سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

فدایت شوم
رقیمه(نوشته) عریضه که حاکی صحت و سلامت آنوجود محترم بود رسید . شرحی در خصوص نایب الحکومه مرقوم داشته بودید، شرحیِ مشارالیه را هم نیز بفرمایید . شرحی که مفصل مرقوم داشته بودید بخوبی مستحضر شدم .
انشاالله خداوند رفع تعدی که ظالمی نسبت به ظلم بزودی خواهد شد . همواره از سلامتی خودتان و مجاری امور مرقوم دارید .... نایب الحکومه را بنمایید ، آقازاده در مساعدت و هدایت نسبت به هر مظلومی آنچه از عهده چاکر برآید کوتاهی نخواهد شد .
اما در خصوص جو قیمت نوزده تومان رقم رفته بود خواهش دارم از یک خَروار(واحد سنتی برای وزن) تا پنجاه خروار یعنی هرقدر بشود فوری جو خوب خریداری نمائید مزید بر تشکرات قلبی خواهد بود . خواهش دارم جو را فوری خریداری کنید ، باشد در حمل تا اطلاع بدهم وجه هم ‌اگر لازم‌است بخرید بعد بنویسید تا بفرستم.
زیاده عرضی ندارد
امضاء : اسدالله(احتمالا حاج اسدالله)
1335

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه بیش از یک قرن قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۷ مهر ۹۹ ، ۱۱:۵۲
سلحشوران شهر نراق

حریم آل احمد خار گردیدند خاری بین
به کام دشمنان شد آسمان بی اعتباری‌بین

عبیدالله میرِ بزم شد عزت تماشا کن
علی ابن الحسین افکنده سر در زیر خاری بین

زنان آل بوسفیان نهان در پردهِ عصمت
حریم مصطفی بی پرده نیکو پرده داری بین

زنان آل احمد‌شرمسار و کوفیان خوش دل
بساط خوش دلی بنگر طریق شرمساری بین

سلیمان دست بسته اهرمن بر تخت بنشسته
نظر کن اعتبارِ امت بی اعتباری بین

به کوفه عابدین با پیکر تب دار مهمان شد
طریق میهمانی شیوهِ بیمارداری بین

رهِ صید حرم شد بسته از پی رتبهِ صیاد
شکار این بیابان را تماشا کن شکاری بین

رفو بردار نَبوَد تا قیامت داغ مظلومان
به زخمی کار کردند حلقه ی بی زخم کاری بین

ترا مختار خلقت کرده اند ای جوهری اما
یقین اختیار کوپهِ بی اختیاری بین

مناظره حضرت زینب و امام سجاد با ابن زیاد در کوفه

اهل کفر و نفاق و محبوسان زندان اهل عراق چون سرهای مطهر شهدای کربلا را با اسیران آل رسول داخل مجلس ابن زیاد بی بنیاد نمودند آن ملعون ازل و ابد آن روز به جهت تماشای اسیران آل محمد(ص) بنا به روایتی سر مطهر جناب  سید الشُهدا را سنان ابن انس به طبقی گذارده به نزد آن نطفه حرام آورد و با آن ملعون بدتر از یهود گفت:
پر کن رکاب مرا از طلا و نقره که به قتل آوردم پادشاه عظیم الشانی را به حسب و نصب از همه شریف تر. ابن زیاد بر آشفت و گفت ای مردود هر گاه می دانستی که چنین است چرا کُشتی؟ پسر حکم کرد او را گردن زدند و آن را بین راه روانه نمودند.آن شقّی چوبی در دست داشت اشاره به لب و دهن و ابرُوان آن جناب نمود.

داد با چوب ستمگر ماه بر مردم نشان
چوبش انگشت شهادت ماه نوآن ابرُوان

گفت با حضار مجلس همچو نورانی سری
باید از جسم امامی یا تنِ پیغمبری

مثل وی رعنا پسر مادر نزاد از امّهات
این چه دندان و چه لب آن گوهر ای آب حیات

کرد اظهار فرج‌ بسیار گفت ای مردمان
شکر لله شد قصاصِ کشتگان نهروان

حرکت کاروان اسراء و برگزاری مجلس ابن‌زیاد | شعار سال

زید ابن ارقم در آن مجلس بود از صحابه رسول خدا گریان شد و گفت :ای پسر مرجانه وای بر تو چوب از این لب و دهن بردار که به خدا قسم مکرر دیدم‌ جدش رسول خدا بوسه می داد.با آواز بلند زید شروع کرد به گریستن.ابن زیاد گفت ای دشمن خدا،گریه می کنی که خدا به ما فتح داده است؟اگر زین بود که پیر شده و خرافت تو را دریافته الحال تو را شربت مرگ می چشانیدم.پسرِ زید گریان از مجلس بیرون رفت و بر ایشان لعنت کرد.

منبع: کتاب مقتل، میرزا جان نراقی ،نسخه خطی ،صص۲۲-۲۴

بازخوانی و تصحیح: مرتضی علی آقایی نراقی

۰ نظر ۰۶ مهر ۹۹ ، ۱۶:۴۳
سلحشوران شهر نراق
به اجاره شرعیه قبول نمود عالیحضرت گرامی منزلت محمد باقر خَلف مرحمت شان حاجی محمد مهدی همگی چهار قَفیز(واحدی برای اندازه گیری مساحت) از یکدرب باغجاه کوله را با مُلحقات از اَشجار و سایر مُلحقات دو اَصله جوز(گردو) از عالیشان آقا محمد کاظم خَلف مرحوم آقا جعفر نراقی از تاریخ ذیل الی یکسال تمام به مال الاجاره مقدار هشت مَن به وزن شاه جو و گندم بالمناصفه پاک بی علف دوره نراق که در رفع محصول سنه آتیه کارسازی نماید ، مواجره صحیحه شرعیه با شرایط .
و کان ذالک فی اول مهر ماه جلالی مده السنه تنکوز ئیل(سال خوک) من شهر سنه 1292(1 مهر 1292)
مُهر یتوکل اعلی عبده باقر(محمد باقر نراقی فرزند حاج محمد مهدی تاجر نراقی)
توضیح آنکه به اجاره شرعیه قبول نمودم حقیر محمد جواد خلف مرحوم حاجی محمد مهدی نراقی همین چهار قفیز مسطور در متن را از حال الی مدت یکسال به مال الاجاره چهار مَن جو و چهار من گندم که انشاءالله بعد از رفع محصول کارسازی شود .
فی اول مهرماه جلالی پیجی ئیل(سال میمون) سنه 1293
مجدد اجاره نمودم چهار مَن از باغجاه مسطور در متن را با اشجار آن الی مدت یکسال به مال الاجاره چهار مَن جو و چهار من گندم که بعد رفع محصول کارسازی شود .
فی 17 مهر ماه سنه 1294
مجدد به اجاره قبول نمودم از حاجی محمد جواد چهار مَن از باغجاه کوله سو با اشجار آن الی مدت یکسال به مقدار چهار من جو و چهار من گندم که در سال آینده در رفع محصول کارسازی نمایم .
فی ۱۷ مهر... سنه ۱۲۹۵



سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی اجاره نامچه زمین مربوط به محمد باقر عموی معاون التجار  بیش از 107 سال قبل سپاس گزار می باشد .
۰ نظر ۰۶ مهر ۹۹ ، ۱۱:۴۴
سلحشوران شهر نراق

...اما چون اسیران آل محمد وارد مجلس آن کافر گردیدند،علیا جناب زینب سلام نکرد.در گوشه ای نشست و کنیزان معجروار دور آن خاتون را احاطه کردند.ابن زیاد گفت: این زن بلند بالا که بود که به ما سلام نکرد؟
گفتند:این دختر امیر عرب علیا جناب زینب خاتون خواهر حسین (ع)است. آن مردود گفت ای خواهر حسین:

خاندان عصمت و طهارت (علیهم السّلام) در مجلس یزید (لعنه الله)(2) | آستان قدس  حسینی

دیدی چگونه عدلِ خدای جلیل کرد
دیدی چگونه آل علی را ذلیل کرد

می کاشت تخم فتنه و آفت برادرت
می کرد ادعای خلافت برادرت

آخر سزای خویشتن از روزگار یافت
دیدی که حق چگونه به مرکز قرار یافت

چون بود مقصد از همه کون و مکان یزید
چون بود در زمان ،امام زمان یزید

زین فتح کامران شد و خوشدل هزار شکر
گردید حق مسلط باطل هزار شکر

گفت ای دختر امیر عرب،دیدی خدا چگونه دروغ شما را افشا نمود؟ برادر تو خواست غصب خلافت یزید را نماید خدا او را رسوا نمود. زینب خاتون گفت : ای پسر مرجانه،منت خدایی را که گرامی داشت پیغمبر و آلش را.دروغ نمی گوید مگر کسی فاسق.
گفت ای خواهر حسین : دیدی خدا چه کرد با برادر...تو و سینه های مجروح ما را شفا داد. زینب گفت :ای پسر زیاد ،ما ندیدیم مگر نیکی های ایشان را که به سعادت فایز گردیدند.اگر قتل حسین شفای سینه توست وای بر تو!
پس آن ملعون امر به قتل زینب نمود.ابن حریث در آن مجلس بود گفت ای امیر !بر زنان جگر سوخته و داغ برادر و پسر دیده اعتماد نتوان کرد.در آن حین متوجه امام بیمار شد.

دید رخشان کوکبی اندر وبال
بدری اما گشته لاغر چون هلال

ماهی از تاثیر ظلمت منخسف
آفتابی زیر ابری منکسف

عرش مقداری ملوک از زندگی
شهریاری در بساط بندگی

پادشاهی از خجالت سر به زیر
غل بکردند چون غلامان اسیر

پای تا سر همچه لاله داغدار
شعله آهش یکی اشکش هزار

دید عیسی را گرفتار یهود
بر چهارم چرخ ز آهش رفته دود

دید نوحی پای بند صد اَلم
کشتی اش طوفانی دریای غم

دید یعقوبی جهان پرشور از او
گرگ خورده یوسف منظور او

در تنش جز درد و داغ دوستی
مانده مشتی استخوان و پوستی

زجر غل بر گردنش گه دیده دَین
چون به جانش حب شاه دین حسین

ابن زیاد پرسید که این جوان ضعیف نحیف کیست؟و نام نامی او چیست؟ گفتند حسین را نور عین و نام کرام او علی ابن الحسین است؟ آن ولد ال....(حرام زاده) گفت: شنیدم که در کربلا علی ابن الحسین را خدا کشت. بیمار کربلا فرمود ای پسر مرجانه ،برادری داشتم علی نام که او را ظالمان کوفه و شام به ظلم و ستم کشتند.ابن زیاد گفت:بلکه او را خدا کشت. آن بیمار خسته جگر فرمود:ای دشمن خانه دادِ پیغمبر،جان همه کس را خدا قبض می نماید در هنگام خواب و در زمان وفات.

حضرت زینب(س) در مجلس یزید تصویری روشن از کربلا ارائه دادند

بر پا شود روز جزا گیر و دار حشر
آیی چه در محاکمه کردگار حشر

ناحق شهید چند که اکنون مقابل است
خواهی شناخت این شهدا را،که قاتل است؟

خواهم نمود بر تو چه بینی به محشرم
احوال قاتلِ علی اکبر برادرم

از مکالمات فرزند علیل سید الشهدا آتش خشم آن حرامزاده مشتعل گردید و گفت ای فرزند حسین، تو خوش جرات می نمایی که در حضور من زبان به عتاب و خطاب گشایی.به خدا قسم ترا شربت مرگ می چشانم و خود را از زخم زبان بنی هاشم می رهانم...

منبع : کتاب مقتل میرزا جان نراقی،نسخه خطی،صص۲۶-۲۵

بازخوانی و تصحیح: مرتضی علی آقایی نراقی

۰ نظر ۰۵ مهر ۹۹ ، ۱۵:۳۷
سلحشوران شهر نراق

نراق نمره ۹
۱۰۶۲

11 ربیع الاول 1335(برابر با 15 دی 1295)

بحضور مبارک بندگان حضرت مستطاب اجل آقای حکمران نراق دام اقباله مشرف شود
قربانت گردم
در موضوع تظلمات وَرثه مرحوم حاجی محمد تقی نراقی از جناب حاجی محمد جعفر تاجر نراقی در خصوص عمل ثُلث مرحوم والدشان که جناب اجل آقای اعتبار نظام رئیس اوقاف محلات بر حسب حکم مطاع وزارت جلیله معارف و اوقاف به نراق آمدند برای رسیدگی و دو جلسه با حضور حضرت اَجل عالی و خود حاجی محمد جعفر و چاکر(فضل الله نراقی) که وکیل ورثه بوده و هستم و حضور جنابان اشرف الحاجان  آقای حاجی اسدالله و حاجی محمد علی و حاجی محمد ابراهیم و جناب رئیس التجار و جناب نقیب السادات محاکمه نمودیم و تمام سؤال و جوابهای طرفین را نوشتند و طرفین اقاریر خود را امضاء نمودیم یعنی مُهر نمودیم و احقر به مُهر معاون التجاری خود مُهر نمودم و قرار شد شما مرا با سواد احکامات طرفین به مقام منیع وزارت جلیله اوقاف بفرستید هر جور حکم فرمودند مجری شود و حضرات آقایان هم صورت محاکمات را مُهر کردند و تمام را ملاحظه فرمودید

چون آقای اعتبار نظام گویا به علتی از حاجی محمد جعفر قصد تقویت(نیّت دفاع) را کرده و اسباب خیال بنده شده و می ترسم صورت محاکمات را هم به طهران نفرستاده باشد و سواد آنها را هم آنچه کردم به چاکر نداد در صورتی که تشریف داشتید و ملاحظه فرمودید که دو جلسه محاکمه شد و طرفین و حضار مُهر کردیم در صفحه پهلو تصدیق  بر اینکه محاکمه دو جلسه شده و به مُهر طرفین و حضار رسیده و بنده به مُهر معاون التجاری مُهر کردم مرقوم و امضاء فرمائید که عندالحاجه معلوم باشد محاکمه شده و به امضاء طرفین رسیده و مُهر کرده ایم و حضار هم مُهر کردند
ان امرکم مطاع فدوی فضل الله نراقی( معاون التجار فضل الله نراقی فرزند محمد جواد ابن محمد مهدی نراقی ابن عبدالله)

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارزشمند حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه فضل الله نراقی به حکمران نراق در 106 سال قبل سپاس گزار می باشد .

توضیحات :
موصی حاج محمد تقی فرزند حاج محمد ابراهیم تاجر نراقی برادرش به نام حاج محمد جعفر ابن حاج محمد ابراهیم بود ولیکن پس از مرگ محمد تقی وصیتنامه اش به مورد اجابت نرسیده و اختلاف حادث شد که علاوه بر درگیر شدن خانواده به حکمران و نایب الحکومه و ریش سفیدان نراق هم کشیده شد.متعاقبا محمد فرزند حاج محمد تقی از عمویش حاج محمد جعفر شاکی شده که اموال پدرش را حیف و میل نموده و به وصیتنامه پدرش عمل نشده است . کنکاش در اسناد قدیمی نشان می دهد ورثه حاج محمد تقی تا مدتی گرفتار بی مهری حاج محمد جعفر بودند .

۱ نظر ۰۵ مهر ۹۹ ، ۱۱:۲۶
سلحشوران شهر نراق

ناحق شهید چند که اکنون مقابل است
خواهی شناخت این شهدا را که قاتل است؟

خواهم نمود بر تو چه بینی به محشرم
احوال قاتل علی اکبر برادرم

از مکالمات فرزند علیل سیدالشهدا آتش خشم آن ولد الزّنا(حرام زاده) مشتعل گردید و گفت ای فرزند حسین ،تو خوش جرات می نمایی که در حضور من زبان به عتاب و خطاب گشایی.به خدا قسم تو را شربت مرگ می چشانم و خود را از زخم زبان بنی هاشم می رهانم.

برنامه مقتل الحسین

اشاره کرد سوی همچو خویش پیِ پدری
که این یتیم پدر مرده را به چشم تری

ز بارگاه برون بر به خاکِ ره بنشان
ز ساغر پدرش شربتی به او بچشان

چو دید زینب دل خسته از طریق عِناد
گرفت بازوی زین العابدین را جلاد

ز آتش دل خود چون سپند از جا جِست
دو دسته راس زین العابدین گرفت به دست

به گریه گفت به ابن زیادِ بی بنیاد
که ای ز جور تو بنیادِ اهل بیت به باد

هنوز ز آل نبی دست بر نمی داری؟
هنوز سیر نگردیده ای ز خون خواری؟

حضرت سید السّاجدین فرمود :ای عمّه‌ محنت قرین ،مرا به ابن مرجانه واگذار.سپس رو به ابن زیاد کرد و فرمود:
ای حرام زاده مرا از کشتن می ترسانی؟نه به خدا سوگند که از کشتن پروایی ندارم.بلکه از دنیا و اهل دنیا بیزارم.شهید گشتن ما مایهِ سعادت ماست.مرا از قتل می ترسانی که قتل عبادت است. پس آن مردودِ ازل و ابد روی از ایشان گردانید و گفت مرا از دست زنان این قوم خلاص کنید. پس حکم کرد که اسیران آل محمد را در خانه ای که پهلوی مسجد بود محبوس کردند و فرمان داد که سرهای شهدا را به نیزه ها کنند و در بازار های کوفه بگردانند.
زید ابن ارقم گوید:در غرفه خانه خود نشسته بودم که دیدم سرهای شهدا پیدا شدند و در جلو آنها سرِ حسین پسر فاطمه را دیدم که سوره کهف را تلاوت می نمودند با آواز بلند تا به این آیه رسید:
ام حَسبت انّ اصحاب الکهف والّرقیم کانو من آیاتنا نجبا.
زید گریان شد و عرض کرد ای پسر رسول خدا ،پدر و مادرم فدای تو باد.قضیه تو از قضیه اصحاب کهف عجیب تر است. پس در بالای آن سر هاتفی آواز داد به نهایتِ رفعت که اهل کوفه شنیدند سر پسر دختر محمد را و پسر خلیفه او را مسلمانان بر سر نیزه کردند و مسلمانان آن را می بینند و می شنوند و کسی زاری نمی کند و دل ایشان به درد نمی آید. پس اهل بیت رسول خدا چند روزی را در آن مجلس ،خانهِ پسر مرجانه بودند و به غیر از کنیزان کسی به دیدن ایشان نمی آمد.
ابن زیادِ بی بنیاد فتح نامه را به دار فرستاد .از آن جمله نامه ای به والی مدینه نوشت به این مضمون:
گردید به خون پیکر عریان حسین
افتاد ز پا نخل جوانان حسین

بودند جهانیان همه دشمن او
آسوده شد از جهانیان جان حسین

صحیح ترین مقتل امام حسین (ع) را چه کسی نوشته است؟ | خبرگزاری بین المللی  شفقنا

مروی است چون فتح نامه ابن زیاد را در مدینه در بالای منبر خواندند،خروشی از خانواده های بنی هاشم بلند شد که گوشی نشنیده بود.پس ابن زیاد نامه ای به یزید پلید نوشت که ایهاالامیر:
با آل مصطفی ظلمی که نتوانم بیان کرد به من در باب ایشان  آن چه فرمودی چنان کردم.مبارک باد بر آل بوسفیان این فتح و ظفر که قطع النّسل آل محمد از پیر و جوان کردم.
حسین اول چه شد بر ما جهان کو تیره کرد آخر
جهان را تنگ بر وی چون دلِ زندانیان کردم

فزون از ده هزار از لشکر ما کشت لیک آخر
تنش را چاک چاک از خنجر تیغ و سنان کردم

جانم حسین علیه السلام

منبع:کتاب مقتل میرزا جان نراقی،نسخه خطی،صص ۲۸-۲۷

بازخوانی و تصحیح: مرتضی علی آقایی نراقی

۰ نظر ۰۴ مهر ۹۹ ، ۱۱:۱۵
سلحشوران شهر نراق

هو
با اجاره شرعیه قبول نمودم اقل خلیفه محمد جواد خَلف مرحمت شان حاجی محمد مهدی تاجر نراقی از عالیحضرت آقا محمد جواد خلف مرحمت شان آقای ملا آقاخان نراقی همگی و تمامی یکدرب باغ جاه ... واقع در مزرعه لاستان که محدود است به این حدود.
حدّی به باغجاه محمد اسماعیل حاجی محمد تقی ،
حدّی به بباغ محمد حسین خلف مرحوم حاجی محمد مهدی ،
حدّین به وادی(صحرا – بیابان)
از حال تحریر که هفدهم مهر ماه است الی مدت دو سال به مال الاجاره بیست و چهار مَن جو و گندم بالمناصفه که در هر سالی شش مَن گندم و شش مَن جو از بابت اجاره کارسازی شود صیغه مواجره علی نهج الشرع جاری شد .
فی هفدهم مهر ماه 1294
مُهر : یا من اجود من کل جواد(محمد جواد نراقی فرزند محمد مهدی)
مُهر : محمد جواد فرزند آقا خان نراقی

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارزشمند حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی قباله اجاره باغ در دشت لاستان نراق در 105 سال قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۴ مهر ۹۹ ، ۱۱:۱۳
سلحشوران شهر نراق

کنند همه کروبیان به حشر حمایت
ندارم از کرم حق جُوِی امید عنایت

به آنکه ختم رُسل چشم التفات ندارد
اگر پیمبر مرسل بُوَد نجات ندارد

ابن شهر آشوب گوید:
بعد از واقعه کربلا وشهادت امام حسین ویارانش،شبی در خواب دیدم که قیامت کرده است.آفتاب در نهایتِ حرارت بر سر مردم تابیده .ناگاه سوارکاری که حُسن وجمالش به سرحد کمال بود در غایت استعجاب گذشت.انبیا وشهدا و صدّیقان در خدمت او گذشتند ودرعقب سواری دیگر در نهایت و صُولت وملائکه بسیار در رکاب آن جناب می رفتند.

«مقتل خوانی»؛ روایت متجلی حماسه اباعبدالله در فرهنگ شیعی - ایرانی  - ایرنا

شاهی چه بزرگوار شاهی/روپیش وپس از فلک سپاهی
بر هم زنِ حشر و اقتدارش/جبریل امین رکاب دارش
گردیده سوار ناقه ی نور/چتر عَلَمش ز طُّره حور
نسبت به پیمبران شکستش /تیغ دو زبانه ای به دستش

آن بزرگوار با آن اقتدار چون به حداد بی بنیاد رسید نهیب کرد ملائکه را ، که بگیرید این ملعون را .آن مردود گوید ملکی بازوی مرا گرفت و کشید.چنانکه پنداشتم دستم از کتف جدا شده است.پرسیدم که ای مَلِک ترا به حق خدا سوگند می دهم که این شخص که بود؟گفت :حیدر کرار.گفتم آن که اول گذشت که بود؟گفت:احمد مختار.پرسیدم سبب گرفتن من چیست؟گفت ای ملعون حال تو نیز مثل این جماعت است.چون نظر کردم ابن سعد را دیدم با لشکر او که در زنجیرهای آتشین بسته وآتش از دهان وگوش های ایشان شعله می کشید.به این هیبت من وایشان را به صحرایی رسانیدند.دیدم پیغمبر خدا بر تختی نشسته،فرمود یا علی چه کردی؟عرض کرد: فدای تو شوم احدی از قاتلان فرزند تو حسین باقی نگذاشتم. مگر اینکه همه ایشان را جمع کردم.پس آن جناب بگریست‌ چنانکه حبیب خدا وپیامبران وملائکه به گریه در آمدند.در آن حال ابن سعد وجمعی از بی دینان را در حضور آوردند.حبیب خدا فرمود:ای ناخلف امتان ظَلُومِ جهود و ای دشمنان خدا و رسول شما هر یک با فرزند غریب من چه گردید؟

یکی گفتا در آن صحرا دل آل نبی خَستم
یکی گفتا به روی شاه دین آب روان بستم
یکی گفتا به روی سینه اش با چکمه جا کردم
یکی گفتا سرش را تشته از پیکر جدا کردم
یکی گفتا به چشمش روز روشن ساختم چون شب
یکی گفتا به جسم نازنینش تاختم مرکب
یکی گفتا تن پاکش به خاک وخون طپان کردم
یکی گفتا سرش را نیت نوک سنان کردم
یکی گفتا زدم سیلی به عارض دخترانش را
یکی گفتا به غارت بردم اسباب زنانش را

مَنقَذ ابن مَرَّه عبدی قاتل علی اکبر وحُکم ابن طفیل قاتل عباس وعَمرابن اسعد اَزدری قاتل قاسم وشمر ولد الزنا(حرامزاده)قاتل سید الشهدا را در حضور آوردند.حبیب خدا فرمود:ای ملعونان شما هر یک به اولاد بی کسِ مظلوم من چه کردید؟

گفتا یکی از دُکون سیرم/من منقذِ کافر شریرم
آمد چه به رزم لشکر شوم/اکبر خلف حسین مظلوم
سر از تنِ پردلان سفاک /چون برگ درخت ریخت بر خاک
پس رزم به دشمنان دین کرد/رزمی که ملایک آفرین کرد
آن جسم لطیف را سواران /کردند نشان تیر باران
پس رحم بر آن جوان نکردم/شرم‌ از شه انس وجان نکردم
خاکم به سرو منِ ستمگر/شمشیر زدم به فرق اکبر
گفتا به فغان حُکَیم بد بخت /چون من دگری کجاست دل سخت
سقای سپاه وتشنه کامان /چون مشک به دوش و چشم گریان
زد -بر قلب سپاه کفار/آن حیدر ثانی علمدار
از کشته چه ریخت تشنه بر خاک /تحسین کردند بر وی افلاک
اما آخر از تیغ خنجر/افتاد دو دست او زپیکر
از جور من خدای نشناس /بی دست به خون طپید عباس
پس پیغمبران وصدّیقان وملائکه هفت آسمان از مکالمات آن بی دینان به نوعی خروش بر آوردند.غلغله وزلزله در عالم امکان پیچید .حبیب خدا گریست.گریستن شدیدی ،وفرمود ای پیغمبران ببینید که امت جفاکار من به نوباوهای گلذار من چه کردند.پس متوجه عَمر ابن سعد ازدری وشمر ذلجوشن گردید وفرمود ای دشمنان خدا ورسول ،شما به اولاد معصوم ومظلوم من چه کردید؟

برنامه مقتل امام حسین (ع) - دانلود | کافه بازار

عَمر اَزدَری کشید شیون /گفت از همه سنگ دل ترم من
قاسم چه به روز بینوایی /پوشید لباس کدخدایی
هر چند زفرقه ضلالش /جمعی کردند پایمالش
بیش از همه من گناهکارم /من قاتل آن بزرگوارم
زد برسرو وگفت شمر کافر/ای وای زخصیمی پیامبر
بالله مَن روسیاه مُرتد /خجلت زده ام زروی احمد
چون لاله داغدار زهرا/فرزند بزرگوار زهرا
چشمانش چو ابر نوبهاران /پشتش چه کمان زقتل یاران
آمد سوی قوم بی حمیّت/بگشود زبان پی نصیحت
فرمود که ای منافقِ چند/اندیشه کنید از خداوند
آیا نبود خدا پرستی؟/تا رحم کند به زیر دستی؟
در چشم شما اگر چه خوارم/فرزند رسول تاجدارم
مایوس شد آن زقوم نا کس/آبی طلبید آخر وبس

ای پیغمبر آخرالزمان وای پدر ومادر اُمتان به خداوند عالمیان سوگند وبه تاج تارُک تو قسم که فرزند دلبند تو حسین به قدرت وشجاعت حسنیه به جز زخم داران عرصه پیکار زیاده از ده هزار دلاور شیر وشکار را طعمه شمشیران بدار نمود اما خاکم بر سر یا رسول الله:

از کثرت درد و زخم بسیار/واماند چو دست او زپیکار
آخر طلبید با دل ریش/آبی زبرای عترت خویش

زین قوم کسی نداد آبَش/دادند به ناسزا جوابش

آن دم که حسین به جسم صد چاک/افتاد ز ذوالجناح بر خاک
من رحم به حال او نکردم/شرمی زعیال او نکردم

لب تشنه تنش به خون کشیدم/خاکم به سر وسرش بریدم

از کلمات آتش افروز آن ولدالزّنا آه نهاد حبیب خدا  بر آمد .پس دست بر کمر گرفته آهی کشید و فرمود:وااَبَتاه،وامقتولا،واحسینا‌‌.

وقایع روز‌های تاسوعا و عاشورای سال ۶۱ هجری به روایت ۶ مقتل معتبر

حداد گوید :به فرموده پیغمبر آن لشکر کافر را با غل وزنجیر به سوی بئس المصیر کشیدند.پس مرا ونجار را نزد آن حضرت بردند.پس آن جناب فرمود: ای دشمنان خدا کُشتید اولاد مرا ؟حداد ونجّار عرض کردند یا رسول الله ما مرد میدان کارزار نبودیم ودست به حربه نگشودیم.آن حضرت فرمود :همین بس که در میان ایشان بودید وبر سیاهی لشکر افزودید.پس حکم کرد که ایشان را به سوی جهنم کشیدند.حداد از اضطراب از خواب بیدار شد دید که نیمی از بدنش خشکیده وبه همین حال باقی بود تا به عذاب الهی در جهنم معذب گردید.                                 علی لعنت الله علی اعداءالحسین علیه السّلام

♦️منبع:
کتاب مقتل میرزاجان نراقی،نسخه خطی،صص ۲۷-۳۱

بازخوانی وتصحیح: مرتضی علی آقایی نراقی

۰ نظر ۰۳ مهر ۹۹ ، ۱۱:۲۱
سلحشوران شهر نراق

وزارت کشور
شهرداری محلات
شماره ۴۹۶۰
تاریخ ۱۳۱۸/۸/۱۶
ابراهیم رحمانی وَلد نصرالله نراقی دارای شناسنامه شماره ۱۵۸ نراق متولد هزار و دویست و هفتاد شمسی
بموجب این حکم شما از تاریخ شانزدهم آبان هزار و سیصد و هیجده بِسَمت رفتگری شهرداری قصبه دلیجان بطور روزمُزد اجرت ماهیانه یکصد و پنج ریال برقرار می شوید .
اجرت شما از بودجه شهرداری دلیجان طبق مقررات در آخر هر ماه پرداخته خواهد شد .
 امضاء : بخشدار و شهردار محلات
 توضیح اینکه بجای عباس عباسی رُفتگر که واجد شرائط استخدام نبود برقرار می شوید
امضاء : بخشدار محلات

از استاد حاج سید مجتبی غفاری بابت بازخوانی سند اشتغال رحمانی نراقی در شهرداری دلیجان در 81 سال قبل سپاس گزاریم .

۰ نظر ۰۳ مهر ۹۹ ، ۱۰:۴۵
سلحشوران شهر نراق

قبله گاها
اولا ً.... رفیعه(ارزشمند) سَرکار عالی را زیارت نمودم چون مبنی بر سلامتی مزاج شریف بود بسیار خوشوقت و خشنود گردیدم .
و در خصوص تنخواه نگارش فرموده بودید که بنده در .... بوده ام خدا گواه است اینها نیست و زیان هیچکس .... ندارم بخصوص سَرکار جنابعالی . شش ماه از وعده آن گذشته صحیح ، اما آنچه بر خود ....کرده ام شش ماه گذشته را از قرار تومانی پنج شاهی حساب خواهم کرد و بیشتر هم نخواهم داد ، اصلاً و فرعاً مبلغ پنج تومان و دو هزار میشود دو تومان او را به آقا محمد رضا دادم و سه تومان و دو هزار میماند سه چهار یوم دیگر با طاقه شال بفرستید بندگی میشود . از احدی در نراق خجالت ندارم مگر از سَرکار و هرگونه خدماتی بوده باشد اعلام فرموده .
زیاده عرضی نیست
والسلام
 ... حسام

نوشته پشت سند :
جناب مستطاب قبله گاهی آقای خیرالحاج حاجی محمد رضا مطالعه فرمایند .
قطعه ۸۶۴۲
مُهر : یا امام حسین

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه ای از اسناد معاون التجار نراقی سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۲ مهر ۹۹ ، ۰۹:۴۷
سلحشوران شهر نراق

به اجاره شرعیه قبول نمودم اَقل خَلق الله محمد صادق خَلف مرحوم آقا عبدالغفار نراقی یکدرب دُکان بزازی در درب کاروانسرای نو از جناب آقا محمد جواد خلف مرحمت شان خُلد آشیان حاجی محمد مهدی نراقی به مال الاجاره مبلغ هفت هزار دینار رایج سلطان تا الی مدت  یکسال تمام و قرار شد مخارج دکان آنچه را نمودم با جناب موجِر باشد و صیغه مواجره جاری شد .
و مال الاجاره را ماه به ماه کارسازی جناب موجر نمایم
مهر یا صادق الوعد(محمد صادق فرزند عبدالغفار نراقی)
تحریراً فی 29 شهر جمادی الثانی مطابق 1291(برابر 22 مرداد 1253)
قبول اجاره نمودم از 29 شهر جمادی الثانی سنه 1292 الی مدت یکسال تمام بمبلغ هفت هزار دینار رایج سلطان
مُهر یا صادق الوعد(محمد صادق فرزند عبدالغفار نراقی)
من الشاهدین کمترین محمد ابن مرحوم حاجی علی اکبر نراقی 1291

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد ارزشمند حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی اجاره نامچه پدرِ معاون التجار بیش از 150 سال قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۰۱ مهر ۹۹ ، ۰۹:۴۷
سلحشوران شهر نراق


ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                    و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۳۱ شهریور ۹۹ ، ۲۲:۴۳
سلحشوران شهر نراق

مبلغ بیست و چهار تومان نصف دوازده تومان رایج سلطان ریال 26 نخود(مثقال شرعی) وزن از بابت قیمت روغن از مال خالص عالیحضرت خیرالحاج حاجی محمد رضا تاجر نراقی(محمد رضا فرزند عبدالمبین) دین ثابت و لازم است شرعاً بر ذمه(ضمانت) و رقبه(به گردن) عالیشان(عالی شان – مرتبه بزرگ) عزت نشان(شرافت) استاد عبدل خَلف مرحوم استاد رمضان من القصه که انشاءالله  رحمان عندالمطالبه اَدا و مهمسازی نماید و عذری که خلاف شرع مقدس بوده باشد نیاورد .
تحریراً فی ششم شهر ربیع الثانی سنه 1288
6 ربیع الثانی 1288(برابر با 4 تیر 1250)
ایضاً سوای وجه متن مبلغ چهار تومان معادل 26 نخود(مثقال شرعی) بر ذمه مدیون متن است که انشاءالله عندالمطالبه کارسازی نماید .
مُهر: محمد رضا ابن عبدالمبین
مهر: عبده محمد رضا ابن عبدالمبین
مهر: یا امام موسی کاظم
مهر : غلامرضا(احتمالا کاتب سند حاج ملا غلامرضا فروغی فرزند ملا محمد تقی)

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارجمند آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی مصالحه مالی بین دو نراقی در 150 سال پیش سپاس گزار می باشیم .

۰ نظر ۳۱ شهریور ۹۹ ، ۲۲:۳۱
سلحشوران شهر نراق

به طور حتم بیشتر ما درختان کهنسال را در شهر تاریخی نراق دیدیم مانند : درخت  گردو،چنار،بِنو(زبان گنجشک)،بِز(نارون)، تاق(زالزالک)و...

ولی هیچگاه از خود نپرسیدیم که علل چرایی این درختان چیست وچرا به این سن وسال وقدمت رسیدند.

درختان در باورهای اسطوره ای ایرانیان همواره جنبه تقدس داشته ومورد احترام بوده اند.حضور درختان کهن در کنار مساجد دلیلی بر اثبات این ادعاست.همین مسئله باعث شده داستان اسطوره ای در ذهن مردم شکل بگیرد تا روح معنویات را با درخت پیوند بزند.

یکی از این درختان درخت چنار در حسینیّه مسجد پایین(امام حسن) در کنار حمام،حسینیه ومسجد که مجموعا جُنگ محله را تشکیل می دهد قرار دارد . البته حمام اوایل انقلاب تخریب و به موزه مردم شناسی تبدیل گردید.

درختان چنار در شهر تاریخی نراق از اهمیت وسابقه تاریخی زیادی برخوردارند.چنار محله میان که جنب آب انبار حاج محمد مهدی ومسجد جامع وحمام حاج جعفر قرار داشت نماد قدمت و پیشینه بناهای تاریخی محله بود که قبل از انقلاب به علت خشک شدن و آفت در داخل تنه و همچنین طرح تعریض پیرامون مسجد از بین رفت.
این چنار، قدیمی ترین درخت در نراق بود که قدمتی بالای ۵۰۰ سال داشت وآنقدر قطور بود که کُّلِ کوچه را اشغال کرده بود به طوری که داخل تنهِ آن را به صورت یک سکو ساخته بودند و در آنجا شمع روشن می کردند و حتی مدتی داخل آن قصابی بود .

چنار فقط اسم یک درخت نیست .این درخت آن قدر با زندگی مردم عجین شده است که بعضی ها نام محل زندگی شان را چنار گذاشته اند مثلا همین نام محله (پاچنار قاضی نراق) واقع در حدود ۱۰۰ متری قسمت جنوبی آب انبار حاج عبدالباقی از نام " چنار" مشتق شده است.
معمولا در زمان قدیم‌ درخت چنار در کنار مساجد ، حمام ها وامام زاده ها کاشته می شد ومردم نسبت به آن باورهای زیبا داشتند و کنار آن شمع روشن می کردند و حاجت طلب می کردند .

 چنار مسجد امام حسن مجتبی(ع) که قبل از ساختن مسجد  کاشته شده دارای قدمتی نزدیک به ۵۰۰ سال دارد خود نشان دهنده پیشینه بناهای تاریخی اطراف آن است. قسمتی از بدنه این درخت در اثر کم آبی خشک شد و از بین رفت .درخت چنار مانند برخی درختان مثل  توت به کم آبی مقاوم‌ نیست  ومعمولا باید در جاهای پر آب یا حاشیه جوی های آب یا نزدیک به آن کاشته شود .در بیشتر شهرها درختانی مانند چنار، توت و گردو جنبه وقف دارند‌ وعواید حاصل از آنها صرف امور خیریه وعام المنفعه می گردد.

کاشت درخت چنار در کنار اماکن مذهبی یک رسم قدیمی در بین مسلمانان است و وجودش در اماکن فوق ،نشان دهنده قدمت وقدیمی بودن آن مکان است.
در تاریخ ایران باستان نیز اشاراتی به چنار رفته است که تقدس آن را بیشتر می کند.در ایران قدیم ،چنار مظهر غنا و باروری و سر سبزی طبیعت  وموجب برکت ونعمت خدایان  بوده است.

درخت توت
درختان توت هم مانند چنار در میان عامه مردم از جمله مردم نراق از اهمیت بر خوردار بوده و دارای احترام است .  درخت و میوه توت در اندیشه ایرانیان‌ از گذشته های دور تا امروز در زمره اموال همگانی قلمداد می شوند.

در شهر تاریخی نراق چندین اصله درخت توت کهنسال قرار دارد که اغلب در مسیر جوی آب دشت پایین که از محل چِکچِکه شروع و پس از عبور از محلات مختلف نراق از جمله محله شتران، دنیاران، شاطری ها ومحله پایین (پشت صوف) واقع در میدان عصارخان ودر نهایت بعد از عبور از باغچه شاه کرم وارد اراضی دشت پایین می شود.
به عنوان مثال می توان به درخت توت محله شاطری ها،منزل آقا ضیاءموسوی، علی اکبر علی آقایی و منزل سیف الله اکبری جنب کارگاه گلابگیری اشاره کرد که کهنسال ترین آنها درخت توت محله پشت صوف (sof) ومیدان عصارخان نراق است که قدمتی بالغ بر ۸۰۰ سال دارد.

اگر چه این درختان اغلب در منازل کاشته شده اند ولی مالکیت خاص ندارند وکسانی هم که این درختان را کاشته اند هدفشان نذر و وقف عموم بوده است.همچنین در سایر محلات و مزارع نراق وبه طور کلی هر کجا که درخت توت وجود داشته متعلق به عموم است.حتی از زمان قدیم تا کنون ،مردم نراق بر این باورند که حتی بریدن درخت توت جایز نیست واگر هم بر فرض هم بریده شود و یا در اثر بلاهای طبیعی  شکسته و از بین برود نه تنها چوب آن را استفاده نمی کنند بلکه آنها را می فروشند و پول آن را صرف کارهای خیریه و یا سایر نذورات و یا سازه های چوبی مانند تعمیر نخل ها ،درب مساجد و ... می نمایند .

این از نمونه کارهای خیری است که از سالهای دور در نراق رایج هست. قبل از انقلاب وهمچنین قبل از شهر سازی نراق چند اصله درخت  توت نزدیک بقعه ‌شاه سلیمان روبروی شهرداری که زمانی قبرستان متروکه بود کاشته بودند که از طریق جوی آب آبیاری می شد واین جوی آب تا باغ ملی ،محل فعلی گلخانه شهرداری شهر ادامه داشت. مردم از میوه آن استفاده می کردند که به دلیل قرار گرفتن در حریم خیابان‌ و تغییر بافت شهر از بین رفتند.میوه درخت توت هم در اندیشه ایرانیان از گذشته های دور تا کنون در زمره اموال همگانی قلمداد می شوند.

درخت گردو
مردم شهر نراق از قدیم تا کنون برای درخت گردو هم ارزش واهمیت قائل بودند به طوری که این درخت را وقف بر حمام و یا سایر اماکن مذهبی می کردند.
قدیمی ترین سندی که از وقف درخت گردو در نراق حکایت دارد سند شماره ۲۱۱ از سایت سلحشوران شهر نراق مربوط به ۱۷۵ سال پیش است که به  وقف ‌یک اصله درخت گردو به حمام حاج جعفر اشاره شده که فرد خیّری آن را وقف حمام کرده تا میوه آن همه ساله برداشت و فروخته شود وعواید حاصل از آن هم نذر حمام گردد. تولیت این درخت هم با فرد وقف کننده و نسل های بعد از او بوده است .

درخت گردو - شرکت صنعتگران تویسرکان- تولید کننده انواع دستگاه های گردو پوست  کن، پوست کن گردو، گردو، پوست کن

سایر درختان تنومند و کهنسال نراق که در خارج از شهر و در مزارع ، سرِ قنات ها و یا در کنار جوی های آب وچشمه های مخصوص قرار دارند مورد استفاده زارعان، گردشگران و دامداران نراق و نیز محل مناسبی برای برگزاری آیین های مخصوص شهر تاریخی نراق  مانند میش شویی،پشم چینی ،آیین کلاقوچ و... در فصول مختلف سال قرار می گیرند و واقف و مالک را از جان و دل دعا می کنند. هر گونه بهره برداری از این درختان نیز عمدتا توسط مالکان صرف کارهای عام المنفعه می گردد.
ختم کلام را‌ با دو بیت شعر از ملک الشعرای بهار در مورد ارزش واهمیت درخت کاری به پایان می بریم که فرمودند:

مردِ دهقان به شاه کسری گفت
مردم از کاشتن زیان نبرند

دگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم و دیگران‌بخورند


منابع:
سایت سلحشوران شهر نراق
1-salahshorannaragh.blog.ir
2-اطلاعات شخصی نگارنده

 

سایت سلحشوران شهر نراق ، از محقق ، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ شهر نراق استاد مرتضی علی آقایی بابت تهیه مطلب در خصوص درختان کهنسال نراق سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۳۰ شهریور ۹۹ ، ۱۲:۴۷
سلحشوران شهر نراق

قـــــربانت شـوم
بنده را در واقع زیارت دوستان از مسافرت کردن بازداشت که به ملاحظه زیارت تلگراف خود ... از قـزوین مراجعت و مخصوصاً از این خط عزیمت کردم که خدمت حضرتعالی را درک کرده باشم و خوشوقتم که اگر سعادت مساعدت نکرد و زیارت جنابعالی عجالتاً مَرزوق(روزی یافته) نشد خدمت سرکار کــد خـدا عباس رسیدم.
ابلاغ فرمایشات جنابعالی را نمودند.

بنده را هم با عمل خیریّه خودتان سهیـم و شریـک بدانید.حقیقتاً بایستی کسانی را برای خدمت به ملّت اختیار کرد که یائسـه نباشند ، زیرا که ممکن است یائسه خیلی مقدس و با تقوی و پرهیزگار باشد ولی چه فایده بکلّی اعتبار اینکه اولادی که بدرد بخورد لذا امکان ندارد بوجود آید و اگر کسی از یائسه امید داشته باشد که جوانی قابل وارسته و پیراسته به عمل آمده قد ... و برای خدمت به آب و خاک ساعی خواجه بشود خود را فریب داده و قابل این مقام کسی است و کسی را باید دانست که بتواند در این طوفان هولناک کِشتی، مُشتی فلک زده اسیر را به ساحل رسانیده.عده... بی پدر مملکت را در این مواقع تنگ و تاریک پرستاری نموده کبیر کند.
چون موقع حرکت است مجال تفصیل نیست.اقرارات لازمه حقیر شد خاطر مبارک مستحضر باشد  قربانت

روی پاکت:
نـــــراق
خدمت ذی مرحمت جنـاب مستطاب عمدةالتجـّار آقای معاون التـــــجّار(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد)
 دام اقباله تعالی 2468(علامت اختصاری)
17 محرم 1336(برابر 11 آبان 1296)


از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه به معاون التجار نراقی سپاس گزار می باشیم .

از جناب آقای حمید سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت تایپ و تنظیم نامه قدیمی بیش از یک قرن قبل ارسالی به فضل الله نراقی فرزند محمد جواد در نراق قدردانی می کنیم

۰ نظر ۳۰ شهریور ۹۹ ، ۱۱:۰۳
سلحشوران شهر نراق

بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ، آب انبار حاج محمد مهدی شهر تاریخی نراق بر حسب اتفاق همزمان با شروع سلطنت ناصرالدین شاه قاجاه تاریخ 14 شوال 1264 برابر 22 شهریور 1227 ساخته شد .

اجداد خاندان مهدوی و فضل الله نراقی معاون التُجار بانی آب انبار هستند . این آب انبار که در کنار مسجد جامع ؛ حمام عمومی و حسینیّه بنا شده مجموعا یک جُنگ را تشکیل می دهد .
 نسل سازنده این بنا به ترتیب عبارتند از :
* استاد عبدالله نراقی
* حاج محمد مهدی نراقی تاجر نراقی
* محمد جواد نراقی تاجر نراقی
* میرزا فضل الله نراقی معاون التُجار
* میرزا عبدالحسین ، میرزا عباس ، فتح الله و عبدالله مهدوی

آب انبار حاج محمد مهدی که به آب انبار " محله میان " نیز مشهور است سالانه مورد بازدید علاقمندان ، گردشگران و توریست ها قرار دارد . بنا  دارای منبع ذخیره آب، پوشش منبع آب، بادگیر، راه پله، پا شیر و سر در تزیینی است.
منبع ذخیره آب آن مکعب مستطیل بوده و از سقف گنبدی شکل و یک بادگیر که در چهار طرف آن 3 هواکش تعبیه شده است. در ساخت این آب‌انبار از مصالحی چون آجر، سنگ، آهک و ساروج استفاده شده و راه‌ پله آن که منتهی به پا شیر می‌شود 35 پله دارد و از آجر و سنگ ساخته شده است.
پوشش سقف ورودی و راه‌ پله‌های آن دارای تزئینات زیبایی با کاشی‌هایی به رنگ فیروزه‌ای و آبی است. بالای لچکی‌های دو طرف قوس ورودی راه‌پله، کتیبه‌ای سنگی وجود دارد که تاریخ 1264 قمری را نشان می‌دهد.
آب‌ انبار حاج محمد مهدی نراقی تاریخ 11 دی 1380 توسط سازمان میراث فرهنگی، با شماره 4606 در فهرست آثار تاریخی و ملی ایران به ثبت رسید.

به درخواست سایت سلحشوران شهر نراق برای اولین بار از استاد توانا و ارزشمند حاج سید مجتبی غفاری درخواست گردید تا سنگ نبشته آب انبار حاج محمد مهدی نراقی را بازخوانی نماید که از تلاش های صادقانه ایشان قدردانی می کنیم :

هوالباقی 1264 قمری(1227 شمسی)

در نخستین سال تخت آرایی شاه جهان
ناصرالدین شاه غازی صاحب تاج و نِطاق
 آنکه عدلش برده از روی جهان آب...
آنکه دادش شُسته از چِهرزمان گَردِ نِفاق
نیک بختی از نکو کاران عالم آنکه نیست
در نهادش جز صلاح و در سِرشتَش جز وِفاق
مَفخر حجاج حاجی مهدی آن نیکو نهاد
دید کالدُنیا ..... خواند جوان الخیر و باق
در نراق این بِرکه تا بنیاد شد زان پاکزاد
گشت این مَعموره زیب خِطه شام و عراق
این بَنا از سعی فرزند رشیدش شد تمام
خود مبادا کوکب فیروز بَختش در مَحاق
....دارد محمد...... وصی دارد علی
 پاک طینت نوجوانی صادق و .....
سال اتمامش چو "پروین "از خِرَد پرسید گفت
مَرحبا لک آب حیوان شد هویدا در نراق
به سعی و اهتمام حاجی مهدی وَلد استاد عبدالله آب انبار و حسینیه و شبستان اتمام برفت


از استاد سید مجتبی غفاری بابت معرفی دقیق و کامل یکی دیگر از آثار ارزشمند شهر تاریخی نراق سپاس گزار می باشیم . امید است متولیان و مسئولین در حفظ و حراست از این آثار کوشا باشند .

 توضیحات  :
کتیبه سنگ تاریخی و با ارزش آب انبار حاج عبدالباقی شهر نراق با قدمت بالا در آذر ماه سال ١٣٩۴ سرقت شد که با تلاش صورت گرفته سنگ پیدا شد و مجددا در جایگاه قبلی اش نصب گردید که شایسته بود سنگ اصلی به موزه و  بَدَل آن بالای آب انبار جانمایی می گردید .

مجددا تاریخ ١٨ فروردین ١٣٩۵ این سنگ گران بهای تاریخی توسط سارقین سرقت گردید و سر نخی از آن کشف نشد .

۰ نظر ۲۹ شهریور ۹۹ ، ۲۲:۱۸
سلحشوران شهر نراق

به اجاره شرعیه قبول نمود عزت نصاب آقا مانده علی وَلد مرحوم آقا جعفر نیاسری الاصل نراقی المَسکن از جناب مستطاب کهف الحاج حاجی محمد رضا خَلف مرحمت و غفران پناه خیرالحاج حاجی عبدالهادی تاجر نراقی تمامی مَمر و مجرای یک طاق از جمله بیست و چهار طاق آب قنات مزرعه حسین آباد مع اراضی و صحاری و مراتع و مرابض و انهار و اشجار مع سهم دو کاروانسرا بانضمام حصار بارانداز فوق دهنه قنات مرقوم مع ما یتعلق بها هریک بقدرالحصه از نصفه ماه جلالی هذا سنه سیچقان ییل(سال موش) لغایت یکسال تمام به مال الاجاره مبلغ دو تومان رایج خزانه ناصرالدین شاه و موازی بیست مَن به وزن شاه سیاه پوست که در رفع محصول کارسازی نماید
مقرر آنکه عوارض دیوانی و لایروبی قنات با مستاجر مرقوم است و با موجر رجوعی نیست و خرابی قنات مرقوم با موجر موصوف است مواجره صحیحه شرعیه تحریراً فی نصفه مِهر ماه جلالی هذا سنه فوق مطابق سنه 1293(15 مِهر 1293)
مهر الراجی محمد حسین(احتمالا فرزند حاج میرزا کوچک ، پدر احمد احمدی آمار)
ابن مرحوم حاجی ابراهیم
مُهر عبده الراجی محمد تقی(ملا محمد تقی فروغی فرزند ملا میرزاجان ابن ملا لطفی ، پدر ملاغالمحسین و ملا غلامرضا فروغی)
ابن مرحوم حاجی علینقی
مُهر میرزا کوچک ابن علینقی
 مهر سلام علی ابراهیم
 حاجی علی الغفار
مُهر یا غفار
 ابن مرحوم حاجی علینقی
مُهر مهدی ابن علینقی
حاجی محمد ابراهیم(احتمالا محمد ابراهیم ابن میرزاکوچک نراقی)
مُهر سلام علی ابراهیم

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد ارجمند حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی قباله اجاره آب قنات حسین آباد 106 سال قبل قدردانی می نماید .

۰ نظر ۲۹ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۱۰
سلحشوران شهر نراق

قـربان آستان مبارکتان گردم
بعد از حمد و ثنای محبوب آفاق مِن اطاف(طواف بسیار) حوله الاسماء جلّ ذکرهُ الأعلی(یکی از القاب بهاییت)
به عرض آستان مبارک می رساند; چندی است از عرض عریضه و اظهار چاکری ممنوع و محروم و علت این بود که چندی مسافرت به بلوک جاسب(دهستان جاسبِ دلیجان) محض زیارت احبّای الهی و خدمات امریه(یاران بهایی) نموده بود .
و الحمدلله فضل و قدرت الهی شامل و با اکثری از اعاظم علماء و اعیان و کسبه ملاقات و صحبت امریه به میان آمد و نتایج مستحسنه(پسندیده) و فوائد عظیم حاصل و اکثری چون وقت کار و زراعتشان بود خواهش نمودند که در ماه قوس(آذر- نهمین برج فلکی) و بعد مخصوص دوباره به آنجا قصد ملاقات و صحبت ها کامل شود.
امیدوارم طلعت میثاق خودش دستگیری نماید و توفیق و تأکید کند و اسباب فراهم شود. مراجعت از بلوک جاسب خیال مسافرتی به محلات(شهر محلات استان مرکزی) و رباط ترک(روستای رباط تُرکِ دلیجان) داشتم ؛ نمی دانم چه حکمتی در تٵخیر بوده که مبتلا به درد کمر و پهلوها و دل گردیدم بنوعی که شبانه روز دو ساعت آرام و خواب نداشتم و چند نفر حکیمی که در این صفحات بودند و نشر آنچه مداوا و معالجه کردند هنوز رفع نشده و درد باقی است.
و لکن الحمدالله آن شدت و صولتش تسکین یافته، شبانه روزی دو سه ساعت خواب میروم و بدرد و پطاس(گل چاه) در این درد از دواهای دیگر بهتر فایده بخشیده ولی در نراق نیست و از شهرها باید آورد و اغتشاش طرق و شوارع(وزارت طرق و شوارع که به وزارت راه و بعد به وزارت راه و شهرسازی تغییر نام یافت) هم اسباب نیامدن و نرسیدن دوای مزبور است.
علی ایّحال چون دو سه روز است تسکین یافته بخط ...لهذا به عرض این عریضه تصدیق خاطر مهر مظاهر آن وجود است مقدّسه می گردد و رجاء و استدعا دارد اخبارات جدیده منسوب الی الله با سواد الواح منیعه(استوار) بدهید که از هر طرف رسیده باشد مرقوم و ارسال فرمایید و این قصبه نراق را از لحاظ نور محو نفرمایید.
و این ضعفا را در همه وقت مشمول الطاف و الانهایات فرمایید که به توجهات آن ذوات مقدسه قابل خطابات اولوالالباب گشته مزید افتخار و اشتعال و انجذاب عموم باشد. و جمیع احبّای این سامان و بلوک جاسب و اطراف، مخصوص با بنده زادگان با بدیع اذکار و امنع تکبیرات ذاکر و مکبّرند.
باقی عمـــــرکم مطاع و ایام دولـت عزّت مســـــتدام باد بربّ العباد

من الاقلّ الفانی فضل الله نراقـــــے(میرزا فضل الله نراقی فرزند محمد جواد ابن حاج محمد مهدی تاجر نراقی موسوم به معاون التجار) از طرف محفل روحـانی نـــــراق
حدودا سال 1335 هجری قمری

از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه فضل الله نراقی نزدیک به 106 سال قبل سپاس گزار می باشیم .

از جناب آقای حمید سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت تایپ و تنظیم سند قدیمی از محفل روحانی توسط فضل الله نراقی معاون التجار قدردانی می کنیم .

۰ نظر ۲۸ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۴۲
سلحشوران شهر نراق

بســـــم الله الرحـــــمن الرحیـــــم
الحَمدُ للهِ الَّذِی أَحَلَّ النِّکاحَ و حرّم الزناء و السّفاح و صلّ الله علی محمّـــــد و آله
و بـعــــــــــد
چون نظام عالم و بقاء بنی آدم به مناکحت و مزاوجت منوط و مربوط است و ارتکاب ازدواج متضمّن وسعت رزق و غنا است و متکفّل رفع فقر و عنا است و تارکینش نزد اولوالالباب مخذول و منکوب است و لهذا بمضمون بلاغتِ فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُباعَ (قسمتی از آیه 3 سوره نساء)
ب به قول النّبی الامّی صل الله علیه و آله:
النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی‏( ازدواج، سنّت من است ؛ هر کس از سنّت من رویگردان شود از من نیست)
در حین الوقت عقد مناکحت دائمی و ربط مزاوجت همیشگی واقع شد فی مابین عالیشأن آقا جعفرقلی ابن عالیقدر آقا صفرعلی نراقی
و حرّه عاقله بالغه باکرةالمسمّاه به صغری خانم بنت آقا قاسم آقا رضای آقا قاسم، من القصه به صداق معیّن مبلغ پنجاه و نه تومان قبض رایج خزانه محمدعلی شاهی، قران عددی یک مثقال وزن و بشرح ذیل;
هدیه کلام الله مجید  ۲ تومان
نقد ما فی الذمه زوج از قرار فوق  ۳ تومان
طلا حمراء غیر مسکوک  یک مثقال  ۴ تومان
مِسینه آلات ساخته  ۳ مَن   ۴ تومان
رخوت ملبوس ۲ دسته  ۵ تومان
رختخواب قلمکار  دسته  ۵ تومان
فرش اطاق دسته  ۱۰ تومان
گوسفند  رأس ۱۰ تومان
خانه مسکونی واقعه در خانه حاجی ربیع شهره واقعه در سر دهلیز درب خانه ، همگی و تمامی یک درب فوقانی جنب فوقانی دیگر خود ناکح حدّی به قهوه خانه،حدّی به کوچه درب خانه،حدّی به خانه آقاعبدالعظیم حاجی علی به ممر و مدخل و مشاع و کلّما یتعلّق بقدرالحصه یکدرب  ۱۶ تومان
مناکحه صحیحه شرعیه و معاقده صریحه ملّیه اسلامیه مشتمل به جمیع شرایط،خصوصاً علی الایجاب والقبول الصادرین عن وکیلهما بعد ثبوت وکالتها، والصدق المرقوم کلّاً فی ذمّةالزوج،فامّا الصداق عیناً ...التصرف منّی شائت و اَینما طلبت و اینما یؤدّیه الیها عند الطلب لیلاً او نهاراً،سرّاً و علانیه و قد وقع العقد المبارک المیمون فی شنبه چهارم شهر ذی القعد الحرام مطابق سنه ۱۳۲۶
4 ذی القعده 1326(برابر با 7 آذر 1287)

از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی عقدنامه 130 ساله سپاس گزار می باشیم .

از جناب آقای حمید سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت تایپ و  تنظیم عقدنامه جعفرقلی کمره ای با صغرا فرزند قاسم قدردانی می کنیم .

۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۴۲
سلحشوران شهر نراق

بیست و هفتم شهریور روز پاسداشت شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد محمد حسین شهریار بر فرهیختگان و پویندگان راه علم و دانش و اهالی قلم فرخنده باد.

نراق بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی در ردیف پربارترین گنجینه‌های ادبی است فلذا در اینجا لازم دانستیم اسامی عده ای از شاعران و افرادی که با شعر و شاعری دستی بر آتش دارند و متعلق به این دیار خوش آب و هوا با مردم با صفایش از دیرباز تا کنون را یادآوری کنیم :

١- مولانا علی (کمال الدین) نراقی فرزند میرزا احمد نراقی ابن میرزا جلالدین نراقی متخلص به محتشم موسوم به محتشم نراقی کاشانی( دیوانش با حذف نام کمال الدین علی نراقی و اصالتش به نراق و نیای نراقی اش تحت عنوان محتشم کاشانی انتشار یافت)

٢- مولانا حاج میرزا محمد تقی نراقی متخلص به مُخلص نراقی(اخیرا دیوانش با حذف نام شاعر و اهلیتش به نراق به مُخلص کاشانی انتشار یافت)

٣-علامه حاج ملا محمد مهدی نراقی فرزند ابی ذر ابن محمد نراقی معروف به محقق نراقی

۴-علامه ملا احمد فاضل نراقی فرزند محمد مهدی متخلص به صفایی

۵- شاعر و نویسنده بهایی آخوند ملا محمد جعفر نراقی فرزند ملا محمد قاسم متخلص به ساقی

۶- علامه حاج ملا محمد جواد نراقی فرزند ملا احمد متخلص به شفایی

٧-علامه حاج محمد نراقی فرزند ملا احمد متخلص به صاحب

٨- مولانا میر محمد علی موسوی متخلص به رونق نراقی

٩- آیت الله مجدالدین نراقی فرزند میرزا ابوالقاسم نجم الدین ابن محمد

١٠- میرزا ابوالقاسم نراقی فرزند حاج اسدالله ابن حاج صادق

١١- دکتر هدایت الله نیّرسینا فرزند ملا محمد

١٢- حاج علی یوسفی فرزند ملا حسین متخلص به محبت علی

١٣- دکتر داریوش نراقی فرزند عباس

١۴- استاد مصطفی کیانی فرزند علی اکبر

١۵-تاراج نراقی

١۶- ساغر نراقی

١٧- خانم قیصر صفایی نراقی فرزند میرزا رضا نراقی متخلص به قیصر(نوه ابوالقاسم نجم الدین)

١٨- دکتر اختر نراقی فرزند صدرالدین

١٩- ملا ابوالقاسم نراقی فرزند ملا عبدالکریم ابن ملا عبدالمبین متخلص به شَعرا – فکاهی سرا

٢٠- امیر مسعود نراقی فرزند میرزا ابوالقاسم خان

٢١- حاج حسن کاظمی فرزند رضا - شاعر اشعار آیینی و تعزیه خوانی

٢٢- استاد حاج نعمت الله محمدی فرزند عبدالله

٢٣- علی رضایی فرزند رضا

٢۴- علی اکبر جعفری فرزند غلام متخلص به پرتو

٢۵-- سولماز نراقی فرزند رضا ابن میرزاعباس نراقی

٢۶- افسون طبیب زاده غفاری فرزند عزت الله متخلص به آفتاب

٢٧- شهریار نراقی فرزند بهروز ابن نصرالله

٢٨- مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر متخلص به آقایی

٢٩- حسین نراقی

۳۰- میرزا هاشم طبیب نراقی

۳۱- مولانا ابوالقاسم نراقی متخلص به شوقی نراقی

۳۲- مولانا حسرت نراقی

۳۳- علی(میرزاعلی) قجری فرزند غلامعلی

۳۴- میرزا جان نراقی فرزند ملا عبدالکریم بن ملا عبدالمبین - شاعر مقتل نویس


شما هم اگر فردی را می شناسید مشخصاتش را اعلام فرمایید


 

۱ نظر ۲۶ شهریور ۹۹ ، ۲۲:۱۲
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook