ 70 تومان – طاحونه بیجگان(جاسب) سه دانگ 50 تومان – عصارخان دو سهم سه ربع سهم از جمله ده سهم
ده تومان که زیاد است حاج جعفر از خود بدهد ... الی اله
طلبی آقا حسین و آقا محمد(فاضلی مجتهد فرزندان محمدرضا)
حسین آباد طاق ربع – قنات نو –آقا حسین از حاج محمد جعفر بگیرد 24 تومان
حاج میرزا شهاب الدین(مجتهد دینی) – آقا سید محمدرضا پشت مشهدی – حاج آقا جعفر
سایر ورثه باید اذن بدهند آنچه به آقا محمد و آقا حسین داده شده(برادران روحانی فاضلی فرزندان محمدرضا)

از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی تقسیم نامچه املاک و اوراق حساب و کتاب بیش از یک قرن قبل سپاس گزار می باشیم .

۰ نظر ۰۴ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۱
سلحشوران شهر نراق

سال ۱۳۷۳ دانش آموز سال چهارم ریاضی فیزیک دبیرستان شهید بهشتی و کتاب های زیاد با کلی مطلب  و از طرفی کنکور سخت در پیش رو داشتم . در شهر قشنگم دلیجان با اینکه معلم های فوق العاده ای داشت اما  هنوز اثری  از کتاب های قلم چی و گاج و .. نبود و تمام قبولی های کنکور‌ حاصل همت دانش آموزان و غیرت معلمانی بود که ثمره کارشون عشق بود و  لباس پُر از گچ .

سال ۱۳۷۳ دومین سال بود که مسابقات مطالعات و تحقیق برگزار می شد . سال اول  به اتفاق پسر عمویم مجتبی دلاوری فرزند غلامرضا در مورد  آفتی به نام  مواد مخدر تحقیق کرده بودیم به نام اختاپوس زمان . منابع نیز کتابهای کتابخانه عمومی بود و مجلاتی که عمدتا از نیروی انتظامی تهیه کردیم . گوگل هنوز به دنیا نیومده بود .‌گشتن دنبال یه موضوع یعنی خوندن و تورق هزاران صفحه کتاب .
اما برای سال دوم ایده بهتری داشتیم تحقیق با عنوان : دردانه های عشق
در دو بخش : بخش اول  مفهوم و ارزش  شهید و شهادت  و بخش دوم متعلق به شهدای شهرستان دلیجان
گزیده نویسی ، وصیت نامه ، خاطره نگاری و مصاحبه با والدین شهدایی که خیلی ها امروز در قید حیات نیستن و به دیدار معبود شتافتند.

بخش اول کار باز به مدد تنها کتابخانه عمومی شهر که برای من یکی از مقدس ترین مکان های شهر بوده و هست امکان پذیر شد. و  بخش دوم به مدد همکاری آقای اکبری رئیس وقت بنیاد شهید و پرسنل آن‌ زمان این نهاد مهیا شد .
شبها به بنیاد شهید می رفتیم و به قول علامه دهخدا  پتیله بر می کردیم و تا پاسی از شب به گزیده برداری وصیت نامه های شهدای گرانقدر می پرداختیم و روزها یک میکروفن و ضبط صوت به بغل  همنشین درد دل های خانواده شهدا . ((صدف دردانه های عشق ))
 اولین مصاحبه ما با با حاج حسن شفیعی فرهنگی با اصالت و مرد خوشنام پدر بزگوار شهید غلامحسین(هادی) بود که بهمان دلگرمی داد و ما را تشویق کرد و متاسفانه همین چند روز قبل دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست .
هنوز اینترنت فراگیر  و کامپیوتری هم وجود نداشت که تایپ کنیم فلذا مجبور شدیم بسیاری از مصاحبه ها و نوشته ها را به سبب کمبود وقت از متن اصلی برداریم که ای کاش این کار را نمی کردیم. مجموعا یه کتاب شکیل 247 صفحه ای شد که خیلی برایمان ارزشمند بود . 

تحقیق در مرحله شهرستان دلیجان و استان مرکزی به راحتی مقام اول را کسب کرد و در مرحله کشوری در بین ۲۴ اثر رتبه دوم را به دست آورد . بهترین جایزه ای که نصیب من شد بذری بود در دلم که سالهاست برای حفظ آن  تلاش می کنم . لیکن ۲۶ سال گذشته تا اینکه چند وقت پیش یکی از دوستان عکسی از این تحقیق را از کانال تلگرامی سلحشوران شهرستان دلیجان برایم فرستاد .
شلوار خمره ای ،اندک سیبیلی روی لب و یقه نا مرتب ، پوکیده ترین حالت ممکن که با زحمت دوربین یاشیکا ۱۳۵  و فیلم آگفا ثبت شده است .   برای من این عکس ها  با همه بد تیپی (با معیارهای امروز )بسیار عزیز و محترم است . این کار بخشی از شخصیت منو در ابتدای جوانی شکل داد .
همراهان اون روز غیر از مسئولین دبیرستان (جناب غلامعلی  استاد اکبری و معاونین ایشان و آقای حسن قاسمی مربی پرورشی) اکبری اهل محلات رئیس بسیار همراه بنیاد شهید شهر بود و خانواده هامون که هزینه عکس و صحافی و  .. ‌را پرداخت کردند .
تشکر ویژه از کانال تلگرامی سلحشوران شهرستان دلیجان که بدون وابستگی به هیچ نهاد و ارگان و بی مزد و منت ( البته دنیوی) تلاش  وافری دارند در جهت حفظ یاد شهدا و فرهنگ ایثارگری منطقه که تحقیق ما را قابل درج در کانال با ارزش دونستند .

نمی دانم یادش بخیر بگویم  در مورد روزهایی که همه شهر عزادار و دلتنگ عزیزانی بودند که عاشقانه می رفتند و همانجا عروج می گرفتند  روزهایی با فرهنگ ایثار . اما  قطعا می توانم بگویم دریغ از مردانی که بودند و رفتند  خاطره شدند و امیدوارم در خاطرها بمانند .

سربلند باشید
مجتبی دلاوری - آذر ۱۳۹۹

۰ نظر ۰۳ آذر ۹۹ ، ۱۸:۴۰
سلحشوران شهر نراق

بر نحو قرارداد شرعی شد فیمابین آقا نعمت الله کریمی دارنده شناسنامه شماره ... صادره از نراق فرزند مرحوم آقا علی اکبر نراقی و متعلقه اش بانو فاطمه کریمی فرزند مشهدی حسین نبی خزاقی(خزاق روستایی از توابع کاشان) بر اینکه چنانچه آقا نعمت الله کریمی جلوتر از عیالش دار فانی را وداع نمود بعد از حیاتش آنچه از دارائی دارد از قبیل خانه، فرش، رختخواب ،مِس و غیره آنچه را که از زندگانی دارد حتی یک سوزن نصف برای مخارج و غیره و نصف هم متعلق است به عیالش و چنانچه بعد از حیات نعمت الله نامبرده کسی از دارائی مشارالیه ادعائی کرد باطل و از درجه اعتبار ساقط خواهد بود، و چنانچه عیال آقا نعمت الله هم جلوتر از آقا نعمت الله از دار دنیا رفت آنچه که دارائی دارد  نصف برای مخارج و نصف دیگر متعلق است به آقا نعمت الله کریمی و احدی را به هیچ وجه من الوجوه حقی باقی نیست، صیغه جاری شد و این چند کلمه محض یادداشت قلمی گردید .
 بتاریخ ۱۳۲۵/۱۰/۵

محل انگشت نعمت الله کریمی نراقی مورد گواهی است
احمد فروغی(فرزند ملا غلامرضا)
آقا نعمت الله و عیال ایشان اقرار به مراتب متن نمودند
 اقل الشهود عباس جعفری(فرزند شیخ صادق).
اعترف بما رقم فیه
محمد رضائی(فرزند استاد علی)
 اقل الشهود کریم احمدی نراقی(عبدالکریم احمدی فرزند حبیب الله)
 اقرار بمراتب متن نمود
احمد فروغی نراقی(فرزند ملا غلامرضا)


از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی وصیت نامه نعمت الله کریمی و فاطمه کریمی نزدیک به 75 سال قبل سپاس گزاریم .

توضیحات:
مرحومه فاطمه سلطان  کریمی فرزند حسین(١٣٠۴ – ١٣۶٣) و همسرش مرحوم نعمت الله کریمی فرزند علی اکبر(١٣١٠ – ١٣۶٧ )    این زوج صالح و آبرومند با وجود سالها زندگی از داشتن فرزند محروم بودند .
شادی روحشان صلوات نثار کنید

۰ نظر ۰۳ آذر ۹۹ ، ۰۸:۴۰
سلحشوران شهر نراق

علی قربانی فرزند ذبیح الله یکی از دلاور مردان پاسدار سپاه شهرستان محلات ، چهره ماندگار تاریخ و یادگار دفاع مقدس در جوانی به جمع نیروهای ارتش حضرت سید روح الله پیوست. او جوان مومن ، با اخلاق و پر شوری بود که با شروع جنگ تحمیلی، برای پاسداری از کیان جمهوری اسلامی پس از طی مراحل آموزشی وارد نبرد با دشمن شد.

علی با ایمان راسخ، هوش سرشار و شجاعت کم نظیر توانست در مدت کوتاه رسته های  نظامی را یکی پس از دیگری طی نموده و به فرماندهی گروهان خط شکن برسد. زمستان ۱۳۶۱ به پادگان شهید کلاهدوز شهمیرزاد سمنان اعزام و  در یک دوره فرماندهی گردان شرکت کرد. در آن دوره جمعی از پاسداران انقلاب اسلامی محلات از جمله غلامرضا صالحی(جانباز) – حاج احمد صفری(شهید) و تاج الدّین بیگی(شهید) نیز حضور داشتند.
قربانی پس از گذراندن دوره تخصصی به جبهه اعزام شد . در زمستان ۱۳۶۲ نیز پس از یک مانور نظامی در منطقه کوه های کفتار خون نَخجیروان محلات، به جبهه اعزام شد . مسئولیت برگزاری مانور به استعداد یک تیپ از نیروهای پاسدار و بسیجی شهرستان های محلات و دلیجان و حضور پُرشور نراقی های مومن ؛ بر عهده غلامرضا صالحی محلاتی و سید نظام جلالی دلیجانی(شهید) بود . پس از برگزاری آن مانور نظامی ، یک گردان نیروی پاسدار و بسیجی داوطلب به نام المهدی(عج) به فرماندهی پاسدار علی قربانی محلاتی به جبهه اعزام شدند.
دو گروهان از گردان المهدی تحت فرماندهی علی اصغر علی اکبری دلیجانی و تاج الدّین بیگی محلاتی قرار داشتند. 

سفره ناهار پاسداران سپاه محلات دو روز پس از عملیات فرمانده کل قوا - ۲۳ خرداد ۱۳۶۰
از راست : محمد رضا عرب فرزند ... اهل نخچیروان محلات ، محمد(غلام) ابوالحسنی فرزند عزت الله اهل نراق ، علی قربانی فرزند ذبیح الله  اهل شهر محلات چهره ماندگار تاریخ و یادگار دفاع مقدس

نیروهای گردان المهدی به فرماندهی انسان شجاع و خداترس علی قربانی در عملیات پیروز خیبر در جزایر مجنون عراق شرکت کرد .  منبعد قربانی فرمانده شایسته گردان رزمی و عملیاتی را بر عهده داشت و خطوط محکم نیروهای بعث را به شکست مواجه می ساخت . زمستان ۱۳۶۴ گردان ولیعصر(عج) به فرماندهی پاسدار مهدی ناصری ساوه ای در خدمت مجموعه جنگ بود و علی قربانی بعنوان جانشین این گردان خالصانه خدمت می کرد و در عملیات والفجر 8 و فتح بندر فاو عراق پیروزی کسب نمودند . نراقی ها در والفجر هشت سه شهید به اسامی محمد علی نوری ، حسین قجری و حسن کرباسی تقدیم نمودند .

 تابستان ۱۳۶۵ علی قربانی از جبهه برگشت تا نیروهایی را برای اعزام به سرحدات آموزش دهد . وی به همراه مربی ارزشمند پاسدار غلامرضا صالحی فرزند محسن در دوره آموزشی فرهنگیان شهرستان محلات در اردوگاه آتشکوه وارد عمل شدند .
غلامرضا و علی تلاش کردند که نیروهای بسیجی را با شگردهای دفاعی دشمن آشنا نمایند و همچنین روش های مقاومت در مقابل پاتک های سنگین آنان را آموزش دهند.  آن دوره با موفقیت به اتمام رسید و قربانی مجددا راهی جبهه شد.
مرداد ۱۳۶۷ جنگ خاتمه یافت و علی  قربانی نیز مانند تعدادی از فرماندهان رسته های رزمی با بدنی تیر و ترکش خورده همچنان به دنبال آمال و آرزوهای ارزشمند خود می باشد .

مهدی ناصری فرزند حسنعلی متولد ۱۳۴۱ در روستای جلایر از توابع شهرستان ساوه استان مرکزی است.دانشجوی رشته معماری دانشگاه علم و صنعت  و از نخبگان علم و تحصیل بود . برادرش هادی ناصری طی  عملیات والفجر ۴ در کردستان عراق تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۶۲ به شهادت رسید و پیکر مطهرش در صحنه درگیری مفقود شد تا اینکه ۱۰ سال بعد بقایای جنازه مورد تفحص قرار گرفته و به ساوه منتقل و خاکسپاری گردید .
مهدی ناصری از فرماندهانی بود که مورد محبوبیت رزمندگان قرار داشت . ایشان تاریخ ۱ دی ۱۳۶۶ شب یلدا در جبهه شلمچه خرمشهر استان خوزستان به شهادت رسید و پیکر مطهرش با احترام به ساوه منتقل و به برادرش هادی ملحق گردید . علاقه رزمنده های دلیجان، نراق و محلات و ... به فرمانده گردان ولیعصر(عج) سردار مهدی ناصری ساوه ای وصف ناپذیر بود .

شادی روح مطهر شهیدان ناصری صلوات


۰ نظر ۰۲ آذر ۹۹ ، ۲۲:۰۱
سلحشوران شهر نراق

دوست محترم و برادر عزیزم جناب آقای رئوفی مشرف باد
 تصدقت گردم  پس از عرض سلام و ارادت یک دنیا از مهر و محبت برادرانه شما که بنده را شرمسار و رهین محبت خود فرموده اید سپاسگزارم . اینکه واژه برادر را دوبار در بالا تکرار نموده ام به خدا و به جان خودت از برادر هم شما نسبت به من مهربان تر و من شما را از برادر دوست تر میدارم و صدق عرایضم محبت و مهربانی شماست و بسیار بجاست اینکه میفرمایند :
القلب و یهدی القلب(القلب یهدی الی القلب) و اگر در این مورد زیاد مبالغه نمایم شاید حمل بر تملق و چاپلوسی شود ولی به ارواح طیبه پیغمبر اکرم و ائمه اعظم که مَعون زمین و آسمان بوجود آنها بسته است و از قلب و طینت افراد خبر دارند آنها کاملاً مسبوقند که قلب محمد مالامال از دوستی و محبت رئوفی است.
و چقدر مایه مباهات و افتخار من است که دارای دوستی محترم و عزیز هستم که در مواقع سختی و تنهائی به یاریم شتافت و از مَهلَکه فکر و خیال که همانا ناشی از نداری آنهم در شهر غربت میشود نجاتم می‌دهد.
جناب آقای رئوفی جنابعالی خوب می‌دانید که من دارای قوم و قبیله زیاد آنهم خیلی نزدیک در تهران هستم ولی در باره آنها چه بگویم و چه بنویسم ، از خدا میطلبم آنها هم یکی از هزارها محسنات شما را در زندگی بدست آرند .
باز هم اطلاع دارید اگر روزی شود که از فرط گرسنگی آنقدر بیحال باشم که با یک نصفه نان رمقی در وجودم ایجاد شود و آن نان بدست این فامیل شریف باشد افتخار از گرسنگی مردن را به جان می‌خرم که دست بسوی آنها دراز نکنم.
جناب آقای محترم دیگر نمی خواهم با نوشتن کلماتی حُزن آور قلب صاف و زلال شما را مَشوب(آمیخته) نمایم زیرا میدانم شما دلی صاف و باطنی مومن دارید و صدق عرایضم تصمیمی بود که برای آن شخص منظور میگرفتید و با وجود که او به شما خیانت نموده است باز هم سفارش می فرمودید که از آن جناب پذیرائی شود . پس بر خدا فرض بلکه واجب است که بیشتر از پیش تر بشما لطف و مهربانی داشته و همانطوریکه شما خیر و رفاه اشخاص حتی دشمن شماست باز هم وضعی فراهم آورد که غیر اینکه در دنیا کاملاً در رفاه و آسایش باشید در آخرت هم رستگار شوید .
در خاتمه یک چک یک ماهه خدمتتان فرستادم بمبلغ سه هزار ریال(سیصد تومان) از سرکار استدعا دارم که برای اولین بار و آخرین دفعه مبلغ یکهزار و پانصد ریال(صد و پنجاه تومان) توسط مسعود خان اخوی زاده(مسعود یوسفی فرزند حسین) برای چاکر ارسال فرمائید و بجان خودت اولین پولی که بدستم رسید با یکدنیا سپاسگزاری از بزرگواری حضرتعالی تقدیم میدارم و اگر نراق هم تشریف آوردید وجداناً قول میدهم حواله امری را تقدیم کنم .
 آقای رئوفی :
شکرانه بازوی توانا  بگرفتن دست ناتوان است
 تصدق شما محمد یوسفی نراقی
۱۳۳۶/۱/۵

از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی نامه متعلق به 63 سال پیش سپاس گزار می باشیم .

۰ نظر ۰۲ آذر ۹۹ ، ۱۵:۱۰
سلحشوران شهر نراق

دوشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۷ جناب حسن نراقی با خادمین سایت سلحشوران شهر نراق ارتباط تلفنی برقرار نمود و نسبت به مطالب متنوع منتشره در سایت خصوصا پژوهش در خصوص تاریخ ، فرهنگ ، شهدا و مقاومت تحسین و تمجید نمود .
ایشان به سادگی و خودمانی اظهار لطف کرد و گفت شهیدان قابل احترام هستند چون برای پایداری وطن خونشان را اهدا کردند و از این رو ارتباطات با ایشان ادامه یافت . 

نراقی گفت یک جلد مثنوی مولانا دارم که مربوط به سال ١٠٩۶ هجری قمری است و علامه حاج ملا احمد نراقی در یکی از صفحات آن نوشته :

احمد ابن مهدی ابن ابوذر نراقی به سال ١٢١۵ هجری قمری  و با دستخط خودش اضافه کرده :

عاریتی است که به رسم عاریت سرای زمانه در حیطه این بند .........

و در انتهایش آمده : احمد ابن مهدی دارالسلام بغداد .

این کتاب را به فرزندش ملا محمد هدیه کرده و او به پسرش و چند نسل گشته تا به بنده رسید و آقای مصطفی بادکوبه ای هزاوه ای در حال تطابق است . ▪️از استاد حسن نراقی سوال شد تا مختصری خودش را معرفی نماید که اظهار داشت :
بنده در سال ١٣٢٣ در کاشان متولد شدم و در سن چهار سالگی به همراه خانواده به زنجان عزیمت نمودیم . بر این اساس به راحتی ترکی صحبت می کنم . گرچه در تهران ساکن هستم ولی به نراق محل تولد نیاکانم عشق می ورزم و بارها به این شهر و زادگاهم کاشان مسافرت داشتم و همچنان علاقمندم به این مناطق سفر کنم . حتی زمانی علاقه داشتم منازل تاریخی فاضلین نراقی را از آقا حسام نراقی پور خریداری نمایم که شرایط مهیا نشد . در نراق با یک طلبه دانا ارتباط برقرار نمودم و برای ملاقات با شهردار با هم به شهرداری نراق رفتیم .

حسن نراقی، نویسنده «جامعه‌شناسی خودمانی» درگذشت

با سوالی که از استاد حسن نراقی شد با افتخار از اینکه به علامه حاج ملا احمد نراقی و علامه حاج ملا محمد مهدی نراقی منتسب است اجدادش را اینگونه معرفی نمود:
حسن نراقی فرزند محمد ابن ابوالحسن ابن ابوالقاسم ابن علامه ملا محمد نراقی ابن علامه حاج ملا احمد ابن علامه حاج ملا محمد مهدی ابن ابی ذر نراقی

حسن نراقی پژوهشگر مشهوری است و موثرترین آثارش " جامعه شناسی خودمانی " می باشد که در سال ۱۳۹۹ به چاپ سی و سوم رسید .

 آثار استاد حسن نراقی عبارت است از :
جامعه‌شناسی خودمانی: چرا درمانده‌ایم؟
 
«پی‌نکته‌هایی بر "جامعه‌شناسی خودمانی"»، حسن نراقی
 
 چکیده تاریخ ایران: از کوچ آریایی‌ها تا پایان سلسله پهلوی

 «ناگفته‌ها ... : در گفتگو با روزبه میرابراهیمی»
 
 خط خوش فارسی (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۷


معرفی کتاب؛ "جامعه شناسی خودمانی" از حسن نراقی + دانلود - شهروندیار

شنبه ١ آذر ١٣٩٩ آخرین روز حیات این نویسنده بود که مدتی با درد و محنت سرطان رنج می برد .  برای روح پر فتوحش آرزوی آرامش می کنیم .

سایت سلحشوران شهر نراق ، فقدان یکی از نخبگان منطقه نراق و کاشان را به خانواده و جامعه محققین و مردم اهل مطالعه تسلیت می گوید .

۰ نظر ۰۱ آذر ۹۹ ، ۲۳:۳۷
سلحشوران شهر نراق

هوالله
مخفی نماند که چون مبلغ چهل و پنج تومان از بابت ارثیه پدری عفت و عصمت پناه هی المسماه فاطمه سلطان بنت مرحوم آقا مشهدی علی اکبر عصار نراقی از اخوی خود و هو عالیشان آقا شکراله طلب داشت در تاریخ ذیل مسماه مزبوره زوج خود را و هو سعادت پناه آقا سید محمد ابن مرحوم آقا سید رضا محلاتی وکیل نموده بود که مبلغ فوق را ماخوذ داده مطابق وکالت نامچه .... لذا زوج او بموجب وکالتی که داشت از طرف زوجه خود مبلغ چهل و پنج تومان را تاماً کاملاً از آقا شکراله مزبوره ماخوذ داشت و به وصول آن اقرار و اعتراف نمود

بنا علی هذا مسماه مرقومه را از بابت چهل و پنج تومان ارثیه پدری حقی به مشارالیه نیست و چنانچه ادعائی نماید باطل و از درجه اعتبار ساقط است و نیز آقا سید محمد مرقوم ملتزم شرعی شد که چنانجه از این تاریخ به بعد زوجه او ادعائی نماید از عهده برآید و سوای مبلغ فوق معادل آن مجاناً به آقا شکراله دادنی باشد. بتاریخ نهم شهر جمادی الثانی و چنانچه منبعد نوشته هم مدت ها نیز به اسم آقا شکرالله مرقوم چه حجت ناطق و چه بیع شرط باطل است و اعتباری در آنها نیست. و بمضمون این نوشته به هیچ وجه من الوجوه الی این تاریخ مسماه مرقومه حقی به اخوی خود ندارد
تاریخ فی نهم جمادی الثانی مطابق سنه 1343

9 جمادی الثانی 1343(برابر 15 دی 1303)
اقرار و اعتراف نمود آقای مسطور بوصول وجه و الزام
مُهر حبیب الله
 اعترف باخذالمبلغ المعلوم بعد وضوح وکالت
مُهر عبده الراجی غلام حسین(احتمالا ملا غلامحسین فروغی)
مُهر : روح الله
اعترف بما رقم فیه
مُهر رب، محمد ،علی ،حسن


از جناب آقای حسین عابدینی فرزند علیرضا از بابت ارائه سند نیاکان قدردانی می کنیم .

اجاره آب در قنات علاءالدین(علائی) دلیجان توسط عباسعلی فرزند علی اکبر  دلیجانی به عبدالکریم احمدی فرزند حبیب اله ابن محمود نراقی 95 سال قبل - سند  شماره 487 :: سلـحــشـوران شـهـر نــراق

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند مصالحه خانوادگی در یک قرن قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۱ آذر ۹۹ ، ۱۴:۵۵
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook